دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 163841
تعداد نوشته ها : 269
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
محمد علي گل کار

شادی ارواح مطهر شهدای جنگ تحمیلی بالخصوص شهید حسن فلسفین و شهید احمد گلشیرازی صلوات

دسته ها :
سه شنبه نوزدهم 5 1389 1:22 صبح

حلول ماه مبارک رمضان بر مسلمانان جهان مبارک باد

دسته ها :
سه شنبه نوزدهم 5 1389 1:19 صبح
روز جمعه یک دختر دوم دبیرستانی در شهرک کوثر خیابان امام خمینی (ره) شهر اصفهان خودکشی کرد .جسد نامبرده به پزشکی قانونی انتقال یافت . از علت خودکشی تاکنون اطلاع دقیقی در دست نمی باشد .  14/2/88
دسته ها :
سه شنبه جهاردهم 2 1389 5:23 بعد از ظهر
امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و نشانه های ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قسمت دوم امیرمؤمنان (علیه السلام) و خطبة ذی‌قار و علائم آخرالزّمان (خطبة ذی‌قار: )فبعث الله عزّوجلّ محمداً صلی الله علیه وآله بذلک ثم انه سیأنی علیکم من بعدی زمان لیس فی ذلک الزّمان شی اخفی من الحق و لا اظهر من الباطل ولا اکثرمن الکذب علی الله تعالی ورسوله صلی الله علیه وآله ولیس عند اهل ذلک الزّمان سلعه ابور من الکتاب اذا تلی حق تلاوته ولا سلعه انفق بیعاً ولا اغلی ثمناً من الکتاب اذا حرّف عن مواضعه ولیس من العباد ولا فی البلاد شیئ هو انکرمن المعروف ولا اعرف من المنکر ولیس فیها فاحشه انکر ولا عقوبه انکی من الهدی عند اضلال فی ذلک الزمان فقد نبذ الکتاب حملته و تناساه حفظته حتی تمالت بهم الاهواء و توارثوا ذلک من الآباء وعملوا بتحریف الکتاب کذباً و تکذیباً فباعوه بالبخص وکانوا فیه من الزّاهدین فا الکتاب و اهل الکتاب فی ذلک الزمان طریدان منفیّان وصاحبان مصطحبان فی طریف واحد لا یأویهمامو و فحبّذا ذانک الصّاحبان واهاً لهما ولما یعملان له فا الکتاب واهل الکتاب فی ذلک الزّمان فی النّاس ولیسوا فیهم و معهم ولیسوا معهم وذلک لان الضّلاله لاتوافق الهدی وان اجتمعا وقد اجتمع القوم علی الفرقه وافتر قواعنالجامعه قد ولوا امرهم و امر دینهم من یعمل فیهم بالمکر والمنکر والرّشا والقتل کانهم ائمه الکتاب ولیس الکتاب امامهم لم یبق عندهم من الحق الا اسمه ولم یعرفوا من الکتاب الا خطه وزبره یدخل الدّاخل لما یسمع من حکم القرآن فلا یطمئن جالساً حتی یخرج من الدین ینتقل من دین ملک الی دین ملک و من ولایه ملک الی ولایه ملک و من طاعه ملک الی طاعه ملک و من عهود ملک الی عهود ملک فاستدرجهم الله تعالی من حیث لایعمون وان کیده متین بالأمل والرجاء حتی توالدوا فی المعصیه ودانوا بالجور والکتای لم یضرب عن شیئ منه صفحاً ضلاّلاً تائهین قد دانوا بغیر دین الله عزوجل وادانوا لغیر الله مساجدهم فی ذلک الزمان عامره من الضلاله خربه من الهدی (قد بدّل فیها من الهدی) فقرّاؤها و عمارها اخائب خلق الله و خلیفته من عندهم جرت الضّلاله والیهم تعود فحضور مساجدهم والمشی الیها کفر بالله العظیم الا من مشی الیها و هو عارف بضلالهم فصارت مساجدهم من فعالهم علی ذلک النّحو خربه من الهدی عامره من الضّلاله قد بدّلت سنّه الله و تعدّیت حدوده ولا یدعون الی الهدی و لا یقسّمون الفئ ولا یوفون بذّمه یدعون القتیل منهم علی ذلک شهداً‌قد اتوا الله بالافتراء والجحود واستغنوا بالجهل عن العلم و من قبل ما مثّلوا بالصّالحین کلّ مثله وسمّوا صدقهم علی الله فریه وجعلوا فی الحسنه العقوبه السّیّئه وقد بعث الله عزّوجلّ الیکم رسولاً من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریض علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم صلی الله علیه وآله و انزل علیه کتاباً عزیزاً لایأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید قرآناً عربیّاً غیر ذی عوج لینذرمن کان حیّاً و یحقّ‌ القول علی الکافرین فلا یلهینّکم الامل ولایطولنّ علیکم الاجل فانّما اهلک من کان قبلکم امد أملهم و تغطیه الآجال عنهم حتّی نزل بهم الموعود.(1) خداوند برای هدایت و ارشاد شما پیامبرش را مبعوث به رسالت فرمود و بدانید که بعد از من دورانی خواهید داشت که در آن چیزی پنهان‌تر از حق نیست و نیز در آن زمان روشن‌تر از باطل چیز دیگری نخواهد بود. در این عصر، دروغ بستن بر خدا و پیامبرش از هر چیزی بیشتر است. در این زمان متاعی کم ارزش‌تر از قرآن خدا در نزد این مردم نیست، در صورتی که قرآن را بحق بخوانند و به آن عمل کنند، هیچ متاعی از نظر ارزش به پای کتاب خدا نمی رسد، اگر تحریف شود و برخلاف حق تفسیر گردد، به تحقیق، سودجویان از آن استفاده می کنند. در این زمان و در میان مردم شهرها هیچ چیزی از معروف (کارهای خوب و خداپسند) زشت‌تر و منکرتر، و هیچ کاری و عملی از منکر (گناه) زیباتر نیست. در نظر مردم گمراه این زمان هیچ راهی بدتر از رفتن به راه حق نیست (پیمودن راه بندگی به معنی واقعی). در این عصر است که دانایان به قرآن آن را پس پشت یم اندازند و نگهبانان قرآن آن را به دست فراموشی می سپرند (البتّه در عمل نه به زبان) و هوای نفس آنها را به این سو و آن سو می کشد و این انحرافی است که آن را از پدران خود به ارث برده اند. آنان به دروغ قرآن را تحریف و تفسیر می کنند و حقایق آن را خلاف واقع دانسته، آن را به بهای کمی می فروشند و نسبت به آن بی‌غبت‌اند. پس، قرآن و اهل قرآن در این عصر رانده شده از اجتماع هستند و در عین اینکه [بسیار کم‌اند و] در میان مردم از لحاظ ظاهری حضور دارند در معنا بیرون و بیگانه از این جامعه‌اند، و در حقیقت، به تبعیدشدگان شباهت دارند و کسی به آنها (قرآن و اهل آن) مکان نمی دهد (آنان را تحویل نمی گیرد). آفرین بر این دو یار موافق (یعنی قرآن و پیروان واقعی آن). در این زمان قرآن و اقلیّت عامل به آن ظاهراً در میان جامعه هستند، امّا در واقع بیرون از این مردم زندگی می کنند؛ زیرا راه سعادت و راه شقاوت و گمراهی کیسان نیستند اگرچه با هم در یک جا جمع شوند. مردم این زمان گرفتار جدیای و نفاق و از هماهنگی با حق برحذرند و امور دینی و دنیوی خود را با افرادی برگزار می کنند که کارشان نیرنگ و زشتکاری و رشوه‌خواری و کشتار انسانهاست گویی خود را پیشوای قرآن می دانند و عملاً از رهبری قرآن محروم‌اند. از حق در میان آنها جز نامی و از قرآن جز جلد و کاغذ و نوشته های آن نمانده است. در این جامعه صدای قرآن و احکام آن بر می خیزد و بعضی به آن علاقه‌مند می شوند و در مجلس می نشینند، ولی آیام نگرفته از مجلس بیرون می شوند در حالی که از دین اسلام بیرون رفته‌اند (دیدن خلافها و شنیدن آن) از دین پادشاهی به مذهب حکمران دیگر می روند، همین طور از سوی این حاکم به سوی آن فرمانروا و از سوی آن حکومت به سوی حکومت دیگر و از فرمانبری حکمرانی به فرمانبری حکمران دیگر در رفت و آمدند (آری، چون پناهگاه اصلی «دین» را از دست داده‌اند). خداوند آنها را گرفتار استدارج خود می کند، یعنی به بدبختی و عقوبت خود می کشاند، اگرچه به ظاهر سرگرم دنیای خود هستند و به اصطلاح با خوشی زندگی می کنند و به راستی که آروزها و امدیهای بیجا زندگی آنها را فرا می گیرد تا آنجا که فرزندانی در معصیت به وجود می آورند (نسل آینده را پدید می آورند). در مقابل ناحق سر تسلیم خم می کنند و در عین حال خود را دیندار می دانند (آری، دین دلخواه اهل دنیا، نه آن دینی که خداوند فرستاده است).مساجد این مردم در این زمان از نظر ساختمان (کاشی‌کاری، فرشهای قیمتی، بخاری، کولر و مثال اینها) آباد، امّا از هدایت مردم به دین واقعی ویران است (تبلیغات درست برخلاف آنچه در واقع هست پیاده می شود). خوانندگان قرآن و آبادکنندگان مساجد زیانکارترین و ناکام‌ترین خلق خدایند. اینان سرچشمة گمراهیها هستند و بازگشت ضلالت و گمراهی نیز به سوی خود آنها خواهد بود. شرکت در مساجد اینها کفر به خداوند بزرگ است مگر برای آن افرادی که نسبت به گمراهی آنها شناخت داشته باشند. براساس اعمال نادرست متصدّیان امور دینی، از نظر تقوا خرلاب و انباشته از گمراهی می شود و سنّتهای خداوندی را مبدّل می سازند و حدود الهی را تغییر می دهند و مردم را به راه راست نمی خوانند و درآمد کشور اسلامی و اموال بیت المال را به صاحبان واقعی‌اش، یعنی مستحقّان نمی دهند بلکه آن را در راه نامشروع و جنگ و خونریزی به مصرف می رسانند و در ارتباط با پناهندگان اسلام پیمان شکنی می کننند و کسانی را که در این مسیر ناحق از آنها کشته می شوند شهید می نامند و به خداوند افترا می بندند و او را انکار می کنند و از دانش به خاطر نادانی خود روی برمی گردانند. در گذشته هم کسانی همچون اینان بودند که بندگان خوب خداوند را شکنجه می دادند و آنها را مثله می کردند (یعنی گوش و بینی آنها را می بریدند) و گفتار آسمانی و براسا مصلحت آن افراد را که از طرف خداوند می گفتند دروغ و ناحق می انگاشتند و در برابر کار خوب و شایسته کیفرهای ناصواب مقرر می کردند و حال آنکه خداوند پیامبری را از میان شما مبعوث کرد که نمی تواند رنج شما را ببیند (یعنی خوشی و رفاه شما را طالب است و همة مسلمانان را دوست می دارد) و بر این پیامبر کتابی نازل شده است که نظیر ندارد [چون که جوابگوی تمام خواسته های و نیازمندیهای علمی، اقتصادی، صنعتی، کشاورزی، تجاری، دامپروری، نظامی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و سایر نیازهای دیگر شماست]. خداوند وعده فرموده است که باطل به هیچ نحو نمی تواند به قرآن حمله‌ور شود و تحریف در آن راه نمی یابد (از پیش‌رو و پشت‌‌سر، خداوند نگهبان قرآن است) و با اینکه از تمام گذشته ها خبر داده کوچکترین خلافی در آن دیده نشده است و تاریخ دنیا نیز بر‌ آن گواهی می دهد...از خداوند بزرگ تقاضا دارم که همة مسلمانان جهان به ویژه شیعیان آن حضرت را موفّق به انجام و عمل کردن به دستورات دنیا و نیز دوری از کجرویها بفرماید. آمین یا ربّ العالمین. علی (علیه السلام) و فتنه های پیش از ظهور یظهر فی شبهه لیستبین فیعو ذکره و یظهر امره وینادی باسمه و کنیته و نسبه و یکثر ذلک علی افواه المحقّین و المبطلین والموافقین و المخالفین للزمهم الحجّه بمعرفتهم به علی انه قد قصصنا و دللنا علیه و نسبناه وسمّینا و کنّیناه وقلنا سمی جدّه رسول الله و کنّیه لئلاّ یقول النّاس ما عرفنا له اسماً ولا کنیه ولا نسباً والله لیتحقّق الایضاح به وباسمه و کنیته علی السنتهم حتّی لیسمیّه بعضهم لبعض کل ذلک للزوم الحجه علیهم ثمّ یظهره الله کما وعده به جدّه صلّی الله علیه و آله فی قوله عزّوجلّ «وهو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدّین کلّه ولو کره المشرکون».(2) آنگاه که فتنه ها و شبهات جامعه را فراگیرد امام عصر روحی له الفداء ظاهر می شود. (همه جا از قیام او سخن گفته می شود و مانند خورشید فروزان می درخشد). در میان آسمان و زمین او را به نام و کنیه و نسب یاد می کنند و نام عزیزش در محافل دوست و دشمن و مردم با ایمان و بی‌ایمان نقل می گردد تا حجّت بر همگان تمام شود و جامعه او را بشناسد و ما پیوسته نم و نشان او را اعلام کرده‌ایم (در کتابها و در سخنان) و گفته‌ایم که او همنام جدّش خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله وسلم) و هم کنیة‌ اوست تا کسی نگوید که من نام و نسب و کنیة‌او را نمی دانستم. به خدا سوگند آنقدر نام و نسب و کنیة او بر زبان مردم جاری می شود تا دیگر برای کسی ابهامی نماند. اجرای این برنامه ها یکسره برای این است که حجّت بر همگان تمام شود. آنگاه خداوند امر به ظهورش می فرماید، چنانکه در آیة شریفة «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدّین کله ولو کره المشرکون»(3) به جدّش خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله وسلم) وعده فرموده است که باید دین مقدّس اسلام بر تمام ادیان غلبه و پیروزی داشته باشد اگرچه دشمنان خداوند نخواهند.عن امیرالمؤمنین علیه السلام: ان لنا اهل البیت رایه من تقدّمها سرق و من تأخر عنها زهق و من تبعها لحق یکون مکتوباً فی رأیته «البیعه لله».(4) حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) می فرماید: برای ما اهل بیت پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) پرچمی هست که هر کسی بر آن سبقت بگیرد دزدیده می شود (استعماگران و استثمارگران او را می برند و عقایدش را می دزدند کمااینکه تمام سرمایه های معنوی دنیای اسلام را دزدیدند) و هر کسی که عقب بماند از این پرچم، نابود و هلاک خواهد شد و هر کسی که متابعت از این پرچم نمود، سعادتمند و موفّق خواهد شد. روی آن پرچم نوشته شده است «بیعت از آن خداوند است».اللهم فاجعل بیعته خروجاً من الغمّه واجمع به شمل الامّه.(5) خداوندا! بیعت با حضرت بقیّه‌الله (علیه السلام) را برای مردم بیرون رفتن از تمام غم و اندوه ها قرار بده و پراکندگی و سرگردانی امّت را به اتّحاد و اتّفاق مبدّل فرما. امیرالمؤمنین و علائم قیام قائم (علیهما السلام) سلمان فارسی می گوید: آمدم خدمت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرض کردم قائم از فرزندان شما کی قیام می کند؟ آن حضرت آهی کشیده، فرمودند:لایظهر القائم حتّی یکون امور الصّبیان و یضیّع حقوق الرّحمن و یتغنّی بالقران فاذا قتلت ملکو بنی العباس اولی العمی والالتباس احصاب الرّمی عن الاقواس بوجوه کالتّراس وخرّبت البصره هناک یقوم القائم من ولد الحسین علیه السلام.(6)  قائم ظاهر می شود تا اینکه چند نشانه به وجود آید: 1. کارها به دست نوجوانان و افراد ناآگاه قرار گیرد.2. حقوق خداوند رحمان (احکام دین خدا) ضایع گردد.3. قرآن را با تغنّی (به غنا) بخوانند.4. پادشاهان بنی عبّاس که از دیدن حق مرحوم، و از شناخت آن ناتوانند، به دست تیراندازان و کماندارانی کشته شوند، که صورتهایشان همانند سپر می باشد (منظور مغولها هستند که در نهج‌البلاغه ـ خطبه 128 ـ از آنها «المجانّ‌ المطرّقه» یعنی: سپرهای چکش خورده، تعبیر شده است).5. بصره خراب گردد.در این موقع قائم ما از فرزندان امام حسین (علیه السلام) قیام می کند.از امام امیرالمؤمنین و نیز از حضرت صادق و حضرت باقر (علیهم السلام) نقل شده است که فرموده اند:ویحاً للطّالقان فانّ لله فیها کنوزاً‌لیست من ذهب ولا فضّه ولکن بها رجال عرفوا الله حقّ معرفته وهم انصار المهدیّ فی آخرالزّمان.(7) خوشا به حال مردم طالقان که در اجتماع و منطقة آنان برای خداوند متعال گنجهایی است که از طلا و نقره نیست، امّا مردانی هستند که به درستی خداوند را شناخته اند و اینان از یاوران حضرت مهدی روحی له الفداء در آخرالزّمان هستند (به راستی خوشا به حال آنها). حضرت امام امیرالمؤمنین و وسایل نقلیّه زمان حکومت حضرت مهدی علیهما السلام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) دربارة وسایل نقلیة دوران جهانگیری حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء چنین می فرماید:ثم یأمر المهدی بانشاء مراکب یبنی اربعمائه سفینه فی ساحل عکّا ویوافی المهدی طرطوس فیفتحها و یتقدّم الی انطاکّیه فیفتحها ویهاجم القسطنطنیه فیفتحها و یتوجه الی بلاد الرّوم فیفتح رومیّه مع اصحابه.(8) آنگاه حضرت مهدی (علیه السلام) امر می فرمایند مرکبهای سواری بسازند و در کرانة عکّا چهارصد کشتی ساخته می شود و به طرف طرطوس به حرکت درمی آیند و آنجا را فتح می کنند و از طرطوس(9) به سمت انطاکّیه می روند، آنجا را هم فتح می کند و از انطاکّیه به طرف قسطنطنیّه(10) هجوم می آورد، آن سرزمین را هم فتح می کند و به جانب بلاد روم (کشورهای غربی) حرکت می کند و همة آن کشورها را مسخّر می نماید (اللهمّ عجّل فرجه).امیرالمؤمنین (علیه السلام) به تشریف‌فرمایی حضرت عیسی بن مریم علی نبینا وآله و علیه السلام در روزهای اول ظهور اشاره می فرمایند، آن هم در بیت المقدّس روز جمعه:ثم انّ‌ المهدی یرجع الی بیت المقدس فیصلّی بالنّاس ایّاماً فاذا کان یوم الجمعه وقد اقیمت الصّلوه ینزل عیسی بن مریم فی تلک السّاعه من السّماء و علیه ثوبان احرمان کانما یقطر من رأسه الدّهن و هو رجل صبیح المنظر والوجه اشبه الخلق بابراهیم فیأنی المهدیّ و یصافحه و یبشّره بالنّصر فعند ذلک یقول له المهدی تقدّم یا روح الله وصلّ بالنّاس فیقول عیسی بل الصّلواه لک یا ابن رسول الله فعند ذلک یؤذّن عیسی و یصلّی خلف المهدیّ.(11) مهدی ما به جانب بیت المقدّس برمی گردد و چند روزی در آنجا با مردم نماز می خواند تا روز جمعه می رسد و مردم آمادة نماز هستند که ناگهان حضرت عیسی بن مردم در همین ساعت از آسمان به زیر می آید، درحالتی که دو لباس قرمز به تن دارد و قطرات عرق از سر و صورتش مانند قطرات روغن می ریزد. مردی زیبا و خوش اندم است که شبیه‌ترین مردم به حضرت خلیل الرّحمن (علیه السلام) است پیش می آید و با حضرت بقیّه‌الله مصافحه می کند و بشارت به فتح و پیروزی می دهد. در این موقع حضرت مهدی (علیه السلام) تعارف می فرماید به حضرت عیسی که جلو بایستید و با مردم نماز بخوانید. حضرت عیسی می فرماید: ای فرزند رسول خدا! «بل الصّلوه لک». کنایه از اینکه پیشوایی دیگر مخصوص به شماست. در این موقع حضرت عیسی اذان می گوید و حضرت بقیّه‌الله ارواحنا له الفداء جلو می ایستد و جناب عیسی (علیه السلام) به آن حضرت اقتدا می کند (اللهمّ عجّل فرجه). امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و نشانه های پیش از قیام امام صادق (علیه السلام) از وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیها روایت می کند که آن سرور فرمودند:قال امیرالمؤمنین علیه السلام لیأنین علی النسا زمان یظرف فیه الفاجر و یقرّب فیه الماجن و یضعّف فیه المنصف قال فقیل له متی ذالک یا امیرالمؤمنین فقال [اذ أتّخذت الامانه مغنماً والزّکاه مغرماً والعباده استطاله والصّله منّاً قال فقیل له متی ذلک یا امیرالمؤمنین فقال (علیه السلام)] اذا تسلّطن النّساء و سلّطن الاماء وأمّر الصّبیان.(12) مسلّماً زمانی بر مردم خواهد آمد که افراد فاجر و گناهکار را مورد احترام خاصّ قرار می دهند، سخن‌چین و بدزبان را مقرّب خود می سازند و افراد باانصاف را ضعیف و ناتوان می شمارند. عرض کردند: یا امیرالمؤمنین! کی خواهد شد؟ فرمودند: [هر وقت دیدید امانت را غنیمت می شمارند (خیانت به امانت می کنند)، دادن زکات را بر خود زیان و غرامت می پندارند، عبادت را بار و سنگینی بر دوش خود می دانند و صله کردن را با منّت انجام می دهند. عرض کردند: یا امیرالمؤمنین! کی خواهد شد؟ فرمودند:] هرگاه دیدید زنان تسلّط پیدا کردند [بر امور اجتماعی و سیاسی و غیره] و نیز هر وقت دیدید که اماء و کنیزان استیلا یافتند و نوجوانان به زمامداری رسیدند.خوانندة ‌عزیز! اگر دقّت کنید تمام این علامتها در اجتماع ما در ابعاد مختلف دیده می شود. پی نوشتها : 1. روضه کافی، ج 2 / ص 359 ـ 362.2. روزگار رهایی، ص 459.3. توبه / 33.4. روزگار رهایی، ص 461.5. همان مأخذ و صفحه.6. بحارالانوار، ج 52 / ص 275.7. روزگار رهایی، ص 429.8. همان مأخذ، ص 471.9. طرطوس از شهرهای بندی سوریّه است.10. استانبول فعلی.11. روزگار رهایی، ص 554.12. بحارالانوار، ج 52 / ص 265. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:24 بعد از ظهر
امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و نشانه های ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)  قسمت اول امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جواب صعصعه بن صوحان که از یاران آن حضرت بود در باب دجّال و خروجش، به نشانه هایی از ظهور آقا حضرت بقیّه‌الله فی الارضین ارواحنا له الفداء بیاناتی فرمودند که اجمالاً به عرض خوانندگان عزیز می رسد.ابتدا امام (علیه السلام) اشاره فرمودند که همة علوم از آن خداوند بزرگ است (و الله ما المسئول عنه باعلم من السّائل)، والا یکی از مسلّمات مذهب شیعه این است که دانش امام معصوم و برگزیده از طرف خداوند عالم، نامحدوداست، یعنی از گذشته و آینده و حال اطّلاع دارد، آن هم با قرینة «سلونی قبل ان تفقدونی» (بپرسید از من پیش از آنکه دیگر مرا نیابید)، والا لازمه اش یا تناقض یا تهافت در کلام امام است. از یک سو می فرماید هرچه می خواهید تا من میان شما هستم از من بپرسید و از سوی دیگر می فرماید در ندانستن، من هم مثل شما هستم. ممکن است نظر آقا امیرالمؤمنین این باشد که مردم در پیشگاه خداوند همه مساوی هستند. بنابراین علم ما هم از جانب خداوند است که اگر نمی داد من هم مثل شما بودم. اجمالاً به اصل مطلب توجّه فرمایید.عن النزال بین سبره: قال خطبنا علی بن ابیطالب علیه السلام: فحمد الله و اثنی علیه ثم قال سلونی ایها الناس قبل ان تفقدونی ـ ثلاثاً ـ فقام الیه صعصعه بن صوحان فقال: یا امیرالمؤمنین متی یخرج الدجال؟ فقال له علیه السلام: اقعد فقد سمع الله کلامک و علم ما اردت والله ما المسول عنه باعلم من السائل ولکن لذلک علامات و هیئات یتبع بعضها بعضاً کحذو النعل بالنعل و ان شئت أنبأتک بها قال: نعم یا امیرالمؤمنین فقال علیه السلام: احفظ فان علامه ذلکاذا أمات الناس اصلاه، و اضاعوا الامانه، واستحلوا الکذب، و اکلوا الربا، واخذوا الرشا، وشیدوا البنیان، و باعوا الدین بالدنیا، واستعملوا السفهاء، و شاوروا النساء، و قطعوا الارحام، واتبعوا الاهواء، واستخفوا بالدّماء، و کان الحلم ضعفاً، والظلم فخراً، و کانت الامراء فجره، والوزراء ظلمه، والعرفاء خونه، والقراء فسقه، وظهرت شهادات الزور، واستعلن الفجور، و قول البهتان، والا ثم والطغیان، وحلیت المصاحف، و زخرفت المساجد، و طولت المنار، و اکرم الاشرار، و ازدحمت الصفوف، واختلفت الاهواء، و نقضت العهود واقترب الموعود، و شارک النساء ازواجهن فی التجاره حرصاً علی الدنیا، و علت اصوات الفساق واستمع منهم، و کان زعیم القوم ارذلهم، واتقی الفاجر مخافه شره، و صدق الکاذب، و اوتمن الخائن، واتخذت القیان والمعازف، ولعن آخر هذه الامه اولها، و رکب ذوات الفروج السروج، و تشبه النساء بالرّجال و الرّجال بالنّساء، و شهد شاهد من غیر ان یستشهد و شهد الآخر، قضاء لذمام بغیر حق عرفه و تفقه لغیر الدین و آثروا عمل الدنیا الآخره ولبسوا جلود الضان علی قلوب الذئاب و قلوبهم انتن من الجیف.(1) نزال بن سبره نقل می کند که [حضرت امیرالمؤمنین] علی بن ابی طالب (علیه السلام) خطبه می خواندند. پس از حمد و ثانی الهی سه بار فرمودند: «سلونی قبل ان تفقدونی». پس، صعصعه بن صوحان برخاست و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! دجّال کی خروج می کند؟ فرمودند: خداوند سخنت را شنید و از آنچه اراده کرده ای آگاه است. و قسم به خدا که سؤال شنونده داناتر از سؤال کننده نیست (مگر آنچه را که خداوند تفضیل فرموده است.) برای خروج دجّال علائم و نشانه هایی است که یکی از بعد دیگری واقع می شود، البته پی در پی و اطبق النعل بالنّعال و اگر بخواهی برای تو بیان می کنم. صعصه عرض کرد: بفرمایید، یا امیرالمؤمنین! امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: مطالبی که می گویم به خاطر بسپار و بدان که علائم خروج دجّال به شرح زیر است: 1. مردم نماز را ترک می کنند و در میان مردم می میرد (کنایه از اعراض مردم و بی تفاوت بودن در مقابل این دستور حیاتی است).2. امانتها را ضایع می کنند (دیدیم که چطور قرآن و خاندان رسالت را که امانت بزرگ الهی بودند به دست فراموشی سپردند و جامعة اسلامی را به تباهی کشاندند).3. دروغ گفتن را حلال می شمارند (تحت عنوان سیاست اجتماعی و غیره).4. ربا خوردن یکی از کارهای معمولی جامعه می شود.5. رشوه‌خواری در میان مردم رواج پیدا می کند.6. ساختمانها را محکم می سازند (از بتون و آهن و سنگ ساخته می شود).7. دین را به دنیا می فروشند (یعنی برای دست یافتن به دنیا و نعمتهای زودگذر آن از ارتکاب هیچ گناهی باک ندارند).8. نابخردان و مردم کم عقل را بر کارها می گمارند.9. زنان را در کارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار می دهند.10. قطع صلة ارحام می کنند و از خویشاوندان فاصله می گیرند (مخصوصاً خانواده های فقیر و بی‌بضاعت).11. در کارهای زنگی از هوی و هوس پیروی می کنند (با منطق «دلم می خواهد» خود را قانع می کنند).12. در کشتار و خونریزی بی‌باک هستند (که امروزه شاهد آن هستیم).13. بردباری و حلم را به حساب ضعف و ناتوانی می گذارند.14. ظلم و بیدادگری را مایة مباهات و فخر قرار می دهند.15. زمامداران در آن زمان از فاسقان و فاجرات (گناهکاران)اند [و مردم با وجود دیدن فسق آنها ساکت هستند بلکه یاریشان می کنند].16. وزیران دولتها ستمگران جامعه هستند [که با تیکه به مقام وزارت از هر ظلمی باک نخواهند داشت].17. عارفان و مدّعیان مقام تهذیب نفس و تقوا خیانتکارانند (به عقاید و افکار مردم خیانت می کنند).18. قاریان قرآن از افراد فاسق‌اند.19. شهادت دادن براساس زور به وجود می آید (یعنی از قدرتهای فردی و اجتماعی سوء استفاده می شود و مردم را وادار می کنند که به نفع آنها شهادتهای دروغین بدهند).20. گناهان علنی شده، حیا و شرم از میان برداشته می شود (مانند تکشیل مجالس علنی از زن و مرد و پهن کردن بساط میگساری و اعمال زشت جنسی، رقصهای دسته جمعی از زن و مرد و برپاداشتن مجالس قما و...).21. بهتان و برخلاف واقع گویی نسبت به مردم رایج می شود.22. سرکشی و طغیان و بدرفتاری علنی می شود.23. قرآنها را با چاپهای زرّین و جلدهای زرکوب در اختیار مردم قرار می هند (در صورتی که از عمل کردن به احکام و قوانین قرآن در میان آن مردم خبری نیست بلکه درست برخلاف آنچه می فرماید عمل می کنند).24. مساجد را از لحاظ ساختمان مزّین می سازند (در صورتی که از محتوای آن یعنی تقوا خبری نیست).25. مناره های مسجاد را بسیار مرتفع می سازند (که از راه دور توجّه ببینندگان را جلب می کند) امّا از درون ـ بعنی تقوا ـ خالی است.26. اشرار و مردم دور از خدا و معنوبّت در جامعه محترم هستند.27. مردم در راه باطل و تقویت و پشتیبانی از اشرار صفوف فشرده خواهند داشت.28. در کارهای فردی و اجتماعی هواهای نفسانی مختلف است و هر دسته یک راه برای خودش انتخاب می کند.29. پیمان شکنی رایج می شود و وعدة الهی نزدیک می گردد.30. زنان با مردانشان به جهت حرص به دنیا در کار تجارت شرکت می کنند.31. صدای فساق برخیزد و به آنها گوش فرا داده می شود (مورد توجه و مقبول دیگران باشند).32. زعیم و حاکم بر آن مردم رذل‌ترین افراد جامعه است (فاقد تمام صفتهای خوب).33. مردم از بدکاران و فاسقان می ترسند (از شرّ آنها درامان نیستند).34. دروغگویان از طرف مردم به عنوان راستگو تأیید می شوند (مانند دروغهای سیاستمداران که پیوسته در مجامع مورد تأیید مردم قرار می گیرد).35. خیانتکاران به عنوان امین مردم و پرچمدار امانت معرّفی می شوند (نظیر انتخاباتی که در سرتاسر جهان صورت می گیرد، مانند انتخاب رئیس جمهورها، نخست‌وزیرها، یا نمایندگان مجلس که به عنوان امین اجماع انتخاب می شوند، در صورتی که از اوّل اکثراً کار این دسته خیانت به امانتهای مردم بوده است).36. هنرپیشه ها آوازه‌خوان تربیت می شوند.37. مردم گذشتگان را لعنت می کنند.38. زنها سوار بر زینها می شوند (اسب سواری، رانندگی و امثال اینها).39. مردان از نظر لباس و قیافه شباهت به زنها پیدا می کنند و نیز زنان شبیه به مردها می شوند (به طوری که انسان گاه دچار تردید می شوند که این زن است یا مرد ـ بکرّات اتفاق افتاده است ـ).40. بی‌آنکه از افراد شهادت بخواهند برای خویشاند اهل دنیا خود را به عنوان شاهد معرّفی می کنند.41. احکام و علوم دین را برای دنیا می آموزند و اعمال دنیوی را بر کارهای مربوط به آخرت ترجیح می دهند. بر دلهای گرگ صفتشان جامة میش می شوند، و قلبهای آنها آکنده از کثافت است بطوری که از هر مرداری گندیده‌تر است. عمر بن الخطاب از امیرالمؤمنین سلام الله علیه سؤال می کند: اخبرنی عن المهدی ما اسمه فقال اما اسمه فان حبیبی عهد الی ان لا احدث باسمه حتی یبعثه الله. قال اخبرنی عن صفته فقال هو شاب مربوع حسن الوجه حسن العشر یسیل شعره علی منکبیه و نور وجهه یعلو سواد لحیته و رأسه، بابی ابن خیره الاماء.(2) نام حضرت مهدی چیست؟ امام فرمودند: اما اسمش را نمی گویم، زیرا حبیبم رسول خدا از من عهد گرفته است که تا ظهورش نامش را نگویم. عرض کرد: اوصافش را برای من بیان کن. آقا فرمودند: او جوانی است متوسّط القامه، خوشرو و خوش موی که موهایش بر شانه اش ریخته است و نور صورتش بر سیاهی محاسن و سر مبارک آن حضرت احاطه نموده است، پدرم به قران فرزند با شخصیّت‌ترین کنیزان باد.(3)  اصبغ بن نباته می گوید: از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) شنیدم که می فرموند: ان بین یدی القائم سنین خداعه یکذب فیها الصادق و یصدق فیها الکاذب و یقرب فیها الماحل و ینطق فیها الرویبضه قلت وما الرویبضه و ما الماحل؟ قال: او ما تقرؤون القرآن قوله «وهو شدید المحال» قال: یرید المکر فقلت و ما الماحل؟ قال: یرید المکار.(4) قبل از قیام قائم سالهای پر از خدعه ای است. در این سالها (پیش از قیام) راستگویان به نام دروغگو معرفی می شوند و دروغگویان به عنوان راستگو. در این سالها «ماحل» تقرّب پیدا می کند و «رویبضه» شخن می گوید. اصبغ می گوید: عرض کردم «ماحل» و «رویبضه» چیست؟ فرمودند: مگر قرآن را نخوانده ای که می فرماید:‌ «وهو شدید الماحل»؟ قال یرید المکر ـ فرمودند: منظور از «ماحل» آدم مکّاری است که به وسیلة مکر زیاد مردم را به خود متوجّه می کند.و امّا معنی «رویبضه». اگرچه در این حدیث پاسخ معنای آن افتاده ولی در جای دیگر از رسول گرامی اسلام (صل الله علیه و آله وسلم) نقل شده است که «الرویبضه الرجل التافه ینطق فی امر العامه» یعنی مرد حقیر و بی شخصیّتی که در امر عامّة مردم دخالت می کند و سخن می گوید. عبید بن کرب می گوید: سمعت علیاً یقول ان لنا اهل البیت رایه من تقدمها مرث ومن تأخر عنها محق و من تبعها لحق.(5) از امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: از برای ما اهل بیت پرچمی هست. هر کسی که جلو بیفتد و یا عقب بماند نابود است، امّا هر کسی که همراه این پرچم گام بردارد و از آن متابعت کند، نجات می یابد و با ما خواهد بود.خوانندة‌عزیز! جلو افتادن یا عقب ماندن از این پرچم معنایش این است که ایمان به ولایت ما نداشته باشد و معنی متابعت این است که دستورها و اوامر ما را اطاعت کند.دربارهی ندای آسمانی در روزهای اول ظهور در این حدیث از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمودند:اذا نادی مناد من السماء ان الحق فی آل محمّد صلی الله علیه و آله فعند ذلک یظهر المهدی علی افواه الناس ویسرون فلا یکون لهم ذکر غیره.(6) هرگاه منادی از آسمان فریاد زند که حق با آل محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) است در این موقع مهدی ما ظاهر می شود و مردم او را می بیند و می شناسند و خوشحال و مسرورند و دیگر نام غیر از حضرت بقیّه‌الله را نمی برند.ابی مروان از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دربارة حوادث پیش از قیام حضرت مهدی روحی له الفداء روایت می کند که فرمودند:اذا رأیتم الرایات السود فالزموا الارض ولا تحرکوا ایدیکم ولا ارجلکم ثم یظهر قوم صغار لایوبه لهم قلوبهم کزبر الحدید اصحاب الدوله لایفون بعهد ولا میثاق یدعوا الی الحق ولیسوا من اهله اسمائهم الکنی و نسبهم الغری شعورهم مرقاه کشعور النساء حتی یختلفوا حتی یختلفوا فیما بینهم ثم یؤتی الله الحق من یشاء.(7) 1. پرچمهایی پیدا می شوند و رنگ آن سیاه است. در این موقع در خانه های خود بنشینید و هیچ حرکت نکنید.2. سپس مردی کوچک (یا از نظر سنی یعنی جوان یا از لحاظ شخصیّت تهیدست) پدید می آیند که به آنها اعتنا نمی شوند. آنان دارای قلبهایی همچون پاره های آهن اند. این افراد دولتمردانی هستند با چنین ویژگیهایی:الف. به عهد و میثاق خود وفا نمی کنند (پای بند وفای به عهد نیستند).ب . مردم را به سوی حق می خوانند امّا خود از حق پیروی نمی کنند و از لحاظ واقع اهل حق نیستند.آنها به جای اسم از کنیة خود استفاده می کنند و نسبشان پوشیده و نامعلوم و موها آنها دراز و افتاده مانند موی زنان است. سپس در میانشان ایجاد اختلاف می شود. آنوقت خداوند به هر کسی که بخواهد حق را واگذار می کند.خوانندة‌ عزیز! در آیات زیادی از قرآن مجید خداوند وعده فرموده است که باید به وسیلة قیام حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء حق را به آل محمّد برساند و حکومت حقّة آنان سراسر جهان را فرابگیرد.حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ای معروف به «خطبه البیان» آنگاه که خود را معرفی می فرماید، می رسد به این قسمت که «أنا أبوالأئمه ألاطهار أنا ابو المهدی علیه السلام القائم فی آخرالزّمان» یعنی: منم پدر امامان پاک، منم پدر مهدی (علیه السلام) که در آخرالزّمان قیام می کند.دراین حال مالک اشتر که پایین منبر مولا بود به ‌پا خاسته، از حضرت می پرسد که این قیام کننده از فرزندان شما کی قیام می فرماید؟ حضرت چنین فرمود(8) اذا زهق الزاهق?1? وخفت الحقائق ?2? والحق اللاحق ?3? وثقلت الظهور ?4? وتقاربت الامور ?5? وحجت النشور ?6? ودرغم المالک ?7? وسلک السّالک ?8? ودهش العدد ?9? وهاجت الوساوس ?10? وغیطل العساعس (الفسارس) ?11? وماجت الأمواج ?12? وضعف الحاج ?13? واشتدّ الغرام ?14? وازدلف الحضام ?15? واختلفت العرب ?16? واشتدّ الطّلب ?17? ونکص الهرب ?18? وطلبت الدّیون ?19? وذرفت العیون ?20? وأغبن المغبون ?21? وشاط النّشاط ?22? وحاط الهبّاط ?23? وعجز المطاع ?24? وأظلم الشعاع ?25? وصمّت الأسماع ?26? وذهب العفاف ?27? وسجسج الإنصاف ?28? واستحوذ الشیطان ?29? وعظم العصیان ?30? وحکمت النّسوان ?31? وفدحت الحوادث ?32? ونفثت النّوافت ?33? واختلفت الأهواء ?34? وعظمت البلوی ?35? واشتدّت الشّکوی ?36? واستمرّت الدّعوی ?37? وقرض القارض ?38? ولمض الّلامض ?39? وتلالحم الشّداد ?40? ونقل الملحاد ?41? وعجّت الفلاه ?42? وخجعج الولاه ?43? ونضل البارخ ?44? وعمل الناسخ ?45? وزلزلت الأرض ?46? وعطّل الفرض ?47? و کبتت الأمانه ?48? وبدت الخیانه ?49? وخشیت الصّیانه ?50? واشتدّ الغیض ?51? وأراع الفیض ?52? وقاموا الأدعیاء ?53? دقعدوا الأولیاء ?54? و خبثت الأغنیاء ?55? ونالوا الأشقیاء ?56? ومالت الجبال ?57? وأشکل الأشکال ?58? وشیّع الکربال ?59? ومنع الکمال ?60?... فیکدحون الجرائر ـ ویملکون الجزائر ـ ویحدثون کیسان ـ ویخربون خراسان ـ ویصرفون الحلسان ـ و یهدمون الحصون ـ و یظهرون المصون ـ و یقتطفون الغصون ـ و یفتحون العراق ـ و یحجمون الشّقاق بدم یراق ـ فعند ذلک ترقّبوا خروج صاحب الزّمان علیه السلام.(9) 1. هنگامی که نابود شونده نابود شود.2. و حقایق مخفی شود (حقایقی که سیاستمداران و زمامداران آن را با زبان دیپلماسی و غیره کتمال می کنند)، یا حقایق سبک شمرده شود (در صورتی که جملة‌ مزبور از «خفّ» باشد نه از «خفی»).3. و ملحق شونده ملحق شود (وقتی که حکومت به سمتی رفت مردمان نیز به آن ملحق شوند، چون «النّاس علی دین ملوکهم»).4. و پشتها سنگین شود (از مشکلات، از گناهان و...)5. و کارها و اشیاء نزدیک به هم شوند (مکانها نزدیک به هم شوند و دنیا یک خانواده شود یا اینکه همه جا مثل هم است و نیرنگ و دروغ همگانی است).6. و از انتشار جلوگیری به عمل آید (از انتشار حق جلوگیری شود، یا از انتشار در زمین منع گردد و محدوده های قانونی و مرزها مطرح شود).7. و دماغ مالک به خاک مالیده شود (دنگ و فنگ هایی که برای مالک مثل گرفتن زمین و مالیات و... مطرح می شود).8. و بپیماید پیماینده.9.و به شگفتی وادارد عدد از کثرت و زیادتی (یا مبهوت و شگفت‌زده شود عدد ).10. و وسوسه ها به هیجان درآید (مثل شکوک اعتقادی و غیره مثل اینکه این کار چون به مصلحت من است، پس چرا انجام ندهم؟).11. و گرگها به صدا (زوزه) درآیند (مراد، مردمان گرگ صفت است).12. وامواج به خروش درآیند (شاید اشاره به امواج گناه و مادّی گرایی باشد که به خروش آمده و هر گروهی را به سمتی کشانده و افراد زیادی را روانة دیار نیستی و هلاکت می کند. لذا باید در این میان سوار کشتی حق شد که سبب نجات انسان است و در اخبار آمده که پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) فرمود: مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است که هر کس سوارش شود نجات یافته و هر کس از آن تخلّف کند نابوده شده است).13. و حج گزارنده ضعیف شود (رفتن به حج ممنوع شود یا مشکلات زیادی سر راهش قرار گیرد و یا نفقه و مخارج حج بالا رود که حاجی در مقابلش ناتوان گردد).14. و مطالبه شدید شود (یا اشاره به مالیات دولتی است که به زور ستانده شود، یا به خاطر ضعف افراد، افراد بدهکار نتوانند بدهی خود را بدهند و در شدّت و تنگنا واقع شوند یا به معنای هلاکتها و عذابها است که عذابهای شدید بر سر مردمان بیاید).15. و نزاع و خصومت و جدال پیشرفت کند (فراگیر باشد و به هر جایی برسد یا دعواها و درگیریها پشت سرهم واقع شوند).16. و عربها با هم اختلاف کنند.17. و خواهشها و خواسته ها شدید شود (هر کس پا را فراگذارد و درخواست بالاتر و سخت‌تری بکند).18. و درخواست فرار شود (هر کس می کوشد به جایی فرار کند و خود را برهاند).19. و وامها درخواست شود (اکثر مردم مدیون باشند، لذا مورد مطالبه واقع شوند).20. و اشکها روان شود (گرفتاریها زیاد شود و مادر نمی داند که فرزندش زنده است یا نه و یا فرزندان و خانواده اش را در پیش چشمش می کشند و...).21. و فریفته شود فریفته شده (نیرنگها زیاد شود).22. تحرّکها و فعّالیتها زیاد شود (برای به دست آوردن مختصر چیزی بایستی سخت کار کند و به اصطلاح جان بکند).23. افراد بر حق محاصره و پایین نگهداشته شوند (خاموششان نگه دارند).24. و زمامدار مطاع ناتوان شود (چه رسد به زمامدار غیرمطاع با توجّه به شدّت مشکلات).25. و تاریک شود شعاع [آفتاب] (شعاع حق تاریک شود و کسی به آن توجّه نکند).26. و گوشها کر شود (صدای حق را نشنوند).27. و پاکدامنی رخت بربندد.28. و انصاف از بین برود.29. و شیطان چیزه گردد.30. و نافرمانی بزرگ شود (مردم گناهان بزرگ انجام دهند).31. و زنان زمامداری کنند و حکم برانند.32. و رویدادهای بزرگ به وقوع پیوندد (قحطیها، زلزله ها و نابودی انسانها بر اثر سلاحهای مخرّب و نابودکننده مثل سلاحهای اتمی و شیمیایی).33. و دمنده ها بدمند (با سمپاشیها افکار را مسموم کنند).34. و خواهشها مختلف و گوناگون شود (هر کس سازی می زند و به سازی می رقصد).35. و بلاها و سختیها بزرگ شود.36. و شکوائیه ها و گلایه ها سخت شود.37. و دعوا پیوسته باشد.38. و متجاوز تجاوز کند.39. و به خشم آینده به خشم آید (در نتیجه، مردم شورش کنند).40. و سخت گیرندگان خونریزی و جنگ کنند.41. و ملحد و طعنه زنندگان در دین سخن گویند.42. و بیابان به زوزه و فریاد درآید (یا بیابانها خشک شوند و طراوات خود را بر اثر جنگ و خونریزی از دست بدهند).43. و فریاد برآورند زمامداران.44. و به هدف زننده چیره شد.45. و عمل کرد زایل کننده.46. و زمین لرزید.47. و واجب الهی تعطیل شد.48. و امانت گرفته شد و پرداخت نشد.49. و خیانت آشکار شد.50. و از محافظت و مراقبت ترسیده شد (افرادی که خود را از گناه بازمی دارند و خود را در برابر گناه و امور مشتبه کنار می کشند کارشان مورد قبول نباشد).51. کمبود شدّت گیرد (کمبود باران و نعمتها).52. و فزونی و بسیاری به هراس اندازد (بسیاری قحط و گرسنگی).53. و حرامزادگان به پا خاستند.54. و نیکان و اولیاء نشستند و ایستادند (دست کشیدند یا اینکه نتوانستند کاری انجام دهند).55. و ثروتمندان پلید شوند.56. و شقاوتمندان به آروزهای خود دست یافتند.57. و کوهها انحراف پیدا کردند (یا اشاره به علما است که همانند کوه اند و دچار انحراف می شوند و یا اینکه عبارت «مالت الأجیال» است و جمع «جیل» با «یاء» یعنی گروهها و طوایف و دسته ها منحرف شدند).58. و امور شبیه به هم، همشکل شوند (و تشخیصشان مشکل شود).59. و سوزانده و نابود شوند غربال (ملاک تشخیص حق از باطل از بین برود).60. و از کمال منع شود (کسی که می خواهد به کمال برسد برایش مانع تراشی می شود).... پس، در زمانی که این علائم واقع شد مردمانی خروج می کنند که گناه و جنایاتی را مرتب می شوند (و اگر عبارت «الحرائر»با «حاء» مهمله باشد یعنی تجاوز به زنان و دوشیزگان می کنند) و مالک می شوند «جزائر» را (جزیره ها را) و نیرنگها به کار می برند و خراسان را خراب می کنند و دگرگون می سازند حلسان را (یا اسم جایی است یا جمع «حلس» به معنای اینکه باز می گردانند خانه‌نشینان را از خانه‌نشینی) و دژها و مواضع دفاعی مستحکم را ویران می کنند و آشکار می سازند آنچه را که مصون و محفوظ مانده بود و می چینند [و قطع می کنند] شاخه ها و فتح می کنند عراق را و بازمی دارند از شکاف و دودستگی با [ایجاد ترس و] خونریزی (یعنی هر صدای مخالف را به سرعت در نطفه خفه می کنند یا مراد این است که می مکند و سوء‌استفاده می کنند از شکاف و ایجاد اختلاف بین گروهها با خونی که ریخته می شود).(10) پس، در آن هنگام انتظار بکشید ظاهر شدن صاحب الزّمان را؛ یعنی مراقب باشید و چشم و حواستان را متوجّه امام زمان کنیدکه بزودی ظهور خواهد فرمود.اللهم عجل فرجه وسهل مخرجه وارفع موانع الظهور یا من إلیه تصیر الأمور بحق محمّد وآله علیهم السّلام. پی نوشتها : 1. بحارالانوار، ج 52 / ص 193.2. اثنباه الهداه، ج 7 / ص 414.3. اشاره به شخصیّت مادر مکرّمة بقیّة الله، حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها، فرموده اند.4. غیبت نعمانی، ص 278.5. کمال‌الدین، ج 2، ص 654.6. الملاحم والفتن، ص 59.7. همان مأخذ، ص 35.8. قابل توجه اینکه خطبه مزبور با تفاوتهایی نقل شده است، از جمله در خود الزام النّاصب (ج 2 / ص 213). ضمناً در مورد توجه، آنچه که به ذهن نزدیکتر می‌آمد ذکر شد و ممکن است معانی دیگری هم از آن بتوان استفاده کرد، که حتماً نیز چنین است و ما به خاطر عدم اطالة کلام آنها را ذکر نکرده، این کار را به خود خوانندگان پژوهشگر واگذار نمودیم. همچنین، باید متذکّر این نکته شد که خطبه مورد بحث دارای مضامین بسیار عالی است و گویا اصلاً طوری القاء شده که احتمالات مختلف در آن مطرح و ملحوظ گردد، و به اصطلاح، استعمال لفظ در اکثر از معنی که نزد محقّقان صحیح است در اینها انجام شده، یعنی هر فقره چندین معنی دارد.9. الزام النّاصب، ج 2 / ص 181.10. شاید هم کلمه مزبور «شقاق» به ضمّ «شین» باشد به معنای مرضی که در پای چارپا پیدا می‌شود و او را از رفتن و دویدن بازمی‌دارد، که کنایه از این است که اگر در جایی به مانعی برخورد کردند، با خونریزی هم که شده است خود را از آن مانع عبور می‌دهند و هیچ ابایی از هیچ کاری ندارند. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:23 بعد از ظهر
حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) و نشانه های ظهور قسمت دوم امام باقر (علیه السلام) در رابطه با فتنه ها (پیش از قیام حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء) چنین می فرمایند:تکون قبل المهدی فتنه تحصر الناس حصراً فلا تسبّوا اهل الشّام بل ظلمتهم فانّ الأبدال منهم وسیرسل الله سبباً من السّمائ فیفرّقهم حتّی لوقاتلتهم الثّعالب غلبتم ثمّ یبعث الله المهدیّ فی اثنی عشر الفاً ان قلوّا وخمسه عشر الفاً ان کثروا وعلامتهم انّهم اذا هجموا صرخوا امت امت ثمّ یظهر فیردّ الی المسلمین ألفتهم و نعمتهم.(1) مردم پیش از قیام مهدی ما به فتنه ای بسیار مهم و کوبنده مبتلا می شوند. به همة مردم شام ناسزا نگویید بلکه ستمگران آنها را نفرین کنید؛ زیرا از میان آنها ابدال و صلحائی برمی خیزد. خداوند از آسمان چیزی بر آنها فرو می فرستد که آنچنان وحدت آنها را درهم می کوبد که اگر با ضعیف‌‌ترین حیوانات مانند روباه جنگ کنند شکست می خورند. آنگاه خداوند مهدی ما را با لشکری بین دوازده تا پانزده هزار نفر می فرستد که در وقت حمله رمزشان «امت، امت» (بمیران، بمیران) است. سپس پیروز می شوند و الفت و یگانگی و نعمتهای مسلمین را به آنها برمی گردانند (چه فتنه ای بالاتر از هجوم اسرائیل به سرزمینهای اسلام و کشتار بیرحمانة مردم؟).امام باقر (علیه السلام) دربارة عصای حضرت موسی (علیه السلام) که سرانجام فرعون و لشکریانش را در رود نیل غرق کرد و از بین برد چنین می فرمایند:کانت عساء موسی لآدم فصارت الی شعیب ثمّ صارت الی موسی بن عمران علیه السلام و انّها لعندنا و انّ عهدی بها انفاً وهی خضراء کهیئتها حین انتزعت من شجرتها وانّها لتنطق اذا استنطقت اعدّت لقائمنا یصنع بهاما کان یصنع موسی و انّها لتروع وتلقف ما یأفکون و تصینع ما تؤمر به، انّها حیث اقبلت تلقف ما یأفکون، یفتح لها شعبتان احداهما فی الارض والاخری فی السّقف و بینهما اربعون ذراعاً، تلقف ما یأفکون بلسانها.(2) این عصا (عصای موسی) روز اوّل به دست حضرت آدم بود، سپس به شعیب داده شده، بعد از شعیب به حضرت موسی بن عمران (علیه السلام) اعطا شد و اکنون نزد ماست و اخیراً که آن را دیدم، درست مانند روزی که از درخت جدا شده باشد رنگش سبز و خرّم بود. اگر فرمان سخن گفتن به او بدهیم حرف می زند. و این عصا برای قائم ما ذخیره شده است تا مثل موسی بن عمران در راه نشان دادن عظمت حق و نابودی دشمنان خدا از آن استفاده کند. از خصوصیّات این عصا این است که دشمنان را می لرزاند و هرچه را جلوی آن بیندازند یا ببیند می بلعد و آنچه فرمانروای عالم هستی (به اذن خدا) بگوید اطاعت می کند و چون لب بگشاید فاصلة بین آن از زمین تا سقف را چهل ذراع است، می بلعد (هرچه بیندازند همه را می بلعد).امام باقر (علیه السلام) دربارة تجهیزات لشکریان امام عصر روحی له الفداء و ساعت حرکت از مکّة معظّمه به طرف کوفه چنین فرموده اند:اذا خرج القائم علیه السلام من مکّه ینادی منادیه الا لا یحملنّ احد طعاماً ولا شراباً ویحمل معه حجر موسی بن عمران علیه السلام و هو وقر بعیر فلاینزل منزلاً الا انفجرت منه عیون فمن کان جائعاً شبع ومن کان ظامئاً روی و رویت دوابّهم فهو زادهم حتی ینزلوا انّجف من ظهر الکوفه.(3) ساعت اوّل حرکت، منادی از طرف آن سرور فریاد می زند که هیچ کس حقّ بار کردن موادّ‌ غذایی و آب آشامیدنی را ندارد و سنگ معروفی که حضرت موسی بن عمران (علیه السلام) داشتند آن حضرت همراه خویش برمی دارند که حجم و قطر آن سنگ به اندازة بار یک شتر است . به هر منزلی که می رسند و سربازان و مرکبهای سواری آنها تشنه یا گرسنه می شوند چشمه هایی از آن سنگ خارج می شود. آنهایی که گرسنه اند از آن چشمه ها می خورند و سیر می شوند و افرادی که تشنه اند از آنها سیراب می شوند تا اینکه وارد نجف اشرف که در پشت کوفه واقع است، می شوند.این است معنای ولایت تکوینی و تشریعی و این است آن حکومتی که تمام رژیمها را درهم می کوبد.حضرت باقر (علیه السلام) در ارتباط با نشانه های قیام حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء می فرمایند:آیتان بین یدی هذا الامر خسوف القمر لخمس و کسوف الشّمس لخمس عشره ولم یکن ذلک مند هبط آدم علیه السّلام الی الارض وعند ذلک یسقط حساب المنجّمین.(4)  در پیشاپیش ظهور مهدی ما دو نشانة بزرگ دیده می شود: 1. خسوف ماه در پنجم آن.2. کسوف خورشید در پانزدهم ماه.از وقتی که خداوند حضرت آدم را به این دنیا فرستاده چنین واقعه ای رخ نداده است. بنابراین، دیگر اعتباری برای منجّمان باقی نخواهد ماند. محمّد بن مسلم از حضرت باقر (علیه السلام) روایت می کن که آن حضرت فرمودند: السّفیانیّ والقائم فی سنه واحده.(5) سفیانی و قائم ما (علیه السلام) در یک سال قیام می کنند.مسلّماً سفیانی در همان سال پیش از حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) خروج می کند.امام پنجم (علیه السلام) بعد از اشاره به ندای آسمانی و فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء (نزدیک مکّة معظّمه) چنین امر می فرمایند:فاسعوا الیه ولوحبواً والله کانّی انظر الیه بین الرّکن والمقام یبایع النّاس.(6) به سوی حضرت بقیّه‌الله بشتابید ولو از طریق خزیدن بر روی سینه باشد. به خدا سوگند، گویی می بینم بین رکن و مقام ایستاده و با مردم بیعت می کنند. از حضرت ابی جعفر (علیه السلام) نقل می کند که فرمودند: اذا رأیتم ناراً من المشرق شبه الهردی العظیم تطلع ثلاثه ایّام او سبعه فتوقّعوا فرج آل محمّد صلی الله علیه و آله ان شاءالله عزّوجلّ انّ‌ الله عزیز حکیم. ثمّ قال علیه السلام الصّیحه لایکون الا فی شهر رمضان لانّ شهر رمضان شهر الله وهی صیحه جبرئیل الی هذا الخلق. ثم قال ینادی مناد من السّماء باسم القائم علیه السلام فیسمع من بالمشرق ومن بالمغرب لایبقی راقد الا استیقظ ولا قائم الا قد ولا قاعد الا قام علی رجلیه فزعاً‌من ذلک الصّوت فرحم الله من اعتبرک بذلک الصّوت فانّ‌الصّوت صوت جبرئیل الروح الامین.وقال علیه السلام الصّوت فی شهر رمضان فی لیله جمعه لیله ثلاث و عشرین فلا تشکّوا فی ذلک واسمعوا واطیعوا و فی آخر النهار صوت ابلیس اللّعین ینادی الا انّ فلاناً قتل مظلوماً لیشکّک النّاس و یفتنهم فکم ذلک الیوم من شاکّ متحیّر قد فی النّار فاذا سمعتم الصّوت فی شهر رمضان فلا تشکّوا فیه انه صوت جبرئیل علیه السلام و علامه ذلک انه ینادی باسم القائم واسم ابیه علیهما السلام حتّی تسمعه العذراء فی خدرها فتحرّض اباها و اخاها علی الخروج.قال علیه السلام لابدّ من هذین الصّوتین قبل خروج القائم صوت من السّماء وهو صوت جبرئیل باسم صاحب هذا الامر واسم ابیه والصّوت الثّانی الّذی من الارض وهو صوت ابلیس اللّعین ینادی باسم فلان انّه قتل مظلوماً یرید بذلک الفتنه فاتّبعوا الصّوت الاوّل و ایّاکم والاخیر ان تفتنوا به.(7) هرگاه دیدید که آتشی عظیم از جانب مشرق روشن شد و عمر آن سه روز یا هفت روز ادامه پیدا کرد، منتظر فرج آل محمّد باشید (ظهور امام عصر روحی له الفداء)، البتّه اگر خداوند حکیم و مقتدر بخواهد. صیحة آسمانی حتماً در ماه رمضان است، زیرا ماه رمضان ماه خداوند است و این صیحه هم صدای جبرئیل (علیه السلام) است که از طرف خداوند برای این مردم فرستاده می شود. منادی از آسمان حضرت قائم (علیه السلام) را به اسم صدا می کند (محمّد بن الحسن العسکری). پس هر کسی که در مشرق و مغرب زمین است این صدا را می شنود و هر که ایستاده است می نشیند و آن کسی که نشسته است برمی خیزد و سرپا می ایستد. خداوند رحمت کند کسی که آن صدا را بشنود و عبرت بگیرد و عملاً این صدا را جواب بگوید (اطاعت کند از حضرت بقیّه‌الله ارواحنا له الفداء). برای اینکه این صدا، صدای جبرئیل روح الامین است (پیام او از سوی خداوند برای جهانیان است).امام (علیه السلام) می فرماید: صدای آسمانی در شب بیست و سوّم ماه رمضان خواهد بود. برای شما تردیدی پیدا نشود، بشنوید و اطاعت کنید و در آخر روز ابلیس معلون فریاد می زند، ای مردم! آگاه باشید که فلانی مظلوم کشته شده است. برای اینکه مردم در شک بیفتند و گرفتار امتحان بشوند. چه بسا اشخاصی که در آن روز به خاطر شنیدن این صدا سرگردان و در آتش غضب خداوند سرنگون خواهند شد. پس، وقتی که در ماه رمضان صدا را شنیدید (اینکه قائم آل محمّد آمد) در آن شک نکنید و بدانید آن، صدای جبرئیل (علیه السلام) است و علامت حقّانیّت آن صدا این است که حضرت قائم (علیه السلام) را به نام پدرش ذکر می کند (یعنی ان‌شاءالله می گوید محمّد بن الحسن العسکری علیهما السلام آمد). این صدا چنان فراگیر است که حتّی دختران پرده‌نشین نیز آن را می شنوند و پدر و برادر خود را ترغیب می کنند که از منزل بیرون بروید [و امام عصر را یاری کنید].امام پنجم (علیه السلام) می فرماید: دو صدا باید قبل از ظهور شنیده شود: یک صدا از آسمان که صدای جبرئیل است و صاحب این امر را به نام او نام پدرش معرفی می کند (محمّد بن الحسن العسکری علیهما السلام)؛ صدای دوّم صدای شیطان است که به نام فلانی است و می گوید او را مظلوم کشتند و می خواهد مردم را گمراه کند. پس، از صدای اوّل متابعت کنید؛ امّا بترسید از اینکه صدای دوّم (صدای شیطان) شما را به گمراهی کشاند. زراره می گوید از حضرت باقر (علیه السلام) پرسیدم: آیا ندای آسمانی حقّ است؟ فرمودند: ای والله حتّی یسمعه کلّ قوم بلسانهم.(8) آری، به خدا قسم، حقّ‌ است و به صورتی است که تمام مردم به زبان خودشان این ندا را می شنوند. از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: فذکر آیتین قبل القائم لم یکونا منذ هبط آدم علیه السلام ابداً وذلک انّ الشّمس تنکسف فی النّصف من شهر رمضان والقمر فی آخره فقال رجل یا ابن رسول الله لابل الشّمس فی آخر الشّهر والقمر فی النّصف فقال له ابوجعفر علیه السّلام انّی لأعلم بما تقول ولکنّهما آیتان لم تکونا منذ هبط آدم.(9) در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم. آن سرور دو علامت پیش از قیام حضرت قائم را ذکر کرده، فرمودند: از وقتی که حضرت آدم (علیه السلام) به این دنیا آمد این دو آیه بزرگ هرگز دیده نشده است: آول کسوف خورشید است در نیمة ماه رمضان؛ دوّم خسوف ماه است در آخر همان ماه رمضان. مردی در مجلس نشسته بود، عرض کرد: ای پسر پیامبر! اینطور نیست بلکه درست برعکس است؛ یعنی کسوف در آخر ماه و خسوف در وسط ماه پدید می آید. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: می دانم شما چه می گویید (از لحاظ برنامه های جاری همین است)، امّا من می خواهم بگویم از اوّل تا قبل از قیام مهدی ما این کار نشده است و اختصاص به پیش از ظهور دارد. ابی الجارود از حضرت باقر (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمودند: لاترون الّذی تنتظرون حتّی تکونوا کالمعزی المواه الّتی لایبالی الخابس این یضع یده منها لیس لکم شرف ترقونه ولا سناد تسندون الیه امرکم.(10) آن چیزی را که منتظرش هستید (ظهور حضرت مهدی روحی له الفداء) نمی بینید مگر وضع شما به جایی برسد که مانند گوسفندانی شوید که گرفتار گرگهیا درنده شده باشند، در حالی که چوپانی هم نداشته باشید و گرگها از هر جای بدن شما که بخواهند شروع به خوردن می کنند. از سوی دیگر، شرف و موقعیّتی هم نداشته باشید که به آن تکیه کنید و نیز اسناد و مدارکی هم در اختیار شما نباشد که استناد به آنها کنید و سرانجام از خودتان دفاع نمایید. جابر از حضرت باقر (علیه السلام) روایت نموده است که آن حضرت فرمودند: تنزل الرّایات السّود الّتی تخرج من خراسان الی الکوفه فاذا ظهر المهدیّ بعث الیه بالبیعه.(11) پرچمهایی سیاه از خراسان به جانب کوفه می آید (کنایه است از قیام جناب حسنی). پس، وقتی که مهدی ما (علیه السلام) ظهور کرد امر به بیعت می کند.بعضی از علائم مانند سفیانی و خروج او از حتمیات است؛ یعنی حتماً باید پیش از ظهور تحقّق پیدا کند. لذا در روایت زیر از زراره بن اعین آمده است:کنت عند ابی جعفر علیه السلام فجر ذکر القائم علیه السلام فقلت ارجوا ان یکون عاجلاً ولا یکون سفیانی فقالا والله انّه لمن المحتوم الّذی لابدّمنه.(12) در خدمت حضرت باقر (علیه السلام) بودیم، سخن از حضرت قائم (علیه السلام) به میان آمد. عرض کردم: امیدوارم ظهور قائم بسیار نزدیک باشد بدون اینکه نیازی به سفیانی داشته باشد. فرمودند: به خدا نه اینچنین است؛ خروج سفیانی حتماً باید پیش از ظهور باشد. پی نوشتها : 1. روزگار رهایی، ج 1 / ص 453.2. اصول کافی، ج 1/ ص 231.3. روزگار رهایی، ج 1 / ص 485.4. الامام المهدی علیه السلام من المهد الی الظّهور، ص 390.5. اثباه الهداه، ج 7 / ص 426.6. مکیان المکارم، ج 2/ ص 184.7. همان مأخذ، ص 186.8. همان مأخذ، ص 187.9. همان مأخذ، ص 189.10.مکیان المکارم، ج2 / ص 189.11. بحارالانوار، ج 52 /ص217.12. بحارالانوار،ج 52/ ص 249. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:22 بعد از ظهر
حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) و نشانه های ظهور قسمت اول فضل بن شاذان از ابی حمزة ثمالی چنین نقل می کند: قلت لابی جعفر علیه السلام خروج السفیانی من المحتوم؟ قال نعم والنّداأ من المحتوم وطلوع الشّمس من مغربها من المحتوم واختلاف بنی العبّاس فی الدّوله من المحتوم و قتل النّفس الزّکیّه محتوم و خروج القائم من آل محمّد صلی الله علیه وآله محتوم، قلت: وکیف یکون النّداء؟ قال ینادی من السّماء اوّل النّهار الا انّ الحقّ مع علیّ و شیعته ثمّ ینادی ابلیس فی آخرالنّهار من الارض الا إنّ الحقّ مع عثمان و شیعته فعند ذلک یرتاب المبطلون.(1) به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: خروج سفیانی حتمی است؟ فرمودند: آری، صیحة آسمانی نیز از علائم حتمی است، طلوع خورشید از مغرب حتمی است، اختلاف بین بنی‌عبّاس در رابطه با حکومت حتمی است، کشته شدن نفس زکیّه حتمی است، قیام قائم آل محمّد حتمی است. عرض کردم: ندای آسمانی چگونه است؟ فرمودند: اوّل صبح منادی از آسمان ندای می کند که حق با علی (علیه السلام) و شیعیان اوست. آخر وقت همان روز منادی فریاد می زند که حق با عثمان و پیروان اوست. از شنیدن صدای دوم اهل باطل در شک می آفتند (آری، آزمایش است).ابولجارود، یکی از اصحاب حضرت باقر (علیه السلام)، می گوید آن حضرت با آگاهی کالم از آیندة قیام حضرت مهدی (علیه السلام) فرمودند:اذا قام القائم علیه السلام سار الی الکوفه فیخرج منها بضعه عشر الف نفس یدعون البتریه علیهم اسلاح فیقولون له ارجع من حیث جئت فلا حاجه لنا فی بنی فاطمه فیضع فیهم السّیف حتی یأنی علی آخرهم ثمّ یدخل الکوفه فیقتل بها کلّ‌ منافق مرتاب و یهدم قصورها و یقتل مقاتلیها حتّی یرضی الله عزّوجلّ.(2) زمانی که حضرت قائم (علیه السلام) قیام کند، به کوفه تشریف فرما می شوند و بیش از ده هزار نفر از آنجا بیرون می آیند که آنها را «بتریه» می گویند. پس، به آن حضرت عرض می کنند: برگرد به همان مکانی که بوده ای، ما نیازی به فرزندان فاطمه سلام الله علیها نداریم. پس، شمشیر را می کشد و همة آنها را می کشد. سپس وارد کوفه می شود و تمام افراد منافق و جنگجو را می کشد تا خداوند متعال راضی گردد.جابر از امام باقر (علیه السلام) در ارتباط با برنامه های دولت کریمة حضرت مهدی (علیه السلام) چنین می فرماید:اذا قام القائم علیه السلام ضرب فساطیط و یعلم الناس القرآن علی ما انزل الله عزوجل فاصعتب ما یکون علی من حفظه الیوم لانه یخالف فیه التألیف.(3) هنگامی که قائم آل محمّد قیام می کند، خیمه های خودش را برپا می سازد (گویا در کوفه باشد) و قرآن را به مردم یاد می دهد، چنانکه خداوند بر رسول گرامی نازل فرمود (از نطر ترتب فرود آمدن در روزهای اول) و مردم را با قرآن این طور آشنا می کند. آن روز برای آنهایی که قرآن را قبلاً حفظ کرده اند بسیار مشکل است (از نظر ترتیب سوره ها و نازل شدن در گذشته). به امام باقر علیه السلام عرض شد: ان اصحابنا بالکوفه جماعه کثیره فلو امرتهم لاطاعوک و ابتعوک فقال یجی احدهم الی کیس اخیه فیأخد منه حاجته؟ فقال لافقال فهم بدمائهم ابخل... ثم قال انّ الناس فی هدنه نناکحهم ونوارثهم ونوارثهم ونقیم علیهم الحدود و نودی اماناتهم حتی اذا قام القائم جاءت المزایله و یأت الرّجل الی کیس اخیه فیأخذ حاجته لایمنعه.(4) اصحاب و شیعیان ما در کوفه زیاد هستند؛ اگر دستوری صادر بفرمایید از شما اطاعت می کنند. اما مدر جوابش فرمودند: آیا شیعیان ما دست در جیب یکدیگر می کنند و نیازمندیهای خودشان را برطرف می سازند؟ عرض شد: خیر. فرمودند: کسی که از انفقا مادّیات در راه خداوند مضایقه می کند چگونه جانش را به فرمان ما در راه حق بذل می نماید؟ مردم در معرض امتحان هستند. ما با آنها ازدواج می کنیم، از آنها ارث می بریم، حدود الهی را بر آنها اقامه می کنیم و امانات آنها را به ایشان برمی گردانیم تا اینکه حضرت قائم (علیه السلام) قیام کند. برادری آنچنان گسترش می یابد که مردم بدون اجازه دست به جیب یکدیگر می کنند و هرچه لازم داشته باشند برمی دارند (این است برنامة عملی حکومت حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء). محمّد بن مسلم تقفی می گوید از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: القائم منصور بالرعب موید بالنصر تطوی له الارض و تظهر له الکنوز وی یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و یظهر الله تعالی به دینه ولو کره المشرکون فلا یبقی فی الارض خراب الا عمر و ینزل روح الله عیسی بن مریم فیصلی خلفه فقلت له یا ابن رسول متی یخرج قائمکم قال اذا تشبّه الرّجال بالنّساء والنّساء بالرّجال واکتفی الرّجال بالرّجال والنّساء بالنّساء ورکب ذوات الفروج السّروج و قبلت شهاده الزّور و ردّت شهاده العدل واستخفّ النّاس بالدّماء وارتکاب الزّنا واکل الرّا واتقی الاشرار مخافه السنتهم و خرج السّفیانی من الشّام والیمانیّ من الیمن و خسف بالبیداء و قتل غلام من آل محمّد صلی الله علیه وآله بین الرّکن والمقام اسمه محمّد بن الحسن النّفس الزّکیّه و جائت صحیه من السّماء بانّ الحقّ فیه و فی شیعته فعند ذلک خروج قائمنا فاذا خرج اسند ظهره الی الکعبه واجتمع الیه ثلا ثمائه و ثالثه عشر رجلاً و اوّل ما ینطق به هذه الآیه: «بقیّه‌الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین».(5) ثم یقول انا بقیّه‌الله و حجته و خلیفته علیکم فلایسلّم علیه مسلّم الا قال السّلام علیک یا بقیّه‌الله فی ارضه فاذ اجتمع له العقد و هو عشره آلاف رجل خرج فلایبقی فی الارض معبود دون الله عزّوجلّ من صنّم او غیره الا وقعت فیه نارفاحترق و ذلک بعد غیبه طویله لیعلم الله من یطیعه بالغیب و یؤمن به.(6)  قائم ما به وسیلة نیروهای مختلفی یاری می شود: 1. ترس و رعبی که در دلهای مردم جایگزین می شود.2.نصرت و یاری خداوند بزرگ3. زمین در اختیارش و زیر پای مبارکش و یاران عزیزش در نوردیده و جمع می شود.4. گنجهای زمین خودشان را در اختیار آن حضرت قرار می دهند.5. سلطنتش مشرق و مغرب زمین را فرا می گیرد.6. دین مقدّس اسلام بر تمام ادیان غلبه می یابد ولو اینکه دشمنان خدا راضی نباشند، و در زمین جایی غیرآباد دیده نخواهد شد.7. حضرت عیسی بن مریم از آسمان نازل می شود و پشت سر آن حضرت نماز می خواند. می گوید عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! این قیام کی خواهد بود و چه زمانی قائم شما قیام می کند؟ فرمودند: 1. هرگاه مردان شبیه به زنان و زنان مانند مردان شوند.2. مردها به مردها اکتفا می کنند و زنان به زنان (اشاره به لواط و مساحقه).3. زنان سوار بر زینها شوند (سوار شدن بر اسب، اتومیبل و وسایط نقلیة دیگر).4. شهادت دروغ و برخلاف واقع را بپذیرند.5. گواهی مردان عادل و صاحبان تقوا را ردّ کنند.6. قتل و خونریزی در میان مردم کوچک شمرده شود.7. مردم مرتکب زنا شوند.8. رباخواری در میان مردم رواج یابد.9. مردم از زبان اشرار بترسند.10. سفیانی از شام بیرون آید.11. یمانی از یمن حرکت کند.12. خسف و فرورفتگی در بیداء پدید آید.13. جوانی از آل محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) در میان رکن و مقام کشته شود که نام عزیزش محمّد بن حسن معروف به نفس زکیّه است.14. صیحه ای از آسمان بلند شود که حق با او و پیروان اوست.در این هنگام قائم ما قیام می کند. پس، آنگاه که بیرون آمد به کعبه تکیه می دهد و سیصد و سیزده تن از یاران مخصوص آن حضرت اطرافش را می گیرند و اوّل سخنی که می فرمایند این آیة شریفه است:‌ «باقیماندة خدا بهتر است برای شما اگر به خدا ایمان دارید». سپس می فرماید من بقیّه‌الله و حجّـ و جانشین خداوند در روی زمین هستم. پس، همة مسلمانان آن حضرت را با این عبارت سلام می کنند: «سلام بر تو ای بقیّه‌الله در روز زمین». پس، وقتی که آن عدد معیّن که ده هزار نفر باشد در خدمت آن حضرت اجتماع کردند از مکّه بیرون می آیند و در کرة زمین معبودی جز خداوند یکتا عبادت نخواهد شد، اساس بت‌پرستی و غیره از بین خواهد رفت و همة آنها در آتش غضب آن سرور خواهند سوخت. ای محمّد بن مسلم! البته این قیام با این محتوی بعد از غیبت طولانی خواهد بود. برای اینکه خداوند عالم، بندگان مطیع و فرمانبردار خودش را به جهانیان معرّفی کند و بشناساند. علی بن مهزیار از حضرت ابوجعفر (علیه السلام) حدیث می کند که آن جناب فرمودند: کانّی بالقائم یوم عاشورا یوم السّبت قائماً‌بین الرّکن والمقام بین یدیه جبرئیل ینادی البیعه لله فیملاها عدلاً کما ملئت ظلماً‌و جوراً.(7) گویا می بینم قائم [آل محمّد] را در روز عاشورا، روز شنبه بین رکن و مقام ایستاده در حالی که جبرئیل (علیه السلام) در کنار ایشان است و فریاد می زند بیعت برای خداست (مردم دنیا! بیعت با حضرت مهدی روحی له الفداء، در حقیقت، بیعت با خداوند است). آنگاه دنیا را پر از عدل و داد می کند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد. یعقوب سرّاج از جابر روایت می کند که آن حضرت فرمودند: یا جابر لایظهر القائم حتی یشمل [الناس بـ] الشّام فتنه یطلبون المخرج منها فلا یجدونه و یکون قتل بین الکوفه والحیره قتلا هم علی سواء و ینادی مناد من السّماء.(8) ای جابر! قائم ظاهر نمی شود مگر اینکه فتنه ای [مردم را] در شام فراگیرد. مردم راه فرار از این فتنه را پیدا نمی کنند. بین کوفه و حیره کشتاری می شود که هر دو طرف از نظر دادن کشته مساوی هستند (یا از لحاظ کمّیت یا کیفیّت) و منادی از آسمان ندا می دهد. محمّد بن مسلم از حضرت باقرالعلوم (علیه السلام) حدیث می کند که آن حضرت فرمودند: توقعوا الصّوت یأتیکم بغته من قبل دمشق فیه لکم فرج عظیم.(9) منتظر صدا که ناگهان از ناحیة دمشق می رسد، باشید. البتّه در این صورت [صوت] برای شما فرج عظیمی است.خوانندة عزیز! آیا منظور از کلمة «صوت» صیحة آسمانی است؟ به ظاهر یا همین است یا قیام سفیانی. امید است صدای حیاتبخش جبرئیل (علیه السلام) باشد.از حضرت باقر (علیه السلام) در باب نشانه های ظهور حضرت بقیّه‌الله ارواحنا له الفداء حدیث مفصّلی نقل شده است که ما به بیان مختصری از آن بسنده می کنیم. امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: فینزل امیر جیش السّفیانی البیداء فینادی مناد من السّماء «یابیداء ابیدی القوم» فیخسف بهم فلا یفلت منهم الا ثلاثه نفر یحوّل الله وجوههم الی اففیتهم وهم من کلب وفیهم نزلت هذه الآیه «یا ایّها الذین أوتوا الکتاب آمنوا بما نزلنا مصدّقاً لما معکم من قبل ان نطمس وجوهاً‌ فنردّها علی ادبارها».قال والقائم یومئد بمکّه قد اسند ظهره الی البیت الحرام مستجیراً به فینادی یا ایها النّاس انّا نستنصر الله فمن اجابنا من النّاس فانّا اهل بیت نبیکم محمّد و نحن اولی النّاس بالله و بمحمّد صلّی الله علیه و آله فمن حاجّنی فی آدم و من حاجّنی فی ابراهیم فانا اولی النّاس بابراهیم ومن حاجّنی فی محمّد صلّی الله علیه وآله فانا اولی الناس بمحمّد صلّی الله علیه وآله ومن حاجّنی فی النبیّین فانا اولی النّاس بالنّبییّن الیس الله یقول فی محکم کتابه «انّ‌ الله اصطفی آدم ونوحاً‌ و آل ابراهیم و آل‌عمران علی العالمین ذرّیّه بعضها من بعض والله سمیع علیم».فانا بقیه من آدم و ذخیره من نوح و مصطفی من ابراهیم و صفوه من محمّد صلی الله علیهم اجمعین الا فمن حاجّنی فی کتاب الله فانا اولی النّاس بکتاب الله الا فمن حاجّنی فی سنّه رسول الله صلّی الله علیه و آله فانا اولی بسنه رسول الله صلّی الله علیه وآله فانشد الله من سمع کلامی الیوم لمّا بلغّ الشّاهد منکم الغائب و اسألکم بحق الله و حقّ رسوله صلّی الله علیه وآله و بحقّی فانّ لی علیکم حقّ القربی من رسول الله الا اغنتمونا و منعتمونا ممّن یظلمنا فقد أخفنا و ظلمنا و طردنا من دیارنا و ابنائنا و بغی علینا و دفعنا عن حقّنا وافتری اهل الباطل علینا فا الله الله فینا لا تخذلونا وانصرونا ینصرکم الله تعالی.قال فیجمع الله علیه اصحابه ثلا ثمائه و ثلاثه عشر رجلاً و یجمعهم الله له علی غیر میعاد قزعاً‌ کقزغ الخریف وهی یا جبر الآیه الّتی ذکرها الله فی کتابه: «اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً انّ‌ الله علی کلّ شیء قدیر».فیبایعونه بین الرّکن والمقام ومعه عهد من رسول الله صلّی الله علیه و آله قد توارثته الابناء عن الآباء. والقائم یا جابر رجل من ولد الحسین یصلح الله له امره فی لیله، فما اشکل علی النّاس من ذلک یا جابر فلا یشکلنّ علیهم ولادته من رسول الله صلی الله علیه واله ووراثته العلماء عالماً بعد عالم فان اشکل هذا کله علیهم فانّ الصّوت من السّماء‌لایشکل علیهم اذا نودی باسمه واسم ابیه و امّه.(10) فرمانده لشکر سفیانی در زمین بیداء فرود می آید. ناگهان منادی از آسمان ندا می دهد: ای زمین بیداء! دشمنان خداوند را نابود کن. پس، زمین شکافته می شود و همة آن جمعیّت را فرو میرد مگر سه نفر را که صورتهای آنها به عقب برمی گردد و اینها از طایفة کلب هستند و این آیه دربارة آنها نزال شده است: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به قرآنی که فرستادیم ایمان آوردید که تصدیق کنندة ‌تورات و انجیل شماست پیش از آنکه به رویتان از اثر ضلالت خط بلان کشیم یا گونه ها را واژگون کنیم».(11) امام باقر (علیه السلام) می فرماید: قائم (علیه السلام) آن روز در مکّه است و پشت به خانة‌کعبه داده در حالی که پناه به کعبه برده است. پس ندا می دهد: ای مردم! ما از خداوند طلب یاری می کنیم. پس، هر کسی از مردم که دعوت ما را اجابت کرد باید بداند که ما از اهل بیت پیامبر شماها هستیم و من از همة مردم سزاوارتر هستم نسبت به خداوند بزرگ و پیامبر او. ای مردم! هر کسی که با من محاجّه کند در مورد آدم (علیه السلام)، باید بداند که من نسبت به آدم از همه برترم و هر کسخی که در ارتباط با نوح با من محاجّه کند، باید بداند که من نسبت به نوح از همه مقدّم‌ترم و هر کسی که ما من محاجّه کند نسبت به ابراهیم، باید بداند که من اولی از همه هستم و آن کسی که نسبت به حضرت محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) با من محاجّه کند، باید بداند من در رابطه با حضرت محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) از همه برترم و هر کسی که در ارتباط با انبیاء با من محاجّه کند، من اولی هستم از همه نسبت به انبیاء آیا نمی بینی که خداوند در قرآن محکمش می فرماید: «خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و دودمان عمران را بر عالمیان برگزیده است»؟(12) پس، من باقیمانده از آدم و ذخیره از نوح و برگزیده ابراهیم و خلاصه ای هستم از وجود مقدّس محمّد (صل الله علیه و آله وسلم). آگاه باشید، هر کسی که با کتاب خدا با من به مجادله بپردازد، من اولی از همه هستم نسبت به قرآن خداوند، و هرسی که در ارتباط با سنّت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با من محاجّه نماید، من از همه سزاوارترم نسبت به آن بزرگوار. شما را به خدا سوگند می دهم آن افرادی که امروز سخنان مرا شندیند آن را به غایبان برسانند. از شما سوال می کنم به حقّ خداوند و حقّ رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم)، به حقّ من بر شما که به جهت نزدیک بودن با رسول خدا بر شما دارم (فرزند او هستم) ما را یاری کنید نسبت به آن افرادی که با ما ظلم کردند. به درستی که ستمگران ما را از وطنمان دور ساختند و حقّ ما را غصب کردند و ما و فرزندانمان را آواره نمودند و دربارة ما ستم روا داشتند و نگذاشتند که ما از حقّ خودمان استفاده کنیم و اهل باطل برما افترا بستند. بترسید از خدا، بترسید از خدا و ما را رها نسازید بلکه یاریمان کنید تا اینکه خداوند شما را یاری فرماید.امام باقر (علیه السلام) فرمودند: در این مقوع خداوند سیصد و سیزده تن اصحاب خاصّ آن حضرت را مانند ابرهای پراکنده در فصل سوّم از فصول چهارگانه که آن را «خریف» (پاییز) می نامند در خدمت آن حضرت حاضر می کند و این جریان (حضور اصحاب) ـ ای جابر! ـ مصداق این آیة شریفه است: «هر کجا که باشید خداوند همة شما را به میعادگاه خواهد آورد، به درستی که خداوند بر هر چیز تواناست».(13) پس آن سیصد و سیزده تن بین رکن و مقام با آن حضرت بیعت می کنند (با مهدی آل محمّد سلام الله علیه) و با او عهدی است از رسول الله (صل الله علیه و آله وسلم) که توسّط پدران بزرگوارش به دست او رسیده است. ای جابر! قائم مردی است از فرزندان امام حسین (علیه السلام) که خداوند امر قیامش را در یک شب اصلاح می کند. ای جابر! چگونه برای این مردم مشکل است باور کنند که او (قائم) فرزند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و مقام وراثت از آباء و اجدادش به او رسیده و او وارث علم همة آنهاست؟ ای جابر! اگر پذیرفتن اینها بر مردم مشکل باشد اما صیحة آسمانی را نمی توانند نپذیرند که او (قائم آل محمّد روحی له الفداء) را به اسم خودش و نام پدرش و اسم مادرش معرّفی می کند (محمّد فرزند حسن مادرش نرجس، دیگر نمی توانند او را ردّ و انکار کنند).جابر بن یزید از حضرت باقر (علیه السلام) حدیث می کند دربارة اصحاب حضرت مهدی (علیه السلام) که امام باقر (علیه السلام) فرمودند:کأنّی باصحاب القائم علیه السلام وقد احاطوا بما بین الخافقین فلیس من شیء الا وهو مطیع لهم حتّی سباع الارض وسباع الطّیر یطلب رضاهم فی کل شیء حتّی تفخر الارض علی الارض و تقول مربّی الیوم رجل من اصحاب القائم علیه السلام.(14) گویی می بینم که یاران امام عصر (علیه السلام) جهان را محاصره کرده اند و همة موجودات مطیع و فرمانبردار آنها هستند حتّی درندگان صحرا و درندگان پرنده. موجودات مختلف عالم فقط خشنودی آنها را می خواهند. حتّی بعضی از نقاط زمین مباهات می کند بر بعضی دیگر و می گوید امروز یکی از یاران قائم (علیه السلام) بر روی من عبور کرد.دربارة قیام جناب سیّد حسنی از خراسان و تشرّف ایشان به خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء، امام باقر (علیه السلام) چنین فرموده است:تنزل الرّایات السود الّتی تخرج من خراسان الی الکوفه فاذا ظهر المهدی بمکّة بعثت الیه بالبیعه.(15) پرچمهایی که از خراسان حرکت کرده اند در سرزمین کوفه به اهتزاز درمی آیند (پرچمدار و رهبر این قیام جناب سیّد حسنی است). وقتی حضرت مهدی (علیه السلام) در مکّه ظاهر شدند افرادی را خدمت آن حضرت می فرستد و آمادگی خودش را برای بیعت با آن حضرت اعلام می دارد. راوی می گوید از حضرت ابوجعفر (علیه السلام) در مورد حضرت قائم (علیه السلام) پرسیدم فرمودند: انه لایکون حتی ینادی مناد من السّماء یسمع اهل المشرق والمغرب حتّی تسمع الفتاه فی خدرها.(16) امر قیام آن حضرت محقّق نخواهد شد مگر اینکه منادی از آسمان صدا بلند کند که تمام مردم مشرق و مغرب حتّی دختران پرده‌نشین هم بشوند. ناحیة قطّان از حضرت باقر (علیه السلام) نقل می کند که شنیدم که آن حضرت می فرمودند: ان المنادی ینادی انّ المهدیّ من ال محمّد فلان بن فلان باسمه و اسم ابیه (یعنی محمّد بن الحسن العسکریّ علیهما السّلام) فینادی الشّیطان انّ فلاناً وشیعته علی الحق یعنی رجلاً من بنی امیّه.(17) منادی از آسمان ندا سر می دهد که مهدی آل محمّد (فلان پسر فلان است) که نام مبارک اصلی حضرت باشد و نیز شیطان فریاد می زند و نام یکی از بنی امیّه را می برد که فلانی و پیروان او بر حق هستند.خوانندة‌ عزیز! امتحانی است برای مردم. خوشا به حال آن کسانی ه صدای اوّل را می شنوند و متابعت می کنند و صدای دوّم را رد می کنند.ادامه دارد. پی نوشتها : 1. ارشاد مفید، ج 3 ص 347. 2. همان مأخذ، ص 358.3. همان مأخذ، ص 360.4. تاریخ مابعد الظّهور، ص 762.5. هود / 86.6. اثباه الهداه، ج 7 / ص 392.7. غیبت طوسی، ص 274.8. غیبت نعمانی، ص 279.9. همان مأخذ، ص 279.10. غیبت نعمانی، ص 280. 11. نساء / 47.12. آل عمران / 34.13. بقره / 148.14. الامامه و التّبصره، ص 131.15. الملاحم والفتن، ص 56.16. غیبت نعمانی، ص 257.17. همان مأخذ، ص 264. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:21 بعد از ظهر
حضرت امام صادق (علیه السلام) و نشانه های ظهور قسمت پنجم امام صادق (علیه السلام) دربارة برنامه های ابتدایی قیام حضرت قائم روحی له الفداء می فرماید: انّه اول قائم قیوم منّا اهل البیت یحدّثکم بحدیث لا تحتملونه فتخرجون علیه برمیله الدّسکر فتقاتلونه فیقتلکم و هی آخر خارجه تکون.(1) امام مهدی (علیه السلام) اولین قائم ما خاندان رسالت است که قیام می کند و به شما سخنی می گوید که تاب تحمّل شنیدن آن را ندارید. از این جهت، در مقابل او در تپّه های دسکره خروج می کنید و با او می جنگید و او شما را طعمة شمشیر خود می سازد. و این آخرین جمعیّتی است که در مقابل حضرت می جنگد.(دسکره در لغت به معنای قریة بزرگ و دهکده آمده، شاید این حدیث اسم ماکنی در عراق باشد).امام ششم (علیه السلام) در تأویل آیة «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»(2) (خدا آن کسی است که پیامبرش را با دین حق فرستاد تا اینکه بر همة ادیان و مداهب غلبه پیدا کند ولو اینکه مشرکان و کافران ناراحت باشند) می فرماید:والله ما نزل تأویلها بعد ولا ینزل تأویلها حتّی یخرج القائم علیه السالم فاذا خرج القائم علیه السلام لم یبق کافر بالله العظیم ولا مشرک بالامام الا کره خروجه حتّی ان لو کان کافراً او مشرکاً فی بطن صخره لقالت یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی واقتله.(3) به خدا سوگند هنوز تأویل این آیه نیامده است تا اینکه قائم ما ظهور کند. وقتی که قائم (علیه السلام) ظهور کرد هیچ کافری به خداوند برزگ و هیچ مشرکی نسبت به امام نمی ماند مگر اینکه خروج حضرت مهدی (علیه السلام) را دوست ندارند؛ امّا آنچنان عرصه بر دشمنان خداوند تنگ می شود که اگر کافری یا مشرکی در شکاف کوهی پنهان شده باشد آن کوه فریاد می زند: ای سپاهیان حضرت مهدی! بیایید یک دشمن اینجاست؛ او را بیرون کنید و بکشید.آری، حکومت امام عصر روحی له الفداء حکومت خداوند است و دربارة این حکومت فرموده اند: «ولایمکن الفرار من حکومتک» (هیچ کس نمی تواند از حکومت خداوند بگریزد). ابان بن تغلب از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که آن حضرت فرمودند: اوّل من یبایع القائم علیه السلام جبرائیل علیه السلام فینزل فی صوره طیر ابیض فیبایعه ثمّ یضع رجلاً علی البیت الحرام و رجلاً‌ علی المسجد الاقصی و ینادی بصوت طلق ذّلق الخلائق اتی امرالله فلا تستعجلوه.(4) اول کسی که با قائم ما بیعت می کند جبرئیل (علیه السلام) است که به صورت پرندة سفیدی از آسمان به زیر می آید و با حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء بیعت می کند. سپس یک پای خود را بر روی بام کعبه می گذارد و پای دیگر را بر روی بام بیت المقدّس. آنگاه فریاد می زند که همة‌ مردم صدایش را می شنوند و می گوید: «امر خدا آمد، در آن شتاب نکنید».امام ششم (علیه السلام) در ارتباط با روزهای اول ظهور، از امام عصر (علیه السلام) بیانی نقل فرمودند که خلاصه و جان این خطبه به فرمایش علّامة مجلسی چنین است: «من مجموعه ای از کمالات انبیاء و ائمّة معصومین هستم و آنچه سبب شد که مردم از آنها متابعت کنند همه در وجود من جمع شده است». به گفتة شاعر آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری. اکنون به متن و ترجمة فرمایش امام صادق (علیه السلام) توجّه فرمایید:وسیّدنا القائم مسنداً‌ ظهره الی الکعبه و یقول ما معشر الخلائق الا ومن اراد ان ینظر الی ادم وشیث فها اناذا آدم وشیث الا و من اراد ان ینظر الی نوح وولده سام فها اناذا نوح و سام الا ومن اراد ان ینظر الی ابرهیم واسمعیل فها اناذا ابرهیم واسمعیل الا ومن اراد ان ینظر الی عیسی وشمعون فها اناذا عیسی وشمعون الا ومن اراد ان ینظر الی محمّد وامیرالمؤمنین صلوات الله علیهما فها اناذا محمّد وامیرالمؤمنین الا ومن اراد ان ینظر الی الحسن والحسین فها اناذا الحسن والحسین الا ومن اراد ان ینظر الی الائمه من ولد الحسین فها اناذا الأئمّة.(5) آقای ما قائم پشت به خانة کعبه می زند و مردم را مخاطب قرار داده، چنین می فرماید: هر کسی بخواهد آدم و شیث را ببیند بیاید مرا ببیند. ای مردم! هر کس بخواهد نوح و پسر او سام را ببیند من نوح و سام هستم. آگاه باشید هر کس بخواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند بیاید مرا ببیند. ای جهانیان! آن کسی که مایل باشد عیسی و شمعون را زیارت کند بداند که من عیسی و شمعون هستم. ای مردم دنیا! اگر کسی بخواهد محمّد و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما را زیارت کند من محمّد و امیرالمؤمنین هستم. ای مردم عالم! هر کسی بخواهد حسن و حسین را زیارت کند بیاید مرا ببیند، من حسن و حسینم. ای مردم! هر کسی بخواهد ائمّة معصومین از فرزندان امام حسین (علیه السلام) را ببیند من همان ائمّه از فرزندان حسین هستم.خوانندة‌ عزیز! تمام صفات و کمالات که در پیامبران و اوصیای آنها جمع شده و همة اوامری که خداوند بزرگ دربارة آنها صادر فرموده که وجوب اطاعت از آنها و ترک نافرمانی این ذوات مقدّسه زیربنای آن را تشکیل می دهد، همة‌اینها در وجود مقدّس حضرت بقیّه‌الله ارواحنا له الفداء جمع است و می توان گفت به عنوان مثال وجود عزیزش آیینه ای است که تمام فرستادگان خداوند در آن نمایان اند ـاللّهمّ عجّل فرجه ـ. عیسی بن اعین از حضرت صادق (علیه السلام) نقل می کند که آن سرور فرمودند: السّفیانی من المحتوم و خروجه فی رجب و من اوّل خروجه الی آخره خمسه عشر شهراً، ستّه اشهر یقاتل فیها فاذا ملک الکور الخمس ملک تسعه اشهر لایزید علیها یوماً.(6) خروج سفیانی از حتمیّات است (باید واقع شود) و تمام مدّت خروجش بیش از پانزده ماه نخواهد بود که شش ماه آن را می جنگد و چون بر پنج ایالت فرمانروایی پیدا کرد نه ماه بدون یک روز زیادتر حکومت می کند.گفته شده است که پنج ایالت عبارتند از: دمشق، فلسطین، اردن، حمص و حلب. عبدالله سنان از حضرت صادق (علیه السلام) حدیث می کند که آن حضرت فرمودند: النّداء من المحتوم والسّفیانی من المحتوم وقتل النّفس الزّکیّه من المحتوم وکفّ تطلع من السّماء من المحتوم وقال فزعه فی شهر رمضان توقظ النّائم و تفزع الیقظان و تخرج التفاه من خدرها.(7) ندای آسمانی حتمی است، خروج سفیانی حتمی است، کشته شدن نفس زکیّه حتمی است، پیدا شدن دستی در آسمان حتمی است و ترس و فزعی در ماه مبارک رمضان پیش می آید که افراد خوابیده را بیدار کند، آنهایی که بیدارند به فزع درآیند و دختران از پس پرده بیرون بیایند (البتّه از ترس). امام صادق (علیه السلام) به معلّی بن خنیس که از اصحاب آن حضرت است فرمودند: انّ‌امر السّفیانیّ من الامر المحتوم و خروجه فی رجبٍ.(8) خروج سفیانی از اموری است که حتماً‌ باید قبل از ظهور واقع گردد و خروج او در ماه رجب است. امام ششم (علیه السلام) می فرمایند: للقائم علیه السلام خمس علامات السّفیانیّ والیمانیّ والصّحیه من السّماء وقتل النّفس الزّکیّه والخسف بالبیداء.(9)  برای قائم ما پنج نشانه است: 1. خروج سفیانی2. خروج یمانی3. صیحة آسمانی4. کشته شدن نفس زکیّه5. فرورفتن لشکر سفیانی در زمین بیداء. حمران بن اعین از امام ششم (علیه السلام) حدیث کرده است که آن بزرگوار فرمودند: از علائمی که حتماً‌ باید پیش از ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء در خارج محقّق شود خروج سفیانی و فرورفتن در زمین بیداء و کشته شدن نفس زکیّه و ندای آسمانی است. زراره بن اعین می گوید: از حضرت امام (علیه السلام) شنیدم که می فرمایند: ینادی مناد من السّماء انّ‌ فلاناً هو الامیر وینادی مناد «انّ‌ علیاً وشیعته هم الفائزون» قلت فمن یقاتل المهدی علیه السالم بعد هذا فقال علیه السلام انّ الشّیطان ینادی «انّ‌ فلاناً‌و شیعته هم الفائزون» یعنی رجلاً من بنی امیّه قلت فمن یعرف الصّادق من الکاذب قال علیه السلام یعرفه الّدین کانوا یروون حدیثنا و یقولون انّه یکون قبل ان یکون ویعلمون انّهم هم المحقون الصّادقون.(10) منادی از آسمان فریاد می زد به اینکه فلان (حضرت مهدی روحی له الفداء) امیر بر مردم است و نیز منادی از آسمان می گوید که علی (علیه السلام) و شیعیانش رستگارند. گفتم: پس از این دو ندای آسمانی دیگر چه کسی با حضرت مهدی (علیه السلام) جنگ می کند؟ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بعد از این دو ندا شیطان فریاد می زند که فلانی و پیروانش رستگارانند. منظور از فلانی یعنی مردی از بنی امیّه. عرض کردم: چگونه راستگو از دروغگو تمیز داده می شود؟ (بین این دو برنامه چگونه می توان حق را شناخت؟). فرمودند: آنهایی که احادیث ما خاندان رسالت را خوانده اند، می دانند و می گویند از پیش به ما گفته شده که حق با صیحة اول و برنامة‌ اول است و صدای دیگر صدای شیطان است و نباید از آن پیروی کرد. مرحوم شیخ صدوق رضوان الله علیه از عبدالله بن عجلان نقل می کند که ایشان فرمودند: ذکرنا خروج القائم علیه السلام عند ابی عبدالله فقلت له کیف لنا ان نعلم ذلک فقال یصبح احدکم و تحت رأسه صحیفه علیها مکتوب طاعه معروفه.(11) در خدمت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب بودیم، سخن از خروج حضرت قائم (علیه السلام) به میان آمد. عرض شد: ما چگونه از روز قیام آگاهی پیدا کنیم؟ فرمودند: سر از خواب برمی دارد کسی از شما در حالی که می بیند ورقه ای زیر سر او گذاشته اند و روی آن نوشته شده «طاعه معروفه». عبدالله بن سنان می گوید: کنت عند ابی عبدالله علیه السلام فسمعت رجلاً‌ من همدان یقول له انّ هؤلاء العامّه یعیّرونا و یقولون لنا انّکم تزعمون انّ منادیاً‌ ینادی من السّماء باسم صاحب هذا الامر و کان علیه السلام متّکأ فغضب وجلس. ثمّ قال لاترووه عنّی وارووه عن أبی ولا حرج علیکم فی ذلک اشهد انّی قد سمعت ابی علیه السلام یقول والله انّ ذلک فی کتاب الله عزّوجلّ لبین حیث یقول «ان نشأ ننزّل علیهم من السّماء آیه فظلّت اعناقهم لها خاضعین» فلا یبقی فی الارض یومئذ احد الا خضع و ذلّت رقبته لها فیؤمن اهل الارض اذا سمعوا الصّوت من السّماء الا انّ‌ الحقّ فی علیّ بن ابی طالب علیه السلام وشیعته قال فاذا کان من الغد صعد ابلیس فی الهواء حتّی یتواری عن الارض ثمّ ینادی الا انّ‌ الحقّ فی عثمان بن عفّان وشیعته فانّه قتل مظلوماً ‌فاطلبوا بدمه قال علیه السلام فیثبّت الله الّذین آمنوا بالقول الثّابت عل الحقّ‌ وهو النّداء الاوّل ویرتاب یومئذٍ الّذین فی قلوبهم مرض، والمرض والله عداوتنا فعند ذلک یتبرّؤون منّا ویتناولونا فیقولون انّ‌ المنادی الاوّل سحر من سحر الو [هذا] البیت.(12) در خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودم، شنیدم مردی از اهل همدان به آن حضرت عرض کرد: دشمنان شما ما را سرزنش می کنند و می گویند شما گمان می کنید که منادی از آسمان به نام صاحب این امر (ولایت) صدا می زند؟ امام (علیه السلام) همانگونه که تکیه داده بودند نشستند درحالی که آثار غضب از چهرة مبارکشان نمایان بود. فرمودند: این مطلب را از من روایت نکنید بلکه از پدرم روایت کنید. به خدا قسم، شنیدم پدرم می فرمود این مطلب (صیحة آسمانی) در قرآن خداوند است آنجایی که می فرماید «اگر ما بخواهیم، از آسمان آیت قهر نازل گردانیم که همه به جبر گردن زیر بار ایمان فرو آورند».(13) در آن روز در سرتاسر کرة زمین نمی ماند کسی مگر اینکه در مقابل این صیحه به زانو درمی آید و گردنها کج می شوند. پس، وقتی که صیحة آسمانی بلند شد و حجّت خداوند (حضرت مهدی روحی له الفداء) را معرّفی کردند تمام ساکنان کرة‌ زمین ایمان می آورند. مضمون صدا این است که ای مردم دنیا! آگاه باشید که حق با علیّ بن ابی‌طالب (علیه السلام) و پیروان اوست. فردای آن روز شیطان در میان زمین و آسمان فریاد می زند که حق با عثمان بن عفّان و پیروان اوست؛ او مظلوم کشته شده است؛ پس انتقام خون او را بگیرید. آنگاه خداوند دوستان ما را را برای ندای اول ثابت قدم می دارد (به دوستی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فرزندانش)، امّا انهایی که دارای قلبهای بیمار هستند و در وادی هلاکت سقوط خواهند کرد. و به پروردگار سوگند که امراض قلبی آنها غیر از دشمنی ما اهل بیت چیز دیگری نخواهد بود و می گویند صدای اول از سحر و جادوهای این خانواده بود (اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین). سدیر از امام صادق (علیه السلام) حدیث می کند که آن حضرت فرمودند: یا سدیر الزم بیتک وکن حلساً من احلاسه واسکن ماسکن اللیل والنّهار فاذا بلغ انّ‌ السّفیانیّ قد خرج فارحل الینا ولو علی رجلک قلت جعلت فداک هل قبل ذلک شیء قال نعم واشار بیده بثلاث اصابعه الی الشّام وقال ثلاث رایات رایته حسنیه ورایه امویّه ورایه قیسیّه فبیناهم [علی ذلک] اذقد خرج السّفیانیّ فیحصدهم حصد الزّرع ما رأیت مثله قطّ.(14) ای سدیر! در خانة خودت قرار بگیر و مانند فرش منزل باش و ساکت بمان تا وقتی که سفیانی خروج می کند. به مجرّد رسیدن خبر خروج سفیانی فوراً به سوی ما (مهدی ما) حرکت کن اگرچه با پای پیاده باشد. عرض کردم: آیا پیش از این جریان نشانه ای هست که دلیل بر تحقّق خروج سفیانی باشد؟ فرموند: آری. و با سه انگشت اشاره به شام فرمودند و توضیح دادند که سه پرچم در اهتزاز می آید:1. پرچم حسنیّه2. پرچم امویّه3. پرچم قیسیّهدر همین اثنا سفیانی خروج می کند و پیروان هر سه پرچم را مانند محصولات زراعی درو می کند و به کشتاری دست می زند که مانند آن هیچگاه ندیده‌ای. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خروج الثلاثه الخراسانیّ والسّفیانیّ والیمانی فی سنه واحده فی شهر واحد فی یوم واحد ولیس فیها رایه باهدی من رایه الیمانی یهدی الی الحقّ.(15) خروج خراسانی و سفیانی و یمانی هر سه در یک سال و در یک ماه و در یک روز است؛ امّا هیچ پرچمی هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست. آری، مردم را دعوت به حق می کند. ابان بن تغلب از حضرت صادق (علیه السلام) روایت می کن که فرمودند: سیئاتی فی مسجدکم ثلاثمائه وثلاثه عشر رجلاً یعنی مسجد مکّه یعلم اهل مکّه انّة لم یلد [هم] آباؤهم ولا اجدادهم علیهم السّیوف مکتوب علی کلّ سیفٍ. کلمه تفتح الف کلمه فیبعث الله تبارک و تعالی ریحاً فتنادی بکلّ واد هذا المهدیّ یقضی بقضاء داود وسلیمان علیهما السلام لایرید علیه البیّنه.(16) زود باشد که در مسجد شما (مکّة معظّمه) سیصد و سیزده نفر اجتماع می کنند. مردم مکّه می دانند که ایناه در مکّه متولّد نشده اند. شمشیرهایی به دست دارند و روی لبة هر شمشیر جمله ای نوشته شده است که هزار کلمه از آن گرفته می شود (در این جمله از روایت سرّی از اسرار بزرگ ولایت نهفته است که در ظهور معلوم می شود). خداوند تبارک و تعالی بادی را مأمور می کند که در تمام دنیا فریاد بزند: ای مردم جهان! این است مهدی آل محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) که داوری می کند مانند سلیمان و داود (علیهما السلام) و احتیاج به دلیل و برهان ندارد (قضاوت آن حضرت براساس واقع است). پی نوشتها : 1. همان مأخذ، ص 516.2. توبه / 33.3. کمال‌الدّین صدوق، ج 2 / ص 387 (چاپ جدید، ص 670، ح 16).4. روزگار رهایی، ج 1 / ص 506.5. الامام المهدی علیه الاسلام من المهد الظّهور، ص 516. 6. اثباه الهداه، ج 7 ؟ ص 430.7. همان مأخذ، ص 423.8. همان مأخذ، ص 396.9. مکیال المکارم، ج 2 / ص 185.10. همان مأخذ، ص 188.11. همان مأخذ، ص 189.12. همان مأخذ، ص 187.13. شعرا / 4.14. بحارالانوار، ج 52 / ص 270 و 271.15. همان مأخذ، ص 210.16. همان مأخذ، ص 286. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:21 بعد از ظهر
حضرت امام صادق (علیه السلام) و نشانه های ظهور قسمت چهارم امام صادق (علیه السلام) دربارة ساعت اوّل تشرّف حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء به مسجد الحرام می فرماید:والله لکأنّی انظر الیه دخل مکّه وعلیه برده رسول الله و علی رأسه عمامه صفراء وفی رجلیه نعل رسول الله المخصوفه وفی یده هراوته یسوق بین یدیه اعنزاً عجافاً‌ حتّی یصل بها نحو البیت الیس ثمّ احد یعرفه. ویصبح النّاس فی مکّه فیقولون من هذا الرّجل الّذی بجانب الکعبه و ما هذا الخلق الّذی معه هذه الآیه الّتی رأیناها اللیله ولم نرمثلها؟ فیقول بعضهم لبعض هذا صاحب الغنیزات.(1) به خدا سوگند، گویی با این چشم او را می بینم که داخل مکّه شده است، درحالی که برد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به تن کرده و عمّامة زرد بر سر دارد و نعلین مخصوص رسول الله (صل الله علیه و آله وسلم) را به پا کرده و نیزة آن حضرت را در دست دارد. در جلوی او تعدادی بزهان لاغر در حرکت اند و آنها را به سوی کعبه سوق می دهد درحالی که کسی آن حضرت را نمی شناسد. مردم مکّه صبحگاهان که برمی خیزند به یکدیگر می گویند: این مردی که در اطراف کعبه است، کیست؟ این افرادی که اطراف او را گرفته اند چه کسانی هستند؟ نشانه هایی ملاحظه کردیم که نظیرش را ندیده بودیم. اینها چیست و از کجاست؟ بعضی مردم به بعضی دیگر می گویند: این آقا صاحب بزهاست که دیروز وارد مکّه معظّمه شد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: یخّ یخّ للطّالقان.(2) آفرین بر طالقان. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: اذا قام القائم عجّل الله تعالی فرجه نزلت سیوف القتال علی کلّ سیف اسم الرّجل واسم ابیه.(3) زمانی که قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام می کند شمشیرهایی از آسمان فرود می آیند که خصوصیّاتشان این است که نام جنگجو و نام پدرش با قلم قدرت روی لبة آنها نوشته شده است.امام صادق (علیه السلام) در کیفیّت آمدن سیصد و سیزده تن یاران مخصوص حضرت مهدی روحی لتراب مقدمه الفداء چنین می فرمایند:سیأتی الله بثلاثمأه وثلاثه عشر رجلاً‌فی مسجدکم هذا یعلم اهل مکّه انّهم لم یولدوا من آبائهم ولا اجدادهم علیهم سیوف مکتوب علی کلّ سیف اسم الرّجل واسم ابیه ونسبه.(4) خداوند سیصد و سیزده تن یاران مخصوص حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در همین مسجد شما (مسجدالحرام) جمع می کند و مردم مکّه با دیدنشان می دانند که ایشان از اهل مکّه و از آباء و اجداد آنها نیستند. شمشیرهایی به دست دارند که روی لبة آنها اسامی صاحبانشان و نام پدرشان و نسب آنها نوشته شده است.دراین فرمان کوتاه امام صادق (علیه السلام) شیعیان را برای شرکت در قیام جهانی حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) مکلّف فرموده اند که در خود آمادگی رزمی ایجادکنند اگر چه تهیّة یک تیر باشد و می فرمایند: وقتی که خداوند این آمادگی را در شما ببیند امیدوارم به شما مهلتی مرحمت کند و ظهور آن سرور را درک نمایید:لیعدّ احدکم لخروج القائم علیه السلام ولو سهماً فان علم الله ذلک من نیّته رجوت لأن ینسأ فی عمره حتّی یدرکه ویکون من اعوانه وانصاره.(5)  دربارة قدرت سپاهیان حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء امام ششم (علیه السلام) می فرماید: یخرج بجیش لو استقبل به الجبال لهدمها واتخذ فیها طریقاً.(6) لشکریان آن حضرت اگر با کوه روبرو شوند کوهها را درهم می کوبند و دل آنها را شکافته، مسیر خود قرار می دهند.آری، با نیروی مادّی و معنوی، ایجاد تونلها می کنند و بدون گذشت زمان و صرف وقت زیاد به هدفهای خود می رسند. امام صادق (علیه السلام) دربارة آثار شکوهمند قیام حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء چنین می فرمایند: یعزّ الله به الأسلام بعد ذلّه ویحییه بعد موته ویضع الجزیه ویدعو الی الله بالسّیف فمن ابی قتل ومن نازعه خذل یظهر من الدّین ما هو علیه الدّین فی نفسه ما لوکان رسول الله صلّی الله علیه وآله یحکم به یرفع المذاهب من الارض فلا یبقی الا الدّین الخالص.(7) 1. عزّت واقعی اسلام را بعد از ذلّتش به آن برمی گرداند.2. احکام و وقانین مردة اسلام را (از نظر ظاهر) حیات می بخشد.3. جزیه از کفّار برداشته می شود.4. با شمشیر قیام یم کند و مردم را به سوی خداوند می خواند و هر کس اجابت نکرد کشته می شود و هر کس با آن حضرت نبرد کند منکوب می شود.5. در قیام جهانی حضرت صاحب الامر (علیه السلام) قیافة واقعی اسلام که بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در زیر پرده ها پنهان مانده است، به طوری که در زمان حیات آن حضرت بود، آشکار می گردد.6. تمام مذاهب از سرتاسر جهان برچیده می شود.7. تنها دین جهانی همة مردم دین مقدّس اسلام، آن هم براساس رهبری اهل بیت عصمت و طهرت سلام الله علیهم اجمعین، خواهد بود.امام صادق علیه السلام در مورد چگونگی برخورد امام عصر روحی له الفداء با مردم ـ اعمّ‌ از عرب و عجم و ... ـ چنین می فرماید:اذا خرج القائم لم یکن بینه و بین العرب والفرس الا السّیف لا یأخذها الا بالسّیف ولا یعطیها الا السّیف.(8) قیام قائم ما براساس قدرت است و چون بنا بر اصلاح جهان است دیگر مدارا کردن در این دولت وجود ندارد: با عرب و فارس و غیره با شمشیر برخورد می کند، با شمشیر می گیرد و آنچه بخواهد عطا کند نیز با شمشیر است (کنایه از اینکه تمام برنامه و برخوردها بر پایة قدرت است).حضرت امام ششم (علیه السلام) در این روایت تفاوت میان برخورد مردم زمان جاهلّیت با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و برخورد مردم زمان ظهور را با حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء بیان فرموده اند و شایسته است خوانندگان عزیز خوب دقّت کنند تا ویژگیهای حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) را بیشتر درک کنند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:انّ‌ قائمنا اذا قام استقبل من جهله النّاس اشدّ ممّا استقبله رسول الله صلّی الله علیه وآله من الجاهلیّه فقیل له کیف ذلک فقال انّ‌ رسول الله اتی النّاس وهم یعبدون الحجاره والصّخور والعیدان والخشب المنحوته وانّ قائمنا اذا قام اتی النّاس وکلّهم یتأوّلون علیه کتاب الله و تحتجّ علیه به ویقاتله علیه اما والله لدیخلنّ علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ‌والقرّ.(9) هنگامی که قائم ما قیام کند آنچه از مردم نادان می بیند به مراتب بیش از آن چیزی است که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) از مردم دوران جاهلیّت دیدند. گفته شد: چگونه است آن؟ پس فرمودند: وقتی که جدّم خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله وسلم) به رسالت مبعوث شد مردم انواع بتهای سنگی و چوبی را پرسش می کردند (اینها کمتر نیاز به دلیل بر اثبات بطلان بت‌پرستی داشتند)؛ امّا حضرت صاحب الامر آنگاه که قیام می کند همة مردم با تمسّک به قرآن و تأویل کتاب خداوند (به نفع خودشان) با آن حضرت به مقابله می پردازند.قسم به خداوند که عدالت مهدی ما در تمام خانه های آنها وارد می شود چنانچه سرما و گرما داخل می شود (قدرت نفوذ معنوی ولایت را بیان می کند).امام صادق (علیه السلام) دربارة آزمایشی که روزهای اول ظهور برای یاران مخصوص امام عصر (علیه السلام) (سیصد و سیزده تن) پیش می آید چنین فرموده اند:کانّی انظر الی القائم علیه السلام علی منبر الکوفه و حوله اصحابه ثلاثمائه وثلاثه عشر رجلاً عدّه اهل بدر وهم اصحاب الالویه وهم حکّام الله فی ارضه علی خلقه حتّی یستخرج من قبائه کتاباً مختوماً‌ بخاتم من ذهب عهد معهود من رسول الله صلّی الله علیه وآله فیجفلون عنه اجفال الغنم البکم فلا یبقی منهم الا الوزیر واحد عشر نقیباً کما بقوامع موسی بن عمران فیجولون فی الارض ولای یجدون عنه مذهباً‌فیرجعون الیه والله انّی لاعرف الکلام الّذی یقوله لهم فیکفرون به.(10) گویی می بینم قائم ما (علیه السلام) در کوفه بالای منبر نشسته و اصحاب مخصوص که سیصد و سیزده تن هستند، به عدد اصحاب بدر، در خدمت حضور دارند. ناگهان امام زمان (صل الله علیه و آله وسلم) نامه ای با مهر طلایی از جیب قبای خود بیرون می آورد که البتّه عهدنامه ای است از رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) برای آن حضرت. چون مفاد عهدنامه را برای آنها می خوانند مانند گلّة گوسفند گرگ زده همه، بجز وزیر و یازده تن از نقبا به عدد نقبای بنی اسرائیل، بقیّه همه آن سرور را رها کرده، در سرتاسر کرة زمین سر می کنند و چون مرجع و پناهی غیر از او نمی بینند دوباره بر می گردند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: ای مفضّل! به خدا سوگند، من می دانم که حضرت قائم (علیه السلام) چه می فرماید که سبب فرار کردن آنها می شود. مفضّل بن عمر از حضرت صادق (علیه السلام) دربارة پیراهن یوسف (علیه السلام) اینچنین می فرماید: سمعته یقول أتدری ما کان قمیص یوسف علیه السلام؟ قلّت: لا. قال انّ‌ ابراهیم علیه السلام لمّا اوقدت له النّار اتاه جبرئیل بثوب من ثیاب الجنّه فالبسه ایّاه فلم یضرّه معها حرّ‌ولا برد فلمّا حضر ابراهیم الموت جعله فی تمیمه وعلّقه علی اسحق وعلّقه اسحق علی یعقوب قلمّا ولد یوسف علیه السالم علّقه علیه و کان فی عضده حتّی کان من امره ما کان فلّما اخرجه یوسف علیه السلام بمصر من التّمیمه وجد یعقوب علیه السلام ریحه وهو قوله تعالی حکایه عند «انی لأجد ریح یوسلف لولا ان تفنّدون» فهو ذلک القمیص الّذی انزل من الجنّه قلت جعلت فداک فالی من صار هذا القمیص؟ قال الی اهله وهو مع قائمنا اذا خرج ثمّ قال کلّ نبیّ ورث علماً‌او غیره فقد انتهی الی محمّد صلّی الله علیه وآله.(11) از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرماید: می دانی پیراهن یوسف (علیه السلام) چه بود؟ عرض کردم: نه. فرمودند: چون برای سوزاندن ابراهیم (علیه السلام) آتش افروختند و خواستند آن حضرت را در آتش بیندازند، جبرئیل (علیه السلام) برای او پیراهنی آورد و به تن او کرد که جلوی حرارت آتش و همچنین سردی هوا را می گرفت؛ لذا آتش حضرت ابراهیم (علیه السلام) را نسوزانید. چون زمان وفاتش رسید آن را در یک جلد قرار داد و به بازو (یا گردن) اسحاق آویزان کرد و جناب اسحاق آن را به یعقوب داد و یعقوب این بازوبند را یا در هنگام ولادت یوسف (علیه السلام) و یا وقت رفتن همراه برادرانش به صحرا به بازوی او بست. یوسف (علیه السلام) بعد از آن سرگذشت بزرگ آن را از جلدش در مصر بیرون آورد. آنوقت یعقوب پیامبر در کنعان به فرزندانش گفت بوی یوسف را می شنوم اگر مرا متّهم قرار ندهید (خرافات پیری یا غیر آن). و این است معنی آیة «اگر مرا تخطئه نکنید من بوی یوسف را می شنوم»(12) و این همان پیراهن است که جبرئیل از بهشت آورد. مفضّل می گوید عرض کردم: آن پیراهن کجاست؟ فرمودند: در نزد اهلش و آن با مهدی ما است، وقتی که قیام کند. و بدان هر پیامبری که علم یا چیز دیگری داشته است همة آنها به جدّم حضرت محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) داده شده است.امام صادق (علیه السلام) دربارة چگونگی قدرت حکومت حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء توضیح می فرمایند که باید کوردلان توجّه کنند تا بدانند چگونه حکومت واحد جهانی را براساس عدل و داد اجتماعی تشکیل می دهد و همة حکومتها و رژیمهای خون‌آشام را از بین می برد و پرچم مقدّس قرآن و مکتب اهل بیت را در سرتاسر جهان به اهتزاز درمی آورد. و اینک روایت و ترجمه اش:انّه اذا تناهت الامور الی صاحب هذا الامر رفع الله تبارک وتعالی کلّ منحفض من الارض و خفض له کلّ‌مرتفع منها حتّی یکون الدّنیا عنده بمنزله راحته فایّکم لو کانت فی راحته شعره لم یبصرها.(13) هرگاه قائم ما قیام کند خداوند بزرگ تمام پستیها و بلندیهای زمین را برای او یکسان می کند تا همه چیز را ببیند و دنیا برای او درست مانند کف دستی می شود. آیا گر یکی از شما مویی در کف دستش باشد می شود که آن را نبیند؟ این است معنای قدرت بی نهایت و این است جلوه‌گاه حکومت واحد جهانی آن سرور براساس عدالت. امام صادق (علیه السلام) دربارة برخورد بعضی از علما و پیروان آنها با امام عصر روحی له الفداء چنین می فرماید: اعداؤه مقلّده الفقهاء اهل الاجتهاد لما یرونه یحکم بخلاف ما ذهب الیه ائمّتهم ولولا انّ السیف بیده لافتی الفقهاء بقتله ولکنّ الله یظهره بالسّیف والکرم فیطیعونه ویخافون فیتقبّلون حکمه من غیر ایمان بل یضمرون خلافه اذا خرج فلیس له عدوّ‌ مبین الا الفقهاء خاصّه هو والسّیف اخوان.(14) دشمنان روزهای اول قیام حضرت مهدی (علیه السلام) مقلّدان و پیروان فقها هستند؛ چون می بینند احکامی که از طرف آن حضرت صادر می شود برخلاف فتوای پیشوایان آنهاست. نه تها مقلّدان فقها دشمن امام عصر هستند بلکه خود فقها هم اگر آن حضرت قیام به شمشیر نکرده بودند و قدرت در دستشان نبود هر آینه فتوای کشتن آن سرور را صادر می کردند. امّا چون آن حضرت با شمشیر برنده و دست بخشنده ظهور می کند، از روی ترس و به طمع مقام اظهار ایمان و پیروی از او می کنند و خلاف آن را در دل پنهان می دارند. هنگامی که خروج کند دشمن آشکاری بجز فقها ندارد. امام و شمشیر برادر هستند (کنایه از اینکه در همه جا و با همه کس از موضع قدرت سخن می گوید). امام ششم (علیه السلام) در هنگام ظهور حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء به مردم هشدار می دهند: یخرج علی فتره من الدّین ومن ابی قتل و من نازعه خذل یظهر من الدّین ماهو الدّین علیه فی نفسه ما لوکان رسول الله یحکم به. اعداؤه الفقهاء المقلدّون یدخلون تحت حکمه خوفاً من سیفه وسطوته ورغبه فیما لدیه یبایعه العارفون بالله تعالی من اهل الحقایق عن شهود وکشف بتعریف الهیّ.(15) مهدی ما در زمان فترت دین قیام می کند (زمان فترت دین به از اول غیبت صغری تا ساعت آخر غیبت کبرای آن حضرت گفته می شود؛ یعنی در این مدت دست مردم به رهبر واقعی آسمانی نمی رسیده است). هر کس دعوت و امر آن حضرت را نپذیرد حتماً کشته می شود و کسی که سرستیز و مبارزه داشته باشد مخذول و منکوب خواهد شد. او چهرة واقعی دین را ظاهر می کند که اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود همان سیما را به عنوان دین به مردم نشان می داد. دشمنان او در آن زمان فقهایی هستند که مقلّدانی دارند که از ترس شمشیر و برای رسیدن به مقام و جاه به آن حضرت اظهار ایمان می کنند. مردان حق و تربیت شدگان آغوش مقدّس توحید که تا اندازه ای پرده از جلو چشمشان بالا رفته است با حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء بیعت می کنند.خوانندة عزیز! ممکن است این تظاهر به ایمان به حضرت مهدی روحی له الفداء مربوط به روزهای اول باشد، چون امام دوازدهم باطن افراد را می بیند و برحسب واقع با مردم برخورد می کند.ادامه دارد. پی نوشتها : 1. همان مأخذ، ص 458. 2. همان مأخذ، ص 429.3. همان مأخذ، ص 430.4. همان مأخذ، ص 430.5. همان مأخذ، ص 431.6. همان مأخذ، ص 513.7. همان مأخذ، ص 514.8. همان مأخذ، ص 515.9. همان مأخذ، ص ص 515.10. کمال‌الدّین صدوق، ج 2 / ص 290 (چاپ جدید، ص 672، ح 25).11. همان مأخذ، ص 391 (چاپ جدید، ص 674، ح 28).12. یوسف / 94.13. کمال‌الدّین صدوق، ج 2 / ص 392 (چاپ جدید، ص 674، ح 29).14. روزگار رهایی، ص 515.15. همان مأخذ، ص 516. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:20 بعد از ظهر
حضرت امام صادق (علیه السلام) و نشانه های ظهور  قسمت سوم مفضّل بن عمر از اصحاب حضرت صادق (علیه السلام)، از محل و کیفیّت ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء و نشانه های آن سوال کرد، می گوید: یا سیدی فمن این یظهر و کیف یظهر قال یا مفضل یظهر وحده و یأتی البیت وحده ویلج الکعبه وحده ویجنّ‌علیه اللیل وحده فاذا نامت العیون وغسق اللّیل نزل الیه جبرئیل و میکائیل علیهم السلام و الملئکه صفوفاً فیقول له جبرئیل یا سیّدی قولک مقبول و امرک جائز فیمسح علیه السلام یده علی وجهه و یقول «الحمد لله الّذی صدقنا وعده وارثنا الارض نتبوّاء من الجنّه حیث نشاء فنعم اجر العاملین». ویقف بین الرّکن والمقام فیصرخ صرخه فیقول یا معشر نقبائی واهل خاصّتی و من ذخرهم الله لنصرتی قبل ظهوری علی وجه الارض ائتونی طائعین فترد صیحته علیه السلام علیهم وهم علی محاریبهم وعلی فرشهم فی شرق الارض و غربها فیسمعونه فی صیحه واحده فی اذن کلّ رجل فیجیئون نحوها ولا یمضی لهم الا کلمحه بصر حتّی یکون کلّهم بین یدیه علیه السلام بین الرّکن والمقام فیأمر الله عزّوجلّ النّور فیصیر عموداً من الارض الی السّماء فیستضیی به کلّ مومن علی وجه الارض و یدخل علیه نور من جوف بیته فتفرح نفوس المؤمنین بذلک النّور وهم لایعلمون بظهور قائمنا اهل البیت علیه و علیهم السلام ثم یصبحون وقوفاً بین یدیه وهم ثلثمائه و ثلاثه عشر رجلاً بعدّه اصحاب رسول الله صلّی الله علیه وآله یوم بدر.(1) ای مولای عزیزم! محلّ ظهور مهدی شما کجاست و چگونه ظاهر می شود؟ فرمودند: به تنهایی ظاهر می شود، به تنهایی وارد مسجد الحرام می شود، به تنهایی دست به دامن کعبه می زند، شب را به تنهایی در کنار بیت بسر می برد. چون مردم به خواب روند و شب فرا رسد جبرئیل و میکائیل و صفوف فرشتگان بر او وارد شوند. جبرئیل به آن حضرت عرض می کن که ای آقای من! گفتارت مقبول و فرمانت مطاع است. پس، آن حضرت دست بر چهره اش کشیده، می فرماید: «ستایش خداوندی را که وعدة لطف و رحمتش را بر ما محقّق فرمود و ما را وارث همة سرزمین بهشت گردانید تا هر جای آن که بخواهیم، منزل کنیم، زیرا آن روز پاداش نیکوکاران بسیار نیکو خواهد بود».(2) آنگاه امام بین رکن و مقام می ایستد و فریاد می زند: ای یاران مخصوص من و ای کسانی که خداوند شما را برای نصرت و یاری من بر روی زمین ذخیره کرده است! با حالت اطاعت نزد من حاضر شوید. صیحه و فریاد امام در شرق و غرب به گوش آنها می رسد و آن صدای ملکوتی را می شنوند و به طرف امام حرکت می کنند و در چشم به هم زدنی بین رکن و مقام نزد امام حاضر می گردند. در این حال، خداوند متعال به نور امر می کند که به صورت عمودی از زمین تا آسمان برآید و تمام ساکنان روی زمین را از پرتو خود روشن سازد. مؤمنان را این نور به شادی و سرور وامی دارد، زیرا از قیام قائم ما اهل بیت خبر ندارند، امّا چون صبح شود آنها در محضر مقدّس و در فرمان امام (علیه السلام) قرار می گیرند و تعداد آنها سیصد و سیزده نفر ـ به عدد اصحاب پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه و آله وسلم) در روز جنگ بدر ـ است.  عمر بن حنظله از امام ششم (علیه السلام) روایت می کند که فرمودند: خمس قبل قیام القائم من العلامات الصّیحه والسّفیانیّ والخسف بالبیداء و خروج الیمانیّ وقتل النّفس الزّکیّه.(3)  پیش از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) پنج نشانه تحقّق پیدا می کند: 1. صیحة آسمانی 2. خروج سفیانی 3. فرورفتگی در بیداء (زمینی است نزدیک مکّة منوّره) 4. خروج یمانی 5. کشته شدن نفس زکیّه  فضل بن شاذان از ابی بصیر نقل نموده است که او گفت: قال ابوعبدالله علیه السلام انّ القائم صلوات الله علیه ینادی اسمه لیله ثلاث و عشرین و یقوم یوم عاشورا یوم قتل فیه الحسین بن علیّ علیه السلام.(4) حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند که قائم آل محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) در شب بیست و سوّم ماه رمضان با ندای آسمانی معرّفی می شود و روز عاشورا قیام می کند و آن روزی است که امام حسین (علیه السلام) را شهید کردند.  یعقوب سرّاج به امام صادق (علیه السلام) عرض می کند: متی فرج شیعتکم؟ فقال: اذا اختلف ولد العبّاس و وهی سلطانهم وطمع فیهم من لم یکن یطمع وخلت العرب اعنّتها ورفع کلّ ذی صیصیه صیصیته وظهر السّفیانی واقبل الیمانیّ وتحرّک الحسنیّ خرج صاحب هذا الامر من المدینه الی مکّه بتراث رسول الله صلی الله علیه وآله قلت و ما تراث رسول الله صلی الله علیه وآله؟ فقال سیفه ودرعه و عمامته و برده ورایته و قضیبه وفرسه ولامته وسرجه.(5) عرض کردم: یا ابن رسول الله! فرج شیعیان شما کی خواهد بود؟ فرمودند: وقتی که اولاد عبّاس در حکومت با هم اختلاف پیدا نمایند و افرادی طمع ریاست را پیدا کنند که نباید بکنند (شایستگی اجتماعی نداشتن) و عرب کیان خود را از دست بدهد، سفیانی خروج می کند و یمانی قیام می نماید و حسنی (منظور جناب سیّد حسنی است از خراسان) حرکت می کند. در این هنگام، صاحب این امر (امر ولایت) از مدینه به سمت مکّة معظّمه حرکت می کند در حالی که «تراث» رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) را همراه دارد. می گوید عرض کردم: «تراث» چیست؟ فرمودند: شمشیر، زره و عمّامة رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و برد آن حضرت و پرچم او و عصای آن سرور و اسب‌سواری با آلات جنگی و همة‌وسایل نبرد که جدّش خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله وسلم) داشتند، امام عصر ارواحنا له الفداء همة‌ این مواریث را همراه دارد.  ابی‌بصیر از حضرت صادق (علیه السلام) خبر می دهد که آن حضرت فرمودند: علامه خروج المهدیّ کسوف الشّمس فی شهر رمضان فی ثلاث عشره واربع عشره منه. (6) نشانة ظهور مهدی (علیه السلام) کسوف خورشید در ماه مبارک رمضان است و وقت کسوف سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.  زراره از امام صادق (علیه السلام) دربارة حق بودن صیحة آسمانی می پرسد، آن حضرت می فرمایند: ای والله حتّی یسمعه کلّ‌ قوم بلسانهم.(7) آری، به خدا سوگند حق است و تمام مردم به زبان مخصوص خودشان این صدا را می شوند.  هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام) حدیث می کند که فرمودند: ما یکون هذا الامر حتّی لایبقی صنف من النّاس الا وقد ولوّا علی النّاس حتّی لایقول قائل «انّا لو ولیّنا لعدلنا» ثمّ یقوم القائم بالحقّ والعدل.(8) امر قیام مهدی ما محقّق نخواهد شد مگر اینکه تمام اصناف مردم به حکومت برسند تا نتوانند بگویند اگر حکومت به دست ما داده می شد عدالت و حق را اجرا می کردیم. بعد از رسیدن همة طبقات به حکومت آنگاه مهدی ما ظاهر می شود و حق و عدالت را اجرا می کند. موضوع امتحان و آزمایش شده همة طبقات یکی از مقدّمات و نشانه های قیام جهانی حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء است. لذا امام صادق (علیه السلام) در این روایت به منصور می فرماید: قال ابوعبدالله علیه السلام یا منصور انّ‌هذا الأمر لایأتیکم الا بعد [اَ] یأس لا والله لایأتیکم حتّی تمیّزوا لا والله لایأتیکم حتِّ تمحّصوا ولا والله لایأتیکم حتّی یشقی من شقی و یسعد من سعد.(9)  امر ولایت و حکومت ما آل محمّد محقّق نخواهد شد مگر بعد از اینکه آزمایشهایی به عمل آید: 1. به خدا سوگند، مهدی ما قیام نمی کند مگر بعد از مأیوس شدن همه از وجود مقدّسش (آری، می گویند اگر بود، می آمد؛ پس چرا اینقدر طول کشیده است؟). 2. نه به خدا سوگند نمی آید مگر اینکه افراد از یکدیگر امتیاز پیدا کنند (خبوان از بدان مشخّص شوند). 3. نه به خدا سوگند، قائم ما ظاهر نمی شود تا اینکه همه شناخته بشوند (از نظر دینی و ولایت). نه به خدا سوگند، آنگاه موعود اسلام ظهور می کند که افرادی که باید سعادتمند بشوند، به اخیار خودشان راه سعادت را برگزینند و آنهایی که دارای خبث باطن و سوء سریره هستند به اختیار خودشان راه شقاوت را در پیش گیرند. آری، همة‌ مردم باید قبل از حکومت جهانی سرور عالم حضرت مهدی ارواحنا له الفداء امتحان بشوند. سعادتمند آن افرادی هستند که در این آزمایش با معدّلی خوب قبول می شوند.  ار حضرت صادق (علیه السلام) حدیث کرده اند که آن امام عزیز فرمودند: انّ‌لله مائده بقرقیسا یطلع مطلع من السّماء فینادی یا طیر السّماء و یا سباع الارض هلمّؤا الی الشّبع من لحوم الجبّارین.(10) از سوی خداوند متعال سفره ای گسترده می شود، گوینده ای از آسمان فریاد می زند: ای پرندگان آسمان و ای درندگان روز زمین! بیایید و شکم را از گوشت ستمگران و جبّاران عالم سیر کنید. خوانندة عزیز! این بیان کنایه است از اینکه دیگر عمر ستمگران خاتمه یافته و امنیّت و رفاه در زندگی برای همة موجودات آماده است. ویل لطغاه العرب من شرّقد افترب قلت کم مع القائم من العرب قال شیء یسیر وعن غیبه النّعمانیّ انّه لایخرج مع القائم من العرب الحد.(11) وای بر سرکشان عرب از شرّی که نزدیک شده است. راوی می گوید عرض کردم: از اصحاب حضرت قائم چند نفر عرب هستند؟ فرمودند: ناچیز (بسیار کم). امّا «غیبت نعمانی» می گوید از عرب در خدمت حضرت قائم کسی نیست. (منظور اصحاب خاص هستند).  بنابر نقل «الزام النّاصب»، امام صادق (علیه السلام) در باب علائم قبل از ظهور امام روحی له الفداء چنین فرمودند: لایخرج القائم عجّل الله تعالی فرجه من مکّه حتّی یکون مثل الحلقه قلت وکم الحلقه قال عشره آلاف جبرئیل عن یمینه ومیکائیل عن یساره ثمّ یهزّ الرّایه المغلّبه ویسیریها فلا یبقی احد فی المشرق ولا فی المغرب الا بلغها وهی رایه رسول الله صلی الله علیه وآله نزل بها جبرئیل یوم بدر ثمّ لفّها ودفعها الی علیّ‌ علیه السلام حتّی اذا کان یوم البصره فنشرها امیرالمؤمنین علیه السالم ففتح الله علیه ثمّ لفّها فهی عندنا لاینشرها احد حتّی یقوم القائم فاذا هو قام فنشرها لم یبق بین المشرق و المغرب الا بلغها ویسیر الرّعب قدّامها شهراً وعن یمینها شهراً وعن یسارها شهراً ثمّ قال یا محمّد (صلی الله علیه وآله) انّه یخرج موتوراً غضبان اسفاً لغضب الله علیه هذا الخلق علیه قمیص رسول الله الّذی کان علیه یوم احد وعمامه السّحاب ودرع رسول الله السّابغه وسیف رسول الله ذوالفقار یجرّأ السّیف علی عاتقه ثمانیه اشهر هرجاً فیبد أببنی شیبه فیقطع ایدیهم ویعلّقها فی الکعبه وینادی منادیه هؤلاء سرّاق الله ثمّ یتناول المفقودین عن فرشهم وهو قول الله عزّؤجلّ «اینما تکونوا یأت یکم الله جمیعا».(12) مهدی ما عجل الله تعالی فرجه از مکّه خارج نمی شود تا اینکه دارای حلقه باشد. راوی می گوید عرض کردم: میزان حلقه چیست؟ فرمودند: یک سپاه ده هزار نفری در حالی که جبرئیل (علیه السلام) در طرف راست و میکائیل در طرف چپ آن حضرت در حرکت اند و پرچم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به اهتزاز درمی آورند و تمام مردم مشرق و مغرب از خبر قیام و به اهتزاز درآمدن آن آگاه می شوند و این پرچم مخصوص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که در روز بدر جبرئیل آن را از آسمان آورد. آنگاه رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) آن پرچم را پیچید و به علی (علیه السلام) داد تا اینکه جنگ بصره پیش آمد و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرچم را به اهتزاز درآورد و خداوند آن پیروزی درخشان را نصیبش فرمود و بعد از فتح بصره حضرت امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) آن پرچم را پیچیدند و الان در نزد ماست. و هیچ کس آن پرچم را نمی گشاید و به دست نمی گیرد مگر اینکه قائم ما قیام کند و آن را به اهتزاز درآورد و این پرچم خبر برافراشته شدنش به شرق و غرب عالم می رسد و جهان را در سیطرة خود قرار می دهد و از آ» طرف در پیشاپیش آن در اندازة یک ماه مسافت و نیز از طرف راست و چپ آن موجب از خوف و ترس راه می افتد (البتّه دلهای مردم را پر می کند) و قلبها را مسخّر می نماید. او ناراحت و غضبناک ظاهر می شود و برای این مردم که گرفتار غضب خداوند شده اند متأسّف است، در حالی که پیراهن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ احد و نیز عمّامة مخصوص و زره آن حضرت را پوشیده و شمشیر جدّش (ذوالفقار) را به دست گرفته است و این شمشیر را از غلاف بیرون می کشد و هشت ماه آن را به زمین نمی گذارد. ابتدا بنی‌‌شیبه را از بین می برد و دستهای آنها را قطع می کند و به دیوار کعبه می آویزد و از طرف حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء منادی ندا می کند که اینها دزدان دین خدا و حرم خدا هستند. سپس سیصد و سیزده تن یاران مخصوص شرفیاب می شوند که خداوند درباره‌شان فرموده است: «همة شما را خداوند خواهد آورد».(13) امام صادق (علیه السلام) دربارة جهانگیری حضرت ولیّ عصر و یاران عزیزش برنامة جالبی ردر این حدیث فرموده اند که شرح آن را به نظر خوانندگان عزیز می رسانیم تا مشکل بی‌اساس به نظر بعضیها در ارتباط با اینکه چگونه حکومت واحد جهانی به وجود می آید، حل بشود. امام صادق (علیه السلام) در این حدیث می فرماید: إذا قام القائم عجّل الله تعالی فرجه بعث فی اقالیم الارض فی کلّ اقلیم رجلاً یقول عهدک فی کفّک فاذا ورد علیک ما لاتفهمه ولا تعرف القضاء فیه فانظر الی کفّک واعمل بما فیها قال ویبعث جنداً‌الی القسطنطنیّه فاذا بلغوا الی الخلیج کتبوا علی اقدامهم شیئاً‌ومشوا علی الماء فاذا نظر الیهم الرّوم یمشون علی الماء قالوا هؤلاء اصحابه یمشون علی الماء فکیف هو فعند ذلک یفتحون لهم ابواب المدینه فید خلونها فیحکمون فیها ما یریدون.(14) وقتی قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند و جهان را مسخّر اراده و حکومت خود قرار دهد، در هر قسمتی و قارّه ای از دنیا کسی را به عنوان نمایندگی از طرف خودش معیّن می فرماید و فرمان کارش را به این مضمون صادر می کند: برنامة قضایی تو در کف دست تو است. پس، هرگاه مشکلی پیش آید که حکم خداوند را در آن امر نمی دانی به کف دستت نظر کن و آنچه را در کف دستت دیدی همان تکلیف تو است و به آن عمل کن. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: آنگاه حضرت قائم لشکری به قسطنطنیّه می فرستد و وقتی که به دریا رسیدند عبارتی به کف پاهای خود می نویسند و روی آب راه می روند. مردم می گویند: اینهنا که اصحاب حضرت قائم هستند و روی آب راه می روند پس خود آن حضرت چه خواهد کرد. در این موقع چون شکست خود را قطعی می بیننند دروازده هاش شهر را به روی آنها می گشایند. پس، آنها فرمانروایی را به دست می گیرند و هر فرمانی بخواهند صادر می کنند (این است معنی ولایت تکوینی و تشریعی).  از امام صادق (علیه السلام) در رابطه با صیحة آسمانی حدیث می کنند که فرمودند: انّه قال العالم الّذی فیه الصّیحه قبله الایه فی رجب قلبت و ما هی قال وجه یطلع فی القمر وید بارزه.(15) پیش از آن سالی که ندای آسمانی بلند می شود در ماه مبارک رجب نشانة دیگری باید دیده شود. عرض کردم: آن چیست؟ فرمودند: صورتی در ماه پیدا می شود و دستی ظاهر می گردد که همه آ» را می بینند.  امام صادق (علیه السلام) در مقام بیان مواریث انبیاء این طور فرموده اند: الواح موسی عندنا و عصا موسی عندنا ونحن ورثه النّبیّین.(16) الواحی که خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) نازل فرموده نزد ماست (وظایف و تکالیف آسمانی از طرف خداوند) و نیز عصای حضرت موسی (علیه السلام) که به وسیلة آن دشمنان خداوند را به خاک مذّلت می انداخت در نزد ما آل محمّد است. بنابراین، ما خاندان رسالت وارث همة پیامبران هستیم. خوانندة‌ عزیز! اکنون آن الواح و عصای حضرت موسی (علیه السلام) به دست وجود مقدّس حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء است ـ اللهمّ عجّل فرجه ـ . ادامه دارد.  پی نوشتها : 1. بحارالانوار، ج 53 / ص 7. 2. زمر / 74. 3. غیبت طوسی، ص 267. 4. همان مأخذ، ص 274. 5. غیبت نعمانی، ص 270. 6. همان مأخذ، ص 272. 7. همان مأخذ، ص 274. 8. همان مأخذ، ص 274. 9. الامامه والتّبصره، ص 130. 10. الزام النّاصب، ج 2 / ص 163. 11. همان مأخذ، ص 159. 12. همان مأخذ، ص 164. 13. بقره / 148. 14. الزام النّاصب، ج 2 / ص 287. 15. غیبت نعمانی، ص 252. 16. روزگار رهایی، ص 458.  منبع: نشانه های ظهور او محمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:19 بعد از ظهر
X