دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 164253
تعداد نوشته ها : 269
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
محمد علي گل کار
حضرت امام صادق (علیه السلام) و نشانه های ظهور قسمت پنجم امام صادق (علیه السلام) دربارة برنامه های ابتدایی قیام حضرت قائم روحی له الفداء می فرماید: انّه اول قائم قیوم منّا اهل البیت یحدّثکم بحدیث لا تحتملونه فتخرجون علیه برمیله الدّسکر فتقاتلونه فیقتلکم و هی آخر خارجه تکون.(1) امام مهدی (علیه السلام) اولین قائم ما خاندان رسالت است که قیام می کند و به شما سخنی می گوید که تاب تحمّل شنیدن آن را ندارید. از این جهت، در مقابل او در تپّه های دسکره خروج می کنید و با او می جنگید و او شما را طعمة شمشیر خود می سازد. و این آخرین جمعیّتی است که در مقابل حضرت می جنگد.(دسکره در لغت به معنای قریة بزرگ و دهکده آمده، شاید این حدیث اسم ماکنی در عراق باشد).امام ششم (علیه السلام) در تأویل آیة «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»(2) (خدا آن کسی است که پیامبرش را با دین حق فرستاد تا اینکه بر همة ادیان و مداهب غلبه پیدا کند ولو اینکه مشرکان و کافران ناراحت باشند) می فرماید:والله ما نزل تأویلها بعد ولا ینزل تأویلها حتّی یخرج القائم علیه السالم فاذا خرج القائم علیه السلام لم یبق کافر بالله العظیم ولا مشرک بالامام الا کره خروجه حتّی ان لو کان کافراً او مشرکاً فی بطن صخره لقالت یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی واقتله.(3) به خدا سوگند هنوز تأویل این آیه نیامده است تا اینکه قائم ما ظهور کند. وقتی که قائم (علیه السلام) ظهور کرد هیچ کافری به خداوند برزگ و هیچ مشرکی نسبت به امام نمی ماند مگر اینکه خروج حضرت مهدی (علیه السلام) را دوست ندارند؛ امّا آنچنان عرصه بر دشمنان خداوند تنگ می شود که اگر کافری یا مشرکی در شکاف کوهی پنهان شده باشد آن کوه فریاد می زند: ای سپاهیان حضرت مهدی! بیایید یک دشمن اینجاست؛ او را بیرون کنید و بکشید.آری، حکومت امام عصر روحی له الفداء حکومت خداوند است و دربارة این حکومت فرموده اند: «ولایمکن الفرار من حکومتک» (هیچ کس نمی تواند از حکومت خداوند بگریزد). ابان بن تغلب از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که آن حضرت فرمودند: اوّل من یبایع القائم علیه السلام جبرائیل علیه السلام فینزل فی صوره طیر ابیض فیبایعه ثمّ یضع رجلاً علی البیت الحرام و رجلاً‌ علی المسجد الاقصی و ینادی بصوت طلق ذّلق الخلائق اتی امرالله فلا تستعجلوه.(4) اول کسی که با قائم ما بیعت می کند جبرئیل (علیه السلام) است که به صورت پرندة سفیدی از آسمان به زیر می آید و با حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء بیعت می کند. سپس یک پای خود را بر روی بام کعبه می گذارد و پای دیگر را بر روی بام بیت المقدّس. آنگاه فریاد می زند که همة‌ مردم صدایش را می شنوند و می گوید: «امر خدا آمد، در آن شتاب نکنید».امام ششم (علیه السلام) در ارتباط با روزهای اول ظهور، از امام عصر (علیه السلام) بیانی نقل فرمودند که خلاصه و جان این خطبه به فرمایش علّامة مجلسی چنین است: «من مجموعه ای از کمالات انبیاء و ائمّة معصومین هستم و آنچه سبب شد که مردم از آنها متابعت کنند همه در وجود من جمع شده است». به گفتة شاعر آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری. اکنون به متن و ترجمة فرمایش امام صادق (علیه السلام) توجّه فرمایید:وسیّدنا القائم مسنداً‌ ظهره الی الکعبه و یقول ما معشر الخلائق الا ومن اراد ان ینظر الی ادم وشیث فها اناذا آدم وشیث الا و من اراد ان ینظر الی نوح وولده سام فها اناذا نوح و سام الا ومن اراد ان ینظر الی ابرهیم واسمعیل فها اناذا ابرهیم واسمعیل الا ومن اراد ان ینظر الی عیسی وشمعون فها اناذا عیسی وشمعون الا ومن اراد ان ینظر الی محمّد وامیرالمؤمنین صلوات الله علیهما فها اناذا محمّد وامیرالمؤمنین الا ومن اراد ان ینظر الی الحسن والحسین فها اناذا الحسن والحسین الا ومن اراد ان ینظر الی الائمه من ولد الحسین فها اناذا الأئمّة.(5) آقای ما قائم پشت به خانة کعبه می زند و مردم را مخاطب قرار داده، چنین می فرماید: هر کسی بخواهد آدم و شیث را ببیند بیاید مرا ببیند. ای مردم! هر کس بخواهد نوح و پسر او سام را ببیند من نوح و سام هستم. آگاه باشید هر کس بخواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند بیاید مرا ببیند. ای جهانیان! آن کسی که مایل باشد عیسی و شمعون را زیارت کند بداند که من عیسی و شمعون هستم. ای مردم دنیا! اگر کسی بخواهد محمّد و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما را زیارت کند من محمّد و امیرالمؤمنین هستم. ای مردم عالم! هر کسی بخواهد حسن و حسین را زیارت کند بیاید مرا ببیند، من حسن و حسینم. ای مردم! هر کسی بخواهد ائمّة معصومین از فرزندان امام حسین (علیه السلام) را ببیند من همان ائمّه از فرزندان حسین هستم.خوانندة‌ عزیز! تمام صفات و کمالات که در پیامبران و اوصیای آنها جمع شده و همة اوامری که خداوند بزرگ دربارة آنها صادر فرموده که وجوب اطاعت از آنها و ترک نافرمانی این ذوات مقدّسه زیربنای آن را تشکیل می دهد، همة‌اینها در وجود مقدّس حضرت بقیّه‌الله ارواحنا له الفداء جمع است و می توان گفت به عنوان مثال وجود عزیزش آیینه ای است که تمام فرستادگان خداوند در آن نمایان اند ـاللّهمّ عجّل فرجه ـ. عیسی بن اعین از حضرت صادق (علیه السلام) نقل می کند که آن سرور فرمودند: السّفیانی من المحتوم و خروجه فی رجب و من اوّل خروجه الی آخره خمسه عشر شهراً، ستّه اشهر یقاتل فیها فاذا ملک الکور الخمس ملک تسعه اشهر لایزید علیها یوماً.(6) خروج سفیانی از حتمیّات است (باید واقع شود) و تمام مدّت خروجش بیش از پانزده ماه نخواهد بود که شش ماه آن را می جنگد و چون بر پنج ایالت فرمانروایی پیدا کرد نه ماه بدون یک روز زیادتر حکومت می کند.گفته شده است که پنج ایالت عبارتند از: دمشق، فلسطین، اردن، حمص و حلب. عبدالله سنان از حضرت صادق (علیه السلام) حدیث می کند که آن حضرت فرمودند: النّداء من المحتوم والسّفیانی من المحتوم وقتل النّفس الزّکیّه من المحتوم وکفّ تطلع من السّماء من المحتوم وقال فزعه فی شهر رمضان توقظ النّائم و تفزع الیقظان و تخرج التفاه من خدرها.(7) ندای آسمانی حتمی است، خروج سفیانی حتمی است، کشته شدن نفس زکیّه حتمی است، پیدا شدن دستی در آسمان حتمی است و ترس و فزعی در ماه مبارک رمضان پیش می آید که افراد خوابیده را بیدار کند، آنهایی که بیدارند به فزع درآیند و دختران از پس پرده بیرون بیایند (البتّه از ترس). امام صادق (علیه السلام) به معلّی بن خنیس که از اصحاب آن حضرت است فرمودند: انّ‌امر السّفیانیّ من الامر المحتوم و خروجه فی رجبٍ.(8) خروج سفیانی از اموری است که حتماً‌ باید قبل از ظهور واقع گردد و خروج او در ماه رجب است. امام ششم (علیه السلام) می فرمایند: للقائم علیه السلام خمس علامات السّفیانیّ والیمانیّ والصّحیه من السّماء وقتل النّفس الزّکیّه والخسف بالبیداء.(9)  برای قائم ما پنج نشانه است: 1. خروج سفیانی2. خروج یمانی3. صیحة آسمانی4. کشته شدن نفس زکیّه5. فرورفتن لشکر سفیانی در زمین بیداء. حمران بن اعین از امام ششم (علیه السلام) حدیث کرده است که آن بزرگوار فرمودند: از علائمی که حتماً‌ باید پیش از ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء در خارج محقّق شود خروج سفیانی و فرورفتن در زمین بیداء و کشته شدن نفس زکیّه و ندای آسمانی است. زراره بن اعین می گوید: از حضرت امام (علیه السلام) شنیدم که می فرمایند: ینادی مناد من السّماء انّ‌ فلاناً هو الامیر وینادی مناد «انّ‌ علیاً وشیعته هم الفائزون» قلت فمن یقاتل المهدی علیه السالم بعد هذا فقال علیه السلام انّ الشّیطان ینادی «انّ‌ فلاناً‌و شیعته هم الفائزون» یعنی رجلاً من بنی امیّه قلت فمن یعرف الصّادق من الکاذب قال علیه السلام یعرفه الّدین کانوا یروون حدیثنا و یقولون انّه یکون قبل ان یکون ویعلمون انّهم هم المحقون الصّادقون.(10) منادی از آسمان فریاد می زد به اینکه فلان (حضرت مهدی روحی له الفداء) امیر بر مردم است و نیز منادی از آسمان می گوید که علی (علیه السلام) و شیعیانش رستگارند. گفتم: پس از این دو ندای آسمانی دیگر چه کسی با حضرت مهدی (علیه السلام) جنگ می کند؟ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بعد از این دو ندا شیطان فریاد می زند که فلانی و پیروانش رستگارانند. منظور از فلانی یعنی مردی از بنی امیّه. عرض کردم: چگونه راستگو از دروغگو تمیز داده می شود؟ (بین این دو برنامه چگونه می توان حق را شناخت؟). فرمودند: آنهایی که احادیث ما خاندان رسالت را خوانده اند، می دانند و می گویند از پیش به ما گفته شده که حق با صیحة اول و برنامة‌ اول است و صدای دیگر صدای شیطان است و نباید از آن پیروی کرد. مرحوم شیخ صدوق رضوان الله علیه از عبدالله بن عجلان نقل می کند که ایشان فرمودند: ذکرنا خروج القائم علیه السلام عند ابی عبدالله فقلت له کیف لنا ان نعلم ذلک فقال یصبح احدکم و تحت رأسه صحیفه علیها مکتوب طاعه معروفه.(11) در خدمت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب بودیم، سخن از خروج حضرت قائم (علیه السلام) به میان آمد. عرض شد: ما چگونه از روز قیام آگاهی پیدا کنیم؟ فرمودند: سر از خواب برمی دارد کسی از شما در حالی که می بیند ورقه ای زیر سر او گذاشته اند و روی آن نوشته شده «طاعه معروفه». عبدالله بن سنان می گوید: کنت عند ابی عبدالله علیه السلام فسمعت رجلاً‌ من همدان یقول له انّ هؤلاء العامّه یعیّرونا و یقولون لنا انّکم تزعمون انّ منادیاً‌ ینادی من السّماء باسم صاحب هذا الامر و کان علیه السلام متّکأ فغضب وجلس. ثمّ قال لاترووه عنّی وارووه عن أبی ولا حرج علیکم فی ذلک اشهد انّی قد سمعت ابی علیه السلام یقول والله انّ ذلک فی کتاب الله عزّوجلّ لبین حیث یقول «ان نشأ ننزّل علیهم من السّماء آیه فظلّت اعناقهم لها خاضعین» فلا یبقی فی الارض یومئذ احد الا خضع و ذلّت رقبته لها فیؤمن اهل الارض اذا سمعوا الصّوت من السّماء الا انّ‌ الحقّ فی علیّ بن ابی طالب علیه السلام وشیعته قال فاذا کان من الغد صعد ابلیس فی الهواء حتّی یتواری عن الارض ثمّ ینادی الا انّ‌ الحقّ فی عثمان بن عفّان وشیعته فانّه قتل مظلوماً ‌فاطلبوا بدمه قال علیه السلام فیثبّت الله الّذین آمنوا بالقول الثّابت عل الحقّ‌ وهو النّداء الاوّل ویرتاب یومئذٍ الّذین فی قلوبهم مرض، والمرض والله عداوتنا فعند ذلک یتبرّؤون منّا ویتناولونا فیقولون انّ‌ المنادی الاوّل سحر من سحر الو [هذا] البیت.(12) در خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودم، شنیدم مردی از اهل همدان به آن حضرت عرض کرد: دشمنان شما ما را سرزنش می کنند و می گویند شما گمان می کنید که منادی از آسمان به نام صاحب این امر (ولایت) صدا می زند؟ امام (علیه السلام) همانگونه که تکیه داده بودند نشستند درحالی که آثار غضب از چهرة مبارکشان نمایان بود. فرمودند: این مطلب را از من روایت نکنید بلکه از پدرم روایت کنید. به خدا قسم، شنیدم پدرم می فرمود این مطلب (صیحة آسمانی) در قرآن خداوند است آنجایی که می فرماید «اگر ما بخواهیم، از آسمان آیت قهر نازل گردانیم که همه به جبر گردن زیر بار ایمان فرو آورند».(13) در آن روز در سرتاسر کرة زمین نمی ماند کسی مگر اینکه در مقابل این صیحه به زانو درمی آید و گردنها کج می شوند. پس، وقتی که صیحة آسمانی بلند شد و حجّت خداوند (حضرت مهدی روحی له الفداء) را معرّفی کردند تمام ساکنان کرة‌ زمین ایمان می آورند. مضمون صدا این است که ای مردم دنیا! آگاه باشید که حق با علیّ بن ابی‌طالب (علیه السلام) و پیروان اوست. فردای آن روز شیطان در میان زمین و آسمان فریاد می زند که حق با عثمان بن عفّان و پیروان اوست؛ او مظلوم کشته شده است؛ پس انتقام خون او را بگیرید. آنگاه خداوند دوستان ما را را برای ندای اول ثابت قدم می دارد (به دوستی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فرزندانش)، امّا انهایی که دارای قلبهای بیمار هستند و در وادی هلاکت سقوط خواهند کرد. و به پروردگار سوگند که امراض قلبی آنها غیر از دشمنی ما اهل بیت چیز دیگری نخواهد بود و می گویند صدای اول از سحر و جادوهای این خانواده بود (اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین). سدیر از امام صادق (علیه السلام) حدیث می کند که آن حضرت فرمودند: یا سدیر الزم بیتک وکن حلساً من احلاسه واسکن ماسکن اللیل والنّهار فاذا بلغ انّ‌ السّفیانیّ قد خرج فارحل الینا ولو علی رجلک قلت جعلت فداک هل قبل ذلک شیء قال نعم واشار بیده بثلاث اصابعه الی الشّام وقال ثلاث رایات رایته حسنیه ورایه امویّه ورایه قیسیّه فبیناهم [علی ذلک] اذقد خرج السّفیانیّ فیحصدهم حصد الزّرع ما رأیت مثله قطّ.(14) ای سدیر! در خانة خودت قرار بگیر و مانند فرش منزل باش و ساکت بمان تا وقتی که سفیانی خروج می کند. به مجرّد رسیدن خبر خروج سفیانی فوراً به سوی ما (مهدی ما) حرکت کن اگرچه با پای پیاده باشد. عرض کردم: آیا پیش از این جریان نشانه ای هست که دلیل بر تحقّق خروج سفیانی باشد؟ فرموند: آری. و با سه انگشت اشاره به شام فرمودند و توضیح دادند که سه پرچم در اهتزاز می آید:1. پرچم حسنیّه2. پرچم امویّه3. پرچم قیسیّهدر همین اثنا سفیانی خروج می کند و پیروان هر سه پرچم را مانند محصولات زراعی درو می کند و به کشتاری دست می زند که مانند آن هیچگاه ندیده‌ای. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خروج الثلاثه الخراسانیّ والسّفیانیّ والیمانی فی سنه واحده فی شهر واحد فی یوم واحد ولیس فیها رایه باهدی من رایه الیمانی یهدی الی الحقّ.(15) خروج خراسانی و سفیانی و یمانی هر سه در یک سال و در یک ماه و در یک روز است؛ امّا هیچ پرچمی هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست. آری، مردم را دعوت به حق می کند. ابان بن تغلب از حضرت صادق (علیه السلام) روایت می کن که فرمودند: سیئاتی فی مسجدکم ثلاثمائه وثلاثه عشر رجلاً یعنی مسجد مکّه یعلم اهل مکّه انّة لم یلد [هم] آباؤهم ولا اجدادهم علیهم السّیوف مکتوب علی کلّ سیفٍ. کلمه تفتح الف کلمه فیبعث الله تبارک و تعالی ریحاً فتنادی بکلّ واد هذا المهدیّ یقضی بقضاء داود وسلیمان علیهما السلام لایرید علیه البیّنه.(16) زود باشد که در مسجد شما (مکّة معظّمه) سیصد و سیزده نفر اجتماع می کنند. مردم مکّه می دانند که ایناه در مکّه متولّد نشده اند. شمشیرهایی به دست دارند و روی لبة هر شمشیر جمله ای نوشته شده است که هزار کلمه از آن گرفته می شود (در این جمله از روایت سرّی از اسرار بزرگ ولایت نهفته است که در ظهور معلوم می شود). خداوند تبارک و تعالی بادی را مأمور می کند که در تمام دنیا فریاد بزند: ای مردم جهان! این است مهدی آل محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) که داوری می کند مانند سلیمان و داود (علیهما السلام) و احتیاج به دلیل و برهان ندارد (قضاوت آن حضرت براساس واقع است). پی نوشتها : 1. همان مأخذ، ص 516.2. توبه / 33.3. کمال‌الدّین صدوق، ج 2 / ص 387 (چاپ جدید، ص 670، ح 16).4. روزگار رهایی، ج 1 / ص 506.5. الامام المهدی علیه الاسلام من المهد الظّهور، ص 516. 6. اثباه الهداه، ج 7 ؟ ص 430.7. همان مأخذ، ص 423.8. همان مأخذ، ص 396.9. مکیال المکارم، ج 2 / ص 185.10. همان مأخذ، ص 188.11. همان مأخذ، ص 189.12. همان مأخذ، ص 187.13. شعرا / 4.14. بحارالانوار، ج 52 / ص 270 و 271.15. همان مأخذ، ص 210.16. همان مأخذ، ص 286. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:17 بعد از ظهر
حضرت امام صادق (علیه السلام) و نشانه های ظهور  قسمت سوم مفضّل بن عمر از اصحاب حضرت صادق (علیه السلام)، از محل و کیفیّت ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء و نشانه های آن سوال کرد، می گوید: یا سیدی فمن این یظهر و کیف یظهر قال یا مفضل یظهر وحده و یأتی البیت وحده ویلج الکعبه وحده ویجنّ‌علیه اللیل وحده فاذا نامت العیون وغسق اللّیل نزل الیه جبرئیل و میکائیل علیهم السلام و الملئکه صفوفاً فیقول له جبرئیل یا سیّدی قولک مقبول و امرک جائز فیمسح علیه السلام یده علی وجهه و یقول «الحمد لله الّذی صدقنا وعده وارثنا الارض نتبوّاء من الجنّه حیث نشاء فنعم اجر العاملین». ویقف بین الرّکن والمقام فیصرخ صرخه فیقول یا معشر نقبائی واهل خاصّتی و من ذخرهم الله لنصرتی قبل ظهوری علی وجه الارض ائتونی طائعین فترد صیحته علیه السلام علیهم وهم علی محاریبهم وعلی فرشهم فی شرق الارض و غربها فیسمعونه فی صیحه واحده فی اذن کلّ رجل فیجیئون نحوها ولا یمضی لهم الا کلمحه بصر حتّی یکون کلّهم بین یدیه علیه السلام بین الرّکن والمقام فیأمر الله عزّوجلّ النّور فیصیر عموداً من الارض الی السّماء فیستضیی به کلّ مومن علی وجه الارض و یدخل علیه نور من جوف بیته فتفرح نفوس المؤمنین بذلک النّور وهم لایعلمون بظهور قائمنا اهل البیت علیه و علیهم السلام ثم یصبحون وقوفاً بین یدیه وهم ثلثمائه و ثلاثه عشر رجلاً بعدّه اصحاب رسول الله صلّی الله علیه وآله یوم بدر.(1) ای مولای عزیزم! محلّ ظهور مهدی شما کجاست و چگونه ظاهر می شود؟ فرمودند: به تنهایی ظاهر می شود، به تنهایی وارد مسجد الحرام می شود، به تنهایی دست به دامن کعبه می زند، شب را به تنهایی در کنار بیت بسر می برد. چون مردم به خواب روند و شب فرا رسد جبرئیل و میکائیل و صفوف فرشتگان بر او وارد شوند. جبرئیل به آن حضرت عرض می کن که ای آقای من! گفتارت مقبول و فرمانت مطاع است. پس، آن حضرت دست بر چهره اش کشیده، می فرماید: «ستایش خداوندی را که وعدة لطف و رحمتش را بر ما محقّق فرمود و ما را وارث همة سرزمین بهشت گردانید تا هر جای آن که بخواهیم، منزل کنیم، زیرا آن روز پاداش نیکوکاران بسیار نیکو خواهد بود».(2) آنگاه امام بین رکن و مقام می ایستد و فریاد می زند: ای یاران مخصوص من و ای کسانی که خداوند شما را برای نصرت و یاری من بر روی زمین ذخیره کرده است! با حالت اطاعت نزد من حاضر شوید. صیحه و فریاد امام در شرق و غرب به گوش آنها می رسد و آن صدای ملکوتی را می شنوند و به طرف امام حرکت می کنند و در چشم به هم زدنی بین رکن و مقام نزد امام حاضر می گردند. در این حال، خداوند متعال به نور امر می کند که به صورت عمودی از زمین تا آسمان برآید و تمام ساکنان روی زمین را از پرتو خود روشن سازد. مؤمنان را این نور به شادی و سرور وامی دارد، زیرا از قیام قائم ما اهل بیت خبر ندارند، امّا چون صبح شود آنها در محضر مقدّس و در فرمان امام (علیه السلام) قرار می گیرند و تعداد آنها سیصد و سیزده نفر ـ به عدد اصحاب پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه و آله وسلم) در روز جنگ بدر ـ است.  عمر بن حنظله از امام ششم (علیه السلام) روایت می کند که فرمودند: خمس قبل قیام القائم من العلامات الصّیحه والسّفیانیّ والخسف بالبیداء و خروج الیمانیّ وقتل النّفس الزّکیّه.(3)  پیش از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) پنج نشانه تحقّق پیدا می کند: 1. صیحة آسمانی 2. خروج سفیانی 3. فرورفتگی در بیداء (زمینی است نزدیک مکّة منوّره) 4. خروج یمانی 5. کشته شدن نفس زکیّه  فضل بن شاذان از ابی بصیر نقل نموده است که او گفت: قال ابوعبدالله علیه السلام انّ القائم صلوات الله علیه ینادی اسمه لیله ثلاث و عشرین و یقوم یوم عاشورا یوم قتل فیه الحسین بن علیّ علیه السلام.(4) حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند که قائم آل محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) در شب بیست و سوّم ماه رمضان با ندای آسمانی معرّفی می شود و روز عاشورا قیام می کند و آن روزی است که امام حسین (علیه السلام) را شهید کردند.  یعقوب سرّاج به امام صادق (علیه السلام) عرض می کند: متی فرج شیعتکم؟ فقال: اذا اختلف ولد العبّاس و وهی سلطانهم وطمع فیهم من لم یکن یطمع وخلت العرب اعنّتها ورفع کلّ ذی صیصیه صیصیته وظهر السّفیانی واقبل الیمانیّ وتحرّک الحسنیّ خرج صاحب هذا الامر من المدینه الی مکّه بتراث رسول الله صلی الله علیه وآله قلت و ما تراث رسول الله صلی الله علیه وآله؟ فقال سیفه ودرعه و عمامته و برده ورایته و قضیبه وفرسه ولامته وسرجه.(5) عرض کردم: یا ابن رسول الله! فرج شیعیان شما کی خواهد بود؟ فرمودند: وقتی که اولاد عبّاس در حکومت با هم اختلاف پیدا نمایند و افرادی طمع ریاست را پیدا کنند که نباید بکنند (شایستگی اجتماعی نداشتن) و عرب کیان خود را از دست بدهد، سفیانی خروج می کند و یمانی قیام می نماید و حسنی (منظور جناب سیّد حسنی است از خراسان) حرکت می کند. در این هنگام، صاحب این امر (امر ولایت) از مدینه به سمت مکّة معظّمه حرکت می کند در حالی که «تراث» رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) را همراه دارد. می گوید عرض کردم: «تراث» چیست؟ فرمودند: شمشیر، زره و عمّامة رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و برد آن حضرت و پرچم او و عصای آن سرور و اسب‌سواری با آلات جنگی و همة‌وسایل نبرد که جدّش خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله وسلم) داشتند، امام عصر ارواحنا له الفداء همة‌ این مواریث را همراه دارد.  ابی‌بصیر از حضرت صادق (علیه السلام) خبر می دهد که آن حضرت فرمودند: علامه خروج المهدیّ کسوف الشّمس فی شهر رمضان فی ثلاث عشره واربع عشره منه. (6) نشانة ظهور مهدی (علیه السلام) کسوف خورشید در ماه مبارک رمضان است و وقت کسوف سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.  زراره از امام صادق (علیه السلام) دربارة حق بودن صیحة آسمانی می پرسد، آن حضرت می فرمایند: ای والله حتّی یسمعه کلّ‌ قوم بلسانهم.(7) آری، به خدا سوگند حق است و تمام مردم به زبان مخصوص خودشان این صدا را می شوند.  هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام) حدیث می کند که فرمودند: ما یکون هذا الامر حتّی لایبقی صنف من النّاس الا وقد ولوّا علی النّاس حتّی لایقول قائل «انّا لو ولیّنا لعدلنا» ثمّ یقوم القائم بالحقّ والعدل.(8) امر قیام مهدی ما محقّق نخواهد شد مگر اینکه تمام اصناف مردم به حکومت برسند تا نتوانند بگویند اگر حکومت به دست ما داده می شد عدالت و حق را اجرا می کردیم. بعد از رسیدن همة طبقات به حکومت آنگاه مهدی ما ظاهر می شود و حق و عدالت را اجرا می کند. موضوع امتحان و آزمایش شده همة طبقات یکی از مقدّمات و نشانه های قیام جهانی حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء است. لذا امام صادق (علیه السلام) در این روایت به منصور می فرماید: قال ابوعبدالله علیه السلام یا منصور انّ‌هذا الأمر لایأتیکم الا بعد [اَ] یأس لا والله لایأتیکم حتّی تمیّزوا لا والله لایأتیکم حتِّ تمحّصوا ولا والله لایأتیکم حتّی یشقی من شقی و یسعد من سعد.(9)  امر ولایت و حکومت ما آل محمّد محقّق نخواهد شد مگر بعد از اینکه آزمایشهایی به عمل آید: 1. به خدا سوگند، مهدی ما قیام نمی کند مگر بعد از مأیوس شدن همه از وجود مقدّسش (آری، می گویند اگر بود، می آمد؛ پس چرا اینقدر طول کشیده است؟). 2. نه به خدا سوگند نمی آید مگر اینکه افراد از یکدیگر امتیاز پیدا کنند (خبوان از بدان مشخّص شوند). 3. نه به خدا سوگند، قائم ما ظاهر نمی شود تا اینکه همه شناخته بشوند (از نظر دینی و ولایت). نه به خدا سوگند، آنگاه موعود اسلام ظهور می کند که افرادی که باید سعادتمند بشوند، به اخیار خودشان راه سعادت را برگزینند و آنهایی که دارای خبث باطن و سوء سریره هستند به اختیار خودشان راه شقاوت را در پیش گیرند. آری، همة‌ مردم باید قبل از حکومت جهانی سرور عالم حضرت مهدی ارواحنا له الفداء امتحان بشوند. سعادتمند آن افرادی هستند که در این آزمایش با معدّلی خوب قبول می شوند.  ار حضرت صادق (علیه السلام) حدیث کرده اند که آن امام عزیز فرمودند: انّ‌لله مائده بقرقیسا یطلع مطلع من السّماء فینادی یا طیر السّماء و یا سباع الارض هلمّؤا الی الشّبع من لحوم الجبّارین.(10) از سوی خداوند متعال سفره ای گسترده می شود، گوینده ای از آسمان فریاد می زند: ای پرندگان آسمان و ای درندگان روز زمین! بیایید و شکم را از گوشت ستمگران و جبّاران عالم سیر کنید. خوانندة عزیز! این بیان کنایه است از اینکه دیگر عمر ستمگران خاتمه یافته و امنیّت و رفاه در زندگی برای همة موجودات آماده است. ویل لطغاه العرب من شرّقد افترب قلت کم مع القائم من العرب قال شیء یسیر وعن غیبه النّعمانیّ انّه لایخرج مع القائم من العرب الحد.(11) وای بر سرکشان عرب از شرّی که نزدیک شده است. راوی می گوید عرض کردم: از اصحاب حضرت قائم چند نفر عرب هستند؟ فرمودند: ناچیز (بسیار کم). امّا «غیبت نعمانی» می گوید از عرب در خدمت حضرت قائم کسی نیست. (منظور اصحاب خاص هستند).  بنابر نقل «الزام النّاصب»، امام صادق (علیه السلام) در باب علائم قبل از ظهور امام روحی له الفداء چنین فرمودند: لایخرج القائم عجّل الله تعالی فرجه من مکّه حتّی یکون مثل الحلقه قلت وکم الحلقه قال عشره آلاف جبرئیل عن یمینه ومیکائیل عن یساره ثمّ یهزّ الرّایه المغلّبه ویسیریها فلا یبقی احد فی المشرق ولا فی المغرب الا بلغها وهی رایه رسول الله صلی الله علیه وآله نزل بها جبرئیل یوم بدر ثمّ لفّها ودفعها الی علیّ‌ علیه السلام حتّی اذا کان یوم البصره فنشرها امیرالمؤمنین علیه السالم ففتح الله علیه ثمّ لفّها فهی عندنا لاینشرها احد حتّی یقوم القائم فاذا هو قام فنشرها لم یبق بین المشرق و المغرب الا بلغها ویسیر الرّعب قدّامها شهراً وعن یمینها شهراً وعن یسارها شهراً ثمّ قال یا محمّد (صلی الله علیه وآله) انّه یخرج موتوراً غضبان اسفاً لغضب الله علیه هذا الخلق علیه قمیص رسول الله الّذی کان علیه یوم احد وعمامه السّحاب ودرع رسول الله السّابغه وسیف رسول الله ذوالفقار یجرّأ السّیف علی عاتقه ثمانیه اشهر هرجاً فیبد أببنی شیبه فیقطع ایدیهم ویعلّقها فی الکعبه وینادی منادیه هؤلاء سرّاق الله ثمّ یتناول المفقودین عن فرشهم وهو قول الله عزّؤجلّ «اینما تکونوا یأت یکم الله جمیعا».(12) مهدی ما عجل الله تعالی فرجه از مکّه خارج نمی شود تا اینکه دارای حلقه باشد. راوی می گوید عرض کردم: میزان حلقه چیست؟ فرمودند: یک سپاه ده هزار نفری در حالی که جبرئیل (علیه السلام) در طرف راست و میکائیل در طرف چپ آن حضرت در حرکت اند و پرچم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به اهتزاز درمی آورند و تمام مردم مشرق و مغرب از خبر قیام و به اهتزاز درآمدن آن آگاه می شوند و این پرچم مخصوص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که در روز بدر جبرئیل آن را از آسمان آورد. آنگاه رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) آن پرچم را پیچید و به علی (علیه السلام) داد تا اینکه جنگ بصره پیش آمد و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرچم را به اهتزاز درآورد و خداوند آن پیروزی درخشان را نصیبش فرمود و بعد از فتح بصره حضرت امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) آن پرچم را پیچیدند و الان در نزد ماست. و هیچ کس آن پرچم را نمی گشاید و به دست نمی گیرد مگر اینکه قائم ما قیام کند و آن را به اهتزاز درآورد و این پرچم خبر برافراشته شدنش به شرق و غرب عالم می رسد و جهان را در سیطرة خود قرار می دهد و از آ» طرف در پیشاپیش آن در اندازة یک ماه مسافت و نیز از طرف راست و چپ آن موجب از خوف و ترس راه می افتد (البتّه دلهای مردم را پر می کند) و قلبها را مسخّر می نماید. او ناراحت و غضبناک ظاهر می شود و برای این مردم که گرفتار غضب خداوند شده اند متأسّف است، در حالی که پیراهن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ احد و نیز عمّامة مخصوص و زره آن حضرت را پوشیده و شمشیر جدّش (ذوالفقار) را به دست گرفته است و این شمشیر را از غلاف بیرون می کشد و هشت ماه آن را به زمین نمی گذارد. ابتدا بنی‌‌شیبه را از بین می برد و دستهای آنها را قطع می کند و به دیوار کعبه می آویزد و از طرف حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء منادی ندا می کند که اینها دزدان دین خدا و حرم خدا هستند. سپس سیصد و سیزده تن یاران مخصوص شرفیاب می شوند که خداوند درباره‌شان فرموده است: «همة شما را خداوند خواهد آورد».(13) امام صادق (علیه السلام) دربارة جهانگیری حضرت ولیّ عصر و یاران عزیزش برنامة جالبی ردر این حدیث فرموده اند که شرح آن را به نظر خوانندگان عزیز می رسانیم تا مشکل بی‌اساس به نظر بعضیها در ارتباط با اینکه چگونه حکومت واحد جهانی به وجود می آید، حل بشود. امام صادق (علیه السلام) در این حدیث می فرماید: إذا قام القائم عجّل الله تعالی فرجه بعث فی اقالیم الارض فی کلّ اقلیم رجلاً یقول عهدک فی کفّک فاذا ورد علیک ما لاتفهمه ولا تعرف القضاء فیه فانظر الی کفّک واعمل بما فیها قال ویبعث جنداً‌الی القسطنطنیّه فاذا بلغوا الی الخلیج کتبوا علی اقدامهم شیئاً‌ومشوا علی الماء فاذا نظر الیهم الرّوم یمشون علی الماء قالوا هؤلاء اصحابه یمشون علی الماء فکیف هو فعند ذلک یفتحون لهم ابواب المدینه فید خلونها فیحکمون فیها ما یریدون.(14) وقتی قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند و جهان را مسخّر اراده و حکومت خود قرار دهد، در هر قسمتی و قارّه ای از دنیا کسی را به عنوان نمایندگی از طرف خودش معیّن می فرماید و فرمان کارش را به این مضمون صادر می کند: برنامة قضایی تو در کف دست تو است. پس، هرگاه مشکلی پیش آید که حکم خداوند را در آن امر نمی دانی به کف دستت نظر کن و آنچه را در کف دستت دیدی همان تکلیف تو است و به آن عمل کن. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: آنگاه حضرت قائم لشکری به قسطنطنیّه می فرستد و وقتی که به دریا رسیدند عبارتی به کف پاهای خود می نویسند و روی آب راه می روند. مردم می گویند: اینهنا که اصحاب حضرت قائم هستند و روی آب راه می روند پس خود آن حضرت چه خواهد کرد. در این موقع چون شکست خود را قطعی می بیننند دروازده هاش شهر را به روی آنها می گشایند. پس، آنها فرمانروایی را به دست می گیرند و هر فرمانی بخواهند صادر می کنند (این است معنی ولایت تکوینی و تشریعی).  از امام صادق (علیه السلام) در رابطه با صیحة آسمانی حدیث می کنند که فرمودند: انّه قال العالم الّذی فیه الصّیحه قبله الایه فی رجب قلبت و ما هی قال وجه یطلع فی القمر وید بارزه.(15) پیش از آن سالی که ندای آسمانی بلند می شود در ماه مبارک رجب نشانة دیگری باید دیده شود. عرض کردم: آن چیست؟ فرمودند: صورتی در ماه پیدا می شود و دستی ظاهر می گردد که همه آ» را می بینند.  امام صادق (علیه السلام) در مقام بیان مواریث انبیاء این طور فرموده اند: الواح موسی عندنا و عصا موسی عندنا ونحن ورثه النّبیّین.(16) الواحی که خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) نازل فرموده نزد ماست (وظایف و تکالیف آسمانی از طرف خداوند) و نیز عصای حضرت موسی (علیه السلام) که به وسیلة آن دشمنان خداوند را به خاک مذّلت می انداخت در نزد ما آل محمّد است. بنابراین، ما خاندان رسالت وارث همة پیامبران هستیم. خوانندة‌ عزیز! اکنون آن الواح و عصای حضرت موسی (علیه السلام) به دست وجود مقدّس حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء است ـ اللهمّ عجّل فرجه ـ . ادامه دارد.  پی نوشتها : 1. بحارالانوار، ج 53 / ص 7. 2. زمر / 74. 3. غیبت طوسی، ص 267. 4. همان مأخذ، ص 274. 5. غیبت نعمانی، ص 270. 6. همان مأخذ، ص 272. 7. همان مأخذ، ص 274. 8. همان مأخذ، ص 274. 9. الامامه والتّبصره، ص 130. 10. الزام النّاصب، ج 2 / ص 163. 11. همان مأخذ، ص 159. 12. همان مأخذ، ص 164. 13. بقره / 148. 14. الزام النّاصب، ج 2 / ص 287. 15. غیبت نعمانی، ص 252. 16. روزگار رهایی، ص 458.  منبع: نشانه های ظهور او محمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:16 بعد از ظهر
حضرت امام صادق (علیه السلام) و نشانه های ظهور قسمت چهارم امام صادق (علیه السلام) دربارة ساعت اوّل تشرّف حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء به مسجد الحرام می فرماید:والله لکأنّی انظر الیه دخل مکّه وعلیه برده رسول الله و علی رأسه عمامه صفراء وفی رجلیه نعل رسول الله المخصوفه وفی یده هراوته یسوق بین یدیه اعنزاً عجافاً‌ حتّی یصل بها نحو البیت الیس ثمّ احد یعرفه. ویصبح النّاس فی مکّه فیقولون من هذا الرّجل الّذی بجانب الکعبه و ما هذا الخلق الّذی معه هذه الآیه الّتی رأیناها اللیله ولم نرمثلها؟ فیقول بعضهم لبعض هذا صاحب الغنیزات.(1) به خدا سوگند، گویی با این چشم او را می بینم که داخل مکّه شده است، درحالی که برد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به تن کرده و عمّامة زرد بر سر دارد و نعلین مخصوص رسول الله (صل الله علیه و آله وسلم) را به پا کرده و نیزة آن حضرت را در دست دارد. در جلوی او تعدادی بزهان لاغر در حرکت اند و آنها را به سوی کعبه سوق می دهد درحالی که کسی آن حضرت را نمی شناسد. مردم مکّه صبحگاهان که برمی خیزند به یکدیگر می گویند: این مردی که در اطراف کعبه است، کیست؟ این افرادی که اطراف او را گرفته اند چه کسانی هستند؟ نشانه هایی ملاحظه کردیم که نظیرش را ندیده بودیم. اینها چیست و از کجاست؟ بعضی مردم به بعضی دیگر می گویند: این آقا صاحب بزهاست که دیروز وارد مکّه معظّمه شد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: یخّ یخّ للطّالقان.(2) آفرین بر طالقان. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: اذا قام القائم عجّل الله تعالی فرجه نزلت سیوف القتال علی کلّ سیف اسم الرّجل واسم ابیه.(3) زمانی که قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام می کند شمشیرهایی از آسمان فرود می آیند که خصوصیّاتشان این است که نام جنگجو و نام پدرش با قلم قدرت روی لبة آنها نوشته شده است.امام صادق (علیه السلام) در کیفیّت آمدن سیصد و سیزده تن یاران مخصوص حضرت مهدی روحی لتراب مقدمه الفداء چنین می فرمایند:سیأتی الله بثلاثمأه وثلاثه عشر رجلاً‌فی مسجدکم هذا یعلم اهل مکّه انّهم لم یولدوا من آبائهم ولا اجدادهم علیهم سیوف مکتوب علی کلّ سیف اسم الرّجل واسم ابیه ونسبه.(4) خداوند سیصد و سیزده تن یاران مخصوص حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در همین مسجد شما (مسجدالحرام) جمع می کند و مردم مکّه با دیدنشان می دانند که ایشان از اهل مکّه و از آباء و اجداد آنها نیستند. شمشیرهایی به دست دارند که روی لبة آنها اسامی صاحبانشان و نام پدرشان و نسب آنها نوشته شده است.دراین فرمان کوتاه امام صادق (علیه السلام) شیعیان را برای شرکت در قیام جهانی حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) مکلّف فرموده اند که در خود آمادگی رزمی ایجادکنند اگر چه تهیّة یک تیر باشد و می فرمایند: وقتی که خداوند این آمادگی را در شما ببیند امیدوارم به شما مهلتی مرحمت کند و ظهور آن سرور را درک نمایید:لیعدّ احدکم لخروج القائم علیه السلام ولو سهماً فان علم الله ذلک من نیّته رجوت لأن ینسأ فی عمره حتّی یدرکه ویکون من اعوانه وانصاره.(5)  دربارة قدرت سپاهیان حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء امام ششم (علیه السلام) می فرماید: یخرج بجیش لو استقبل به الجبال لهدمها واتخذ فیها طریقاً.(6) لشکریان آن حضرت اگر با کوه روبرو شوند کوهها را درهم می کوبند و دل آنها را شکافته، مسیر خود قرار می دهند.آری، با نیروی مادّی و معنوی، ایجاد تونلها می کنند و بدون گذشت زمان و صرف وقت زیاد به هدفهای خود می رسند. امام صادق (علیه السلام) دربارة آثار شکوهمند قیام حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء چنین می فرمایند: یعزّ الله به الأسلام بعد ذلّه ویحییه بعد موته ویضع الجزیه ویدعو الی الله بالسّیف فمن ابی قتل ومن نازعه خذل یظهر من الدّین ما هو علیه الدّین فی نفسه ما لوکان رسول الله صلّی الله علیه وآله یحکم به یرفع المذاهب من الارض فلا یبقی الا الدّین الخالص.(7) 1. عزّت واقعی اسلام را بعد از ذلّتش به آن برمی گرداند.2. احکام و وقانین مردة اسلام را (از نظر ظاهر) حیات می بخشد.3. جزیه از کفّار برداشته می شود.4. با شمشیر قیام یم کند و مردم را به سوی خداوند می خواند و هر کس اجابت نکرد کشته می شود و هر کس با آن حضرت نبرد کند منکوب می شود.5. در قیام جهانی حضرت صاحب الامر (علیه السلام) قیافة واقعی اسلام که بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در زیر پرده ها پنهان مانده است، به طوری که در زمان حیات آن حضرت بود، آشکار می گردد.6. تمام مذاهب از سرتاسر جهان برچیده می شود.7. تنها دین جهانی همة مردم دین مقدّس اسلام، آن هم براساس رهبری اهل بیت عصمت و طهرت سلام الله علیهم اجمعین، خواهد بود.امام صادق علیه السلام در مورد چگونگی برخورد امام عصر روحی له الفداء با مردم ـ اعمّ‌ از عرب و عجم و ... ـ چنین می فرماید:اذا خرج القائم لم یکن بینه و بین العرب والفرس الا السّیف لا یأخذها الا بالسّیف ولا یعطیها الا السّیف.(8) قیام قائم ما براساس قدرت است و چون بنا بر اصلاح جهان است دیگر مدارا کردن در این دولت وجود ندارد: با عرب و فارس و غیره با شمشیر برخورد می کند، با شمشیر می گیرد و آنچه بخواهد عطا کند نیز با شمشیر است (کنایه از اینکه تمام برنامه و برخوردها بر پایة قدرت است).حضرت امام ششم (علیه السلام) در این روایت تفاوت میان برخورد مردم زمان جاهلّیت با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و برخورد مردم زمان ظهور را با حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء بیان فرموده اند و شایسته است خوانندگان عزیز خوب دقّت کنند تا ویژگیهای حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) را بیشتر درک کنند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:انّ‌ قائمنا اذا قام استقبل من جهله النّاس اشدّ ممّا استقبله رسول الله صلّی الله علیه وآله من الجاهلیّه فقیل له کیف ذلک فقال انّ‌ رسول الله اتی النّاس وهم یعبدون الحجاره والصّخور والعیدان والخشب المنحوته وانّ قائمنا اذا قام اتی النّاس وکلّهم یتأوّلون علیه کتاب الله و تحتجّ علیه به ویقاتله علیه اما والله لدیخلنّ علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ‌والقرّ.(9) هنگامی که قائم ما قیام کند آنچه از مردم نادان می بیند به مراتب بیش از آن چیزی است که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) از مردم دوران جاهلیّت دیدند. گفته شد: چگونه است آن؟ پس فرمودند: وقتی که جدّم خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله وسلم) به رسالت مبعوث شد مردم انواع بتهای سنگی و چوبی را پرسش می کردند (اینها کمتر نیاز به دلیل بر اثبات بطلان بت‌پرستی داشتند)؛ امّا حضرت صاحب الامر آنگاه که قیام می کند همة مردم با تمسّک به قرآن و تأویل کتاب خداوند (به نفع خودشان) با آن حضرت به مقابله می پردازند.قسم به خداوند که عدالت مهدی ما در تمام خانه های آنها وارد می شود چنانچه سرما و گرما داخل می شود (قدرت نفوذ معنوی ولایت را بیان می کند).امام صادق (علیه السلام) دربارة آزمایشی که روزهای اول ظهور برای یاران مخصوص امام عصر (علیه السلام) (سیصد و سیزده تن) پیش می آید چنین فرموده اند:کانّی انظر الی القائم علیه السلام علی منبر الکوفه و حوله اصحابه ثلاثمائه وثلاثه عشر رجلاً عدّه اهل بدر وهم اصحاب الالویه وهم حکّام الله فی ارضه علی خلقه حتّی یستخرج من قبائه کتاباً مختوماً‌ بخاتم من ذهب عهد معهود من رسول الله صلّی الله علیه وآله فیجفلون عنه اجفال الغنم البکم فلا یبقی منهم الا الوزیر واحد عشر نقیباً کما بقوامع موسی بن عمران فیجولون فی الارض ولای یجدون عنه مذهباً‌فیرجعون الیه والله انّی لاعرف الکلام الّذی یقوله لهم فیکفرون به.(10) گویی می بینم قائم ما (علیه السلام) در کوفه بالای منبر نشسته و اصحاب مخصوص که سیصد و سیزده تن هستند، به عدد اصحاب بدر، در خدمت حضور دارند. ناگهان امام زمان (صل الله علیه و آله وسلم) نامه ای با مهر طلایی از جیب قبای خود بیرون می آورد که البتّه عهدنامه ای است از رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) برای آن حضرت. چون مفاد عهدنامه را برای آنها می خوانند مانند گلّة گوسفند گرگ زده همه، بجز وزیر و یازده تن از نقبا به عدد نقبای بنی اسرائیل، بقیّه همه آن سرور را رها کرده، در سرتاسر کرة زمین سر می کنند و چون مرجع و پناهی غیر از او نمی بینند دوباره بر می گردند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: ای مفضّل! به خدا سوگند، من می دانم که حضرت قائم (علیه السلام) چه می فرماید که سبب فرار کردن آنها می شود. مفضّل بن عمر از حضرت صادق (علیه السلام) دربارة پیراهن یوسف (علیه السلام) اینچنین می فرماید: سمعته یقول أتدری ما کان قمیص یوسف علیه السلام؟ قلّت: لا. قال انّ‌ ابراهیم علیه السلام لمّا اوقدت له النّار اتاه جبرئیل بثوب من ثیاب الجنّه فالبسه ایّاه فلم یضرّه معها حرّ‌ولا برد فلمّا حضر ابراهیم الموت جعله فی تمیمه وعلّقه علی اسحق وعلّقه اسحق علی یعقوب قلمّا ولد یوسف علیه السالم علّقه علیه و کان فی عضده حتّی کان من امره ما کان فلّما اخرجه یوسف علیه السلام بمصر من التّمیمه وجد یعقوب علیه السلام ریحه وهو قوله تعالی حکایه عند «انی لأجد ریح یوسلف لولا ان تفنّدون» فهو ذلک القمیص الّذی انزل من الجنّه قلت جعلت فداک فالی من صار هذا القمیص؟ قال الی اهله وهو مع قائمنا اذا خرج ثمّ قال کلّ نبیّ ورث علماً‌او غیره فقد انتهی الی محمّد صلّی الله علیه وآله.(11) از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرماید: می دانی پیراهن یوسف (علیه السلام) چه بود؟ عرض کردم: نه. فرمودند: چون برای سوزاندن ابراهیم (علیه السلام) آتش افروختند و خواستند آن حضرت را در آتش بیندازند، جبرئیل (علیه السلام) برای او پیراهنی آورد و به تن او کرد که جلوی حرارت آتش و همچنین سردی هوا را می گرفت؛ لذا آتش حضرت ابراهیم (علیه السلام) را نسوزانید. چون زمان وفاتش رسید آن را در یک جلد قرار داد و به بازو (یا گردن) اسحاق آویزان کرد و جناب اسحاق آن را به یعقوب داد و یعقوب این بازوبند را یا در هنگام ولادت یوسف (علیه السلام) و یا وقت رفتن همراه برادرانش به صحرا به بازوی او بست. یوسف (علیه السلام) بعد از آن سرگذشت بزرگ آن را از جلدش در مصر بیرون آورد. آنوقت یعقوب پیامبر در کنعان به فرزندانش گفت بوی یوسف را می شنوم اگر مرا متّهم قرار ندهید (خرافات پیری یا غیر آن). و این است معنی آیة «اگر مرا تخطئه نکنید من بوی یوسف را می شنوم»(12) و این همان پیراهن است که جبرئیل از بهشت آورد. مفضّل می گوید عرض کردم: آن پیراهن کجاست؟ فرمودند: در نزد اهلش و آن با مهدی ما است، وقتی که قیام کند. و بدان هر پیامبری که علم یا چیز دیگری داشته است همة آنها به جدّم حضرت محمّد (صل الله علیه و آله وسلم) داده شده است.امام صادق (علیه السلام) دربارة چگونگی قدرت حکومت حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء توضیح می فرمایند که باید کوردلان توجّه کنند تا بدانند چگونه حکومت واحد جهانی را براساس عدل و داد اجتماعی تشکیل می دهد و همة حکومتها و رژیمهای خون‌آشام را از بین می برد و پرچم مقدّس قرآن و مکتب اهل بیت را در سرتاسر جهان به اهتزاز درمی آورد. و اینک روایت و ترجمه اش:انّه اذا تناهت الامور الی صاحب هذا الامر رفع الله تبارک وتعالی کلّ منحفض من الارض و خفض له کلّ‌مرتفع منها حتّی یکون الدّنیا عنده بمنزله راحته فایّکم لو کانت فی راحته شعره لم یبصرها.(13) هرگاه قائم ما قیام کند خداوند بزرگ تمام پستیها و بلندیهای زمین را برای او یکسان می کند تا همه چیز را ببیند و دنیا برای او درست مانند کف دستی می شود. آیا گر یکی از شما مویی در کف دستش باشد می شود که آن را نبیند؟ این است معنای قدرت بی نهایت و این است جلوه‌گاه حکومت واحد جهانی آن سرور براساس عدالت. امام صادق (علیه السلام) دربارة برخورد بعضی از علما و پیروان آنها با امام عصر روحی له الفداء چنین می فرماید: اعداؤه مقلّده الفقهاء اهل الاجتهاد لما یرونه یحکم بخلاف ما ذهب الیه ائمّتهم ولولا انّ السیف بیده لافتی الفقهاء بقتله ولکنّ الله یظهره بالسّیف والکرم فیطیعونه ویخافون فیتقبّلون حکمه من غیر ایمان بل یضمرون خلافه اذا خرج فلیس له عدوّ‌ مبین الا الفقهاء خاصّه هو والسّیف اخوان.(14) دشمنان روزهای اول قیام حضرت مهدی (علیه السلام) مقلّدان و پیروان فقها هستند؛ چون می بینند احکامی که از طرف آن حضرت صادر می شود برخلاف فتوای پیشوایان آنهاست. نه تها مقلّدان فقها دشمن امام عصر هستند بلکه خود فقها هم اگر آن حضرت قیام به شمشیر نکرده بودند و قدرت در دستشان نبود هر آینه فتوای کشتن آن سرور را صادر می کردند. امّا چون آن حضرت با شمشیر برنده و دست بخشنده ظهور می کند، از روی ترس و به طمع مقام اظهار ایمان و پیروی از او می کنند و خلاف آن را در دل پنهان می دارند. هنگامی که خروج کند دشمن آشکاری بجز فقها ندارد. امام و شمشیر برادر هستند (کنایه از اینکه در همه جا و با همه کس از موضع قدرت سخن می گوید). امام ششم (علیه السلام) در هنگام ظهور حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء به مردم هشدار می دهند: یخرج علی فتره من الدّین ومن ابی قتل و من نازعه خذل یظهر من الدّین ماهو الدّین علیه فی نفسه ما لوکان رسول الله یحکم به. اعداؤه الفقهاء المقلدّون یدخلون تحت حکمه خوفاً من سیفه وسطوته ورغبه فیما لدیه یبایعه العارفون بالله تعالی من اهل الحقایق عن شهود وکشف بتعریف الهیّ.(15) مهدی ما در زمان فترت دین قیام می کند (زمان فترت دین به از اول غیبت صغری تا ساعت آخر غیبت کبرای آن حضرت گفته می شود؛ یعنی در این مدت دست مردم به رهبر واقعی آسمانی نمی رسیده است). هر کس دعوت و امر آن حضرت را نپذیرد حتماً کشته می شود و کسی که سرستیز و مبارزه داشته باشد مخذول و منکوب خواهد شد. او چهرة واقعی دین را ظاهر می کند که اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود همان سیما را به عنوان دین به مردم نشان می داد. دشمنان او در آن زمان فقهایی هستند که مقلّدانی دارند که از ترس شمشیر و برای رسیدن به مقام و جاه به آن حضرت اظهار ایمان می کنند. مردان حق و تربیت شدگان آغوش مقدّس توحید که تا اندازه ای پرده از جلو چشمشان بالا رفته است با حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء بیعت می کنند.خوانندة عزیز! ممکن است این تظاهر به ایمان به حضرت مهدی روحی له الفداء مربوط به روزهای اول باشد، چون امام دوازدهم باطن افراد را می بیند و برحسب واقع با مردم برخورد می کند.ادامه دارد. پی نوشتها : 1. همان مأخذ، ص 458. 2. همان مأخذ، ص 429.3. همان مأخذ، ص 430.4. همان مأخذ، ص 430.5. همان مأخذ، ص 431.6. همان مأخذ، ص 513.7. همان مأخذ، ص 514.8. همان مأخذ، ص 515.9. همان مأخذ، ص ص 515.10. کمال‌الدّین صدوق، ج 2 / ص 290 (چاپ جدید، ص 672، ح 25).11. همان مأخذ، ص 391 (چاپ جدید، ص 674، ح 28).12. یوسف / 94.13. کمال‌الدّین صدوق، ج 2 / ص 392 (چاپ جدید، ص 674، ح 29).14. روزگار رهایی، ص 515.15. همان مأخذ، ص 516. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:15 بعد از ظهر
حضرت امام صادق (علیه السلام) و نشانه های ظهور قسمت دوم حمران که یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) است از آن حضرت نقل می کند که فرمودند: وذکر هؤلاء عنده وسوء حال الشّیعه عندهم فقال انّی سرت مع ابی جعفر [المنصور] وهو فی موکبه وهو علی فرس و بین یدیه خیل ومن خلفه خیل وانا علی حمار الی جانبه فقال لی یا با عبدالله قد کان ینبغی لک ان تفرح بما اعطانا الله من القوّه وفتح لنا من العزّه ولا تخبر النّاس انّک احقّ بهذا الامر منّا و اهل بیتک فتغرینا بک و بهم قال فقلت و من رفع هذا الیک عنّی فقد کذب فقال اتحلف علی ما تقول قال فقلت انّ النّاس سحره یعنی یحبّون ان یفسدوا قلبک علیّ فلا تمکّنهم من سمعک فانّا الیک احوج منک الینا فقال لی تذکر یوم سألتک «هل لنا ملک» فقلت «نعم طویل عریض شدید فلا تزالون فی مهله من امرکم وفسحه من دنیاکم حتّی تصیبوا منّا دماً ‌حراماً فی شهر حرام فی بلد حرام؟» فعرفت انه قد حفظ الحدیث فقلت لعلّ الله عزّوجلّ ان یکفیک فانّی لم اخصّک بهذا انّما هو حدیث رویته ثمّ‌ لعلّ غیرک من اهل بیتک ان یتولّی ذلک فسکت عنّی فلمّا رجعت الی منزلی اتانی بعض موالینا فقال جعلت فداک والله لقد رأیتک فی موکب ابی جعفر وانت علی حمار وهو علی فرس وقد اشرف علیک یکلّمک کانّک تحته فقلت بینی و بین نفسی هذا حجّه الله علی الخلق و صاحب هذا الامر الّذی یقتدی به وهذا الاخر یعمل بالجور و یتقل اولاد الانبیاء و یسفک الدّماء فی الارض بما لایحبّ‌الله وهو فی موکبه و انت علی حمار فدخلنی من ذلک شکّ حتّی خفت علی دینی و نفسی قال فقلت رو رأیت من کان حولی و بین یدیّ و من خلفی و عن یمینی و عن شمالی من الملائکه لا حتقرته واحتقرت ما هو فیه فقال الان سکن قلبی ثمّ قال ال یمتی هولاء یملکون؟ اومتی الرّاحه منهم؟ فقلت الیس تعلم انّ لکلّ شیء مدّه قال بلی فقلت هل ینفعک علمک انّ هذا الامر اذا جاء کان اسرع من طرفه العین انّک لوتعلم ما لهم عندالله عزّوجلّ و کیف هی کنت لهم اشدّ بعضاً‌ولو جهدت وجهت اهل الارض ان یدخلهم فی اشدّماهم فیه من الا ثم لم یقدروا فلا یستفزّنّک الشّیطان فانّ العزّه لله ولرسوله وللمؤمنین ولکنّ المنافقین لایعلمون الا تعلم انّ من انتظر أمرنا وصبر علی ما یری من الاذی والخوف هو غداً فی زمرتنا فاذا رأیت الحقّ قدمات وذهب اهله ورأیت الجور قد شمل ابلاد ورأیت القرآن قد خلق واحدث فیه ما لیس فیه ووجّه علی الاهواء و رأیت الدّین قد انکفأ کما ینکفی الاناء ورأیت اهل الباطل قد استعلوا علی اهل الحقّ ورأیت الشّرَ ظاهراً‌ لاینهی عنه و یعدّر اصحابه ورأیت الفسق قد ظهر واکتفی الرّجال بالرّجال والنّساء بالنّساء ورأیت المؤمن صامتاً‌لایقبل قوله ورأیت الفاسق یکذب ولا یردّ علیه کذبه و فریته ورأیت الصّغیر یستحقر بالکبیر ورأیت الأرحام قد تقطّعت ورأیت من یمتدح بالفسق یضحک منه ولا یردّ علیه قوله ورأیت الغلام یعطی ما تعطی المرده ورأیت النّساء یتزوّجن النّساء ورأیت الثّناء قد کثر ورأیت الرّجل ینفق المال فی غیر طاعه الله فلا ینهی ولا یؤخذ علی یدیه ورأیت النّاظر یتعوّذ بالله ممّا یری المؤمن فیه من الاجتهاد ورأیت الجار یوذی جاره ولیس له مانع ورأیت الکافر فرحاً لما یری فی المؤمن مرحاً‌ لما یری فی الارض من الفساد ورأیت الخمور تشرب علانیه و یجتمع علیها من لایخاف الله عزوجل ورأیت الامر بالمعروف ذلیلاً ورأیت الفاسق فیما لایحب الله قویّا محموداً ورأیت اصحاب الآیات یحقّرون و یحتقر من یحبّهم ورأیت سبیل الخیر منقطعاً ‌وسیبل الشّرّ مسلوکاً ورأیت بیت الله قد عطّل و یومر بترکه ورأیت الرّجل یقول ما لایفعله ورأیت الرّجال یتسمنون للرّجال والنّساء للنّساء ورأیت الرّجل معیشته من دبره و معیشه المرأه من فرجها ورأیت النّساء یتّخذن المجالس کما یتّخذها الرّجال ورأیت التأنیث فی ولد العبّاس قد ظهر واظهروا الخضاب وامتشطوا کما تمتشط المرأه لزوجها واعطوا الرّجال الاموال علی فروجهم وتنوفس فی الرّجل وتغایر علیه الرّجال و کان صاحب المال اعزّ من المؤمن و کان الرّبا ظاهراً لایعیّر و کان الزّنا تمتدح به النّساء ورأیت المأه تصانع زوجها علی نکاح الرّجال ورأیت اکثر النّاس و خیر بیت من یساعد النّساأ علی فسقهنّ ورأیت المؤمن محزوناً ذلیلاً محتقراً ورأیت البدع والزّنا قد ظهرت ورأیت النّاس یعتدّون بشاهد الزّور ورأیت الحرام یحلّل ورأیت الحلال یحرم ورأیت الدّین بالرّای وعطّل الکتاب واحکامه ورأیت اللّیل لایستخفی به من الجرأه علی الله ورأیت المؤمن لایستطیع ان ینکر الا بقلبه ورأیت العظیم من المال ینفق فی سخط الله عزّوجلّ‌ ورأیت الولاه یقرّبون اهل الکفر ویباعدون اهل الخیر ورأیت الولاه یرتشون فی الحکم ورأیت الولایه قباله لمن زاد ورأیت ذوات الارحام ینکحن و یکتفی بهنّ ورأیت الرّجل یقتل علی [التّهمه وعلی] الظنّه و یتغایر علی الرّجل الذّکر فیبذل له نفسه وماله ورأیت الرّجل بغیر علی اتیان النّساء ورأیت الرّجل یأکل من کسب امرأته من الفجور یعلم ذلک و یقیم علیه ورأیت المرأه تقهر زوجها و تعمل ما لایشتهی و تنفق علی زوجها ورأیت الرّجل یکری امراته و جاریته و یرضی بالدّنی من الطّعام والشّراب ورأیت الایمان بالله عزّوجلّ کثیره علی الزّور ورأیت القمار قد ظهر ورأیت الشّراب تباع ظاهراً لیس علیه مانع ورأیت النّساء ورأیت النّساء یبذلن انفسهنّ‌ لأهل الکفر ورأیت المالهی قد شهرت یمرّبها لایمنعها احد ولایجتری احد علی منعها ورأیت الشّریف یستذله الّذی یخاف سلطانه ورأیت اقرب النّاس من الولاه من یمتدح بشتمنا اهل البیت ورأیت القرآن قد ثقل علّی النّاس استماعه وخفّ علی النّاس استماع الباطل ورأیت الجاریکرم الجار خوفاً من لسانه ورأیت الحدود قد عطّلت و عمل فیها بالاهواء ورأیت المساجد قد زخرفت ورأیت اصدق النّاس عند النّاس المفتری الکذب ورأیت الشّر قد ظهر ولاسّعی بالنّمیمه ورأیت البغی قد فشا ورأیت الغیبه تستملح و یبشّربها النّاس بعضهم بعضاً ورأیت طلب الحجّ والجهاد لغیرالله ورأیت السّلطان یذّل للکافر المؤمن ورأیت الخراب قد اذیل من العمران ورأیت الرّجل معیشته من بخس المکیال والمیزان ورأیت سفک الدّماء یستخّف بها ورأیت الرّجل یطلب الرّئاسه لعرض الدّنیا و یشهّر نفسه بخبث اللّسان لیتقّی و تسند الیه الامور ورأیت الصّلوه قد استخفّ بها ورأیت الرّجل عنده المال الکثیر لم یزکّه منذ ملکه ورأیت المیّت ینشر من قبره و یوذی و تباع اکفانه ورأیت الهرج قد کثر ورأیت الرّجل یمسی نشوان و یصبح سرکان لایهتمّ‌بما یقول النّاس فیه ورأیت البهائم تنکح ورأیت البهائم تفرس بعضها بعضاً ‌ورأیت الرّجل یخرج الی مصلاّه و یرجع ولیس علیه شیء من ثیابه ورأیت قلوب النّاس قد قست وجمدت اعینهم وثقل الذّکر علیهم ورأیت السّحت قد ظهر یتنافس فیه ورأیت المصلّی انّما یصلّی لیراه النّاس ورأیت الفقیه یتفقّه لغیر الدّین یطلب الدّنیا والرّئاسه ورأیت النّاس مع من غلب ورأیت طالب الحلال یذمّ و یعیّر و طالب احرام یمدح و یعظّم ورأیت الحرمین من یعمل فیهما یما لا یحبّ الله لا یمنعهم مانع ولا یحول بینهم و بین العمل القبیح احد ورأیت المعازف ظاهره فی الحرمین ورأیت الرّجل یتکلّم بشیء من الحقّ و یأمر بالمعروف وینی هن المنکر فیقوم الیه من ینصحه فی نفّسه فیقول هذا عنک موضوع ورأیت النّاس ینظر بعضهم الی بعض و یقتدون باهل الشّرورر ورأیت مسلک الخیر و طریقه خالیاً لایسلکه احد ورأیت المیّت یهزّبه فلا یفزع له احد ورأیت کلّ عام یحث فیه من البدعه والشّرّ اکثر ممّا کان ورأیت الخلق والمجالس لایتابعون الا الاغنیاء ورأیت المحتاج یعطی علی الضّحک به ویرحم لغیر وجه الله ورأیت الآیات فی السّماء لایفزع لها احد ورأیت النّاس یتسافدون کما تسافد البهائم لاینکر احد منکراً تخوّفاً‌من النّاس رأیت الرّجل ینفق الکثیر فی غیر طاعه الله و یمنع الیسیر فی طاعه الله ورأیت العقوق قد ظهر واستخّف بالوالدین و کانا من اسوء النّاس حالاً عند الولد و یفرح بان یفتری علیهما ورأیت النّساء قد غلبن علی لملک و غلبن علی کلّ امر لایوتی الا ما لهنّ فیه هوی ورأیت ابن الرّجل یفتری علی ابیه و یدعو علی والدیه و یفرح بموتهما ورأیت الرّجل اذ مرّبه یوم ولم یکسب فیه الذّنب العظیم من فجور او بخس مکیال اومیزان او غشیان حرام اوشرب مسکر کئیباً ‌حزیناً یحسب انّ ذل الیوم علیه وضیعه من عمره ورأیت السّلطان یحتکر الطّعام ورأیت اموال ذوی القربی تقسّم فی الزّور و یتقامربها و یشرب بها الخمور ورأیت الخمر یتداوی بها و توصف للمریض و یستشفی بها ورأیت النّاس قد ساتووا فی ترک الامر بالمعروف والنّهی عن المنکر و ترک التّدیّن به ورأیت ریاح المنافقین و اهل النّفاق دائمه و ریاح اهل الحقّ لاتحرّک ورأیت الاذان بالأجر والصّلاه بالأجر ورأیت المساجد محتشیه ممّن لایخاف الله مجتمعون فیها للغیبه واکل لحوم اله الحقّ و یتواصفون فیها شراب المسکر ورأیت السّکران یصلّی بالنّاس فهو لایعقل ولایشان بالسّکر واذا سکر اکرم واتقی و خیف و ترک لایعاقب و یعذّر بسکره ورأیت من اکل اموال الیتامی یحدّث بصلاحه ورأیت القضاه یقضون بخلاف ما امر الله ورأیت الولاه یأتمنون الخونه للطّمع ورأیت المیراث قد وضعته الولاه لاهل الفسوق والجراه علی الله یأخذون منهم و یخلوّنهم و ما یشتهون ورأیت المنابر یؤمر علیها بالتّقوی ولا یعمل القائل بما یأمر ورأیت الصّلاه قد استخفّ باوقاتها ورأیت الصّدقه بالشّفاعه لایرادبها وجه الله وتعطی لطلب النّاس ورأیت النّاس همّهم بطونهم و فروجهم لایبالون بما اکلوا و بما نکحوا ورأیت الدّنیا مقبله علیهم ورأیت اعلام الحقّ قد درست فکن علی حذر واطلب من الله عزّوجلّ النّجاه واعلم انّ‌ النّاس فی سخط الله عزّوجلّ [و انّما یمهلهم لامر یرادبهم فکن مترقّباً واجتهد لیراک الله عزّوجلّ] فی خلاف ما هم علیه فان نزل بهم العذاب و کنت فیهم عجّلت الی رحمه الله و ان اخّرت ابتلوا و کنت قد خرجت ممّا هم فیه من الجراه علی الله عزّوجلّ واعلم انّ الله لایضیع اجر المحسنین و انّ رحمه الله قریب من المحسنین(1) .در خدمت آن بزگوار سخن از موفقّیت بنی‌عبّاس [در امر دنیا] و گرفتاری شیعیان به میان آمد، آن حضرت فرمودند: روزی همراه منصور [خلیفة عبّاسی] بودم در حالی که او سوار بر اسب بود و از طرفین راست و چپ او لشکریان فراوانی در حرکت بودند و من در کنار وی سوار بر الاغی حرکت می کردم. منصور در عین حالی که به شوکت خود مغرور بود به من گفت: یا ابا عبدالله! سزاوار است که مشا از قدرت و عزّتی که خداوند به ما داده است خوشحال باشید و به مردم نگویید که شما اهل بیت احقّ و اولی هستید از ما در مورد خلافت، تا ما نسبت به شما و دوستانتان بدبین بشویم. من به منصور گفتم، آن کسی که این سخن از زبان من به شما گفته است دروغ می گوید. منصور به من گفت: آیا سوگند می خوری که این حرف را نزده‌ای؟ به او گفتم: مردم دوست می دارند که فساد کنند و قلب شما را از ما پر از کینه سازند؛ به آنها گوش مسپارید. نیاز ما به شما بیش از احتیاج شما به ما است.(2) پس منصور به من گفت: به خاطر دارید یک روز از شما سؤال کردم که آیا ما (بنی‌عبّاس) به حکومت می رسیم؟ شما گفتید آری، حکومتی بس طولانی و پیوسته؛ شما همواره در وسعت از نظر دنیا و حکومت بر آن هستید تا اینکه دست شما به ریختن خون ما آن هم در ماه حرام آلوده بشود؛ در آن هنگام خداوند خشم می گیرد و سلطنت شما را نابود می کند. متوجّه شدم حدیثی را که قبلاً‌به او گفته بودم حفظ کرده است؛ لذا به او گفتم: شاید خداوند تو را از این بلا حفظ کند و من نگفتم که تو خون ما را می ریزی؛ شاید کسی از خویشانت این کار را بکند. پس ساکت شد. وقتی به منزلم برگشتم یکی از دوستان ما به دیدن من آمد و گفت: قربانت گردم، دیدم همراه منصور سوار بر الاغی هستید و او سوار بر اسب است و طوری با شما صحبت می کرد که گویی برتر از شماست. پیش خودم گفتم این آقا حجّت خداوند است و صاحب این امر و این دستگاه و حال آنکه منصور دشمن خداوند است و فرزندان انبیاء را می کشد و خون آنها را می ریزد و برخلاف راضی خداوند عمل می کند و سوار بر مرکب قدرت است و حال آن که شما سوار بر الاغی هستید. شکّی در دلم پیدا شد که چرا باید این طور باشد و ترسیدم که دینم از دستم برود. به آن دوست گفتم: اگر تو می دیدی که در طرف راست و چپ و جلوی رو و پشت سر من افواجی از ملائکه در حرکت هستند هر آینه سطوت و شوکت منصور در نظرت ناچیز می آمد. آن مرد شیعی به من (امام صادق (علیه السلام)) گفت: اکنون دلم آرام گرفت. آنگاه گفت: یا ابن رسول الله! این حکومت باطل تا کی در دنیا خواهد بود و کی ما از دست این جبّاران راحت می شویم؟ به او گفتم: آیا نمی دانی که برای هر دولتی مدّتی خواهد بود؟ گفت: چرا، می دانم. گفتم: آیا می دانی که این امر (حکومت ما) وقتی بخواهد بیاید زودتر از یک چشم به هم زدن خواهد آمد؟ به آن دوست گفتم: تو اگر آنچه را که خداوند بزرگ برای آنان مهیّا کرده است می دانستی (کنایه از عذابهایی که خداوند برای آنها مقرّر فرموده است) تعجّب نمی کردی. تو و همة مردم اگر بکوشید و تمام قدرتها را روی هم انباشته کنید نمی توانید مانند آن عذابی که خداوند برای آنها خلق فرموده است آماده کنید. مراقب باش شیطان تو را فریب ندهد، زیرا عزّت مخصوص خداوند و پیامبران و ایمان آورندگان است (مقصود از مؤمنان در این عبارت، ائمّة معصومین سلام الله علیه اجمعین هستند) که البتّه منافقان این حقیقت را درک نمی کنند. آیا نمی دانی کسی که منتظر امر ما باشد (حکومت ما) و در مقابل اذیّتها و ترسها صبر کند، فردا در عالم آخرت با ما خواهد بود؟ (در اینجا امام (علیه السلام) نشانه های ظهور را بیان می فرماید:) هرگاه دیدی که حق و طرفداران آن از بین رفتند و دیدی که جهان پر از جور و ستم شد و دیدی که چیزهایی که در قرآن نیست به آن نسبت می دهند و چیزهایی به نام قرآن بیان می کنند که در آن نیست و بر طبق هوی و هوس خود توجیه می کنند و دیدی که دین موقعیّت خود را از دست داده و دچار انقلاب شدهاست و دیدی که طرفداران باطل بر پیروان حق برتری یافته اند و دیدی که شرّ ظاهر شده است و کسی را از آن نهی نمی کنند و مجریان شرّ را معذور می دارند و دیدی که فسق (فساد اخلاقی) در اجتماعات رواج یافته است و دیدی که مردها به مردها اکتفا می کنند (اشاره به عمل شنیع لواط) و زنها به زنها (اشاره به مساحقه) و دیدی که افراد با ایمان خاموش نسشته اند و اگر حرف بزنند سخن آنها را ردّ می کنندن و دیدی که دروغگو با شناختی که از او دارند در عین حال دروغش را ردّ نمی کنند و دیدی که افراد کوچک به بزرگترها احترام نمی گذارند و دیدی که مردم قطع رحم می کنند و با افرادی که به گناهان مبادرت می ورزند با خنده برخورد می شود و حرف بد آنان را به ایشان برنمی گردانند و دیدی که پسر بچّه ها مانند زنان خودفروشی می کنند و دیدی که عدّه ای از زنها با زنان ازدواج می کنند و دیدی که تعریف بیجا زیاد می شود و دیدی که مرد اموال خودش را در راه غیر مشروع به مصرف می رساند (قمار، شراب، ربا و...) و کسی او را نهی نمی کند و دیدی که مردم از مشاهدة کارهای اهل ایمان به خدا پناه می برند و دیدی همسایه، همسایة خود را اذیّت می کند و احدی او را بازنمی دارد (نگارنده سالهای سال این ابتلاء را داشتم) و دیدی که کفّار از رنجی که اهل ایمان به خاطر شیوع فساد در زمین می برند خوشحال هستند و دیدی که علناً شرب خمر می شود و افرادی که از خداوند نمی ترسند مجلس شراب را گرم می کنند و دیدی کسی که امر به معروف می کند (امر به کارهای خوب و مفید) در بین مردم ذلیل و طرفداران فساد اخلاق در جامعه برومند و محترم هستند و دیدی که صاحب آیات (یعنی طرفداران و خوانندگان آیات قرآن و هر کسی که آنها را دوست بدارد) کوچک شمرده می شوند و دیدی که راه خیر منقطع و مسدود و راه بدیها و شرّها باز و محلّ رفت و آمد مردم است و دیدی که زیارت خانة کعبه معطّل و متروک مانده است (به خاطر مشکلاتی که در این راه به وجود آمده است) و دیدی که افراد به آنچه می گویند عمل نمی کنند و دیدی که مردها و زنها دواها و اغذیه ای استعمال می کنند تا برای اعمال قبیحه فربه شوند و دیدی که مردها از راه خودفروشی (لواط) و زنها از راه زنا زندگی خود را تأمین می کنند(3) و دیدی که زنان برای خود مجلس و کنفرانس تشکیل می دهند ـ چنانکه مردها دارای مجالس و محافل سیاسی هستند ـ و در سیاست اجتماعی دخالت می کنند و دیدی که از فرزندان عبّاس افرادی خود را مانند زنان می آرایند و اموال خود ر در این راه صرف می کنند برای پیاده کردن برنامه های جنسی اعم از مرد یا زن، در این دوره از مان صاحب مال در میان مردم از صاحب ایمان عزیزتر است و آشکارا رباخواری می شود و کسی سرزنش نمی کند و دیدی که زنان به عمل بد زنا ستوده می شوند و دیدی که زنان به شوهران خود رشوه می دهند تا بتوانند با مردان دیگر رابطه داشته باشند و دیدی که اکثر مردم و بهترین خانه ها آن خانه است که زنان را در فسق و گناهانشان کمک کنند و دیدی که مؤمن در اجتماع خوار و ذلیل زندگی می کند و دیدی که بدعت و زنا شیوع یافته است و دیدی که مردم به وسیلة شهادت ناحق به یکدیگر تعدّی می کنند و دیدی که مردم فعل حرام را حلال و حلال را حرام می شمارند (تغییر احکام) و دیدی که مردم دین را با رأی خودشان تطبیق می دهند و قرآن و احکام آن معطّل مانده است و دیدی که برای انجام کارهای بد مردم انتظار شب را نمی کشند بلکه در روز انجام می دهند و دیدی که اهل ایمان در مقابل منکرات جز با قلبشان، توان انکار ندارند و دیدی که بخش عظیمی از مال صرف در غضب خدا می شود (مانند پولهای کلانی که خرج خرید اسلحه می شود و افراد مسلمان و غیرمسلمان را آتش می زنند و نابود می کنند) و دیدی که فرمانروایان به دشمنان خدا و کفّار تقرّب می یابند (مانند فرستادن هیأتهای به اصطلاح حسن نیّت، بستن قراردادهای مختلف، دیدارهای سیاسی از کشورهای غیرمسلمان) و دیدی که زمامداران از اهل خیر دوری می جویند و دیدی که فرمانروایان در حکم داده رشوه می گیرند و دیدی که به دست آوردن حکومت با پول انجام می شود و دیدی که با محارم خود ازدواج می کنند و به آنها اکتفا می کنند و دیدی که به مجرّد تهمت و سوءظن افراد را می کشند (بدون تحقیق و بررسی) و ناگهان هجوم می آورند و مال و جان او را تصاحب می کنند (ممکن است در راه طغیان شهوت باشد که زنان هرجایی همه چیز مردها را می برند یا به وسیله حکّام جور اموال مردم مصادره می شود و جانشان هم به مخاطره می افتد) یا اینکه در راه رسیدن به پسر بچّه ها برای کار زشت از مال و جان می گذرند و دیدی که مردها را به خاطر تماس و آمیزش با زنان سرزنش می کنند و دیدی که بعضی از مردها از درآمد زنان خود در ارتباط با بی بندوباری و فجور امرار معاش می کنند در حالی که می دانند زن آنها فاسد است و بی این وضع تن می دهند.و دیدی که زنان بر مردان غالب می شوند و برخلاف رضای شوهر عمل می کنند و مردشان را از نظر زندگی اداره می کنند و دیدی که بعضی از مردها زنان و کنیزان خود را در اختیار اشخاص قرار می دهند و در مقابل به مختصری از خوراکیها و آشامیدنیها قناعت می ورزند و دیدی که ایمان به خداوند بزرگ (اظهار ایمان) با زور و جبر انجام می شود (یا از طرف اولیاء یا زمامداران) و دیدی که مردم علناً قمار می کنند و دیدی که علناً شراب خرید و فروش می شود و هیچ مانعی هم بر سر راه آن نیست و دیدی که زنان مسلمان خودشان را در اختیار کفّار قرار می دهند و دیدی که گناهان در اجتماع آشکار می شود و مردم آنها را می بینند و کسی هم منع نمی کند و جرأت بر منع آنها در مردم نیست و دیدی که افراد با شخصیّت ذلیل صاحبان قدرت می شوند و دیدی که نزدیکترین افراد به زمامداران آنهایی هستند که نسبت به ما اهل بیت بدگویی می کنند (یا به زبان و یا در عمل) و دیدی افرادی که نسبت به ما اظهار محبّت می کنند مورد احترام نیستند و حرف آنها را نمی پذیرند و دیدی که مردم در گفتار خلاف حق با هم رقابت می کنند و دید که شنیدن آیات کریمة قرآن برای مردم سنگین امّا شنیدن ساز و آواز آسان و شیرین است و دیدی که به خاطر زبان بد همسایه، همسایة دیگر او را اکرام می کند و دیدی که حدود الهی معطّل مانده است و مردم آنها را طبق هوای نفسشان پیاده می کنند و دیدی که مساجد زینت داده می شود (از نظر ساختمان و رنگ‌آمیزی) و دیدی که راستگوترین مردم دروغگوترین افراد است (از نظر واقع) و دیدی که شرّ و سخن‌چین در میان مردم ظاهر گشته است و دیدی که ستمگری در میان مردم شیوع یافته است و دیدی که غیبت کردن را سخنی خوشمزه و دلچسب می دانند و یکدیگر را به غیبت کردن بشارت می دهند و دیدی حجّ خانة خدا و جهاد را برای غیر رضای خدا انجام می دهند و دیدی که پادشاهان به خاطر دلجویی از کفّار اهل ایمان را ذلیل می کنند و دیدی که خرابی بر عمران و آبادانی فزونی یافته است (اثر شوم جنگها) و دیدی که مردم روزی خود را با کم‌فروشی به دست می آورند و دیدی که خونریزی در جامعه سبک شمرده می شود و دیدی که مرد به خاطر رسیدن به ریاست دنیا بدزبانی می کند و خود را به بدزبانی مشهور می سازد تا مردم از او بترسند و دیدی که مردم نماز را سبک می شمارند (هر وقت که شد یا آخر وقت می خوانند) و دیدی کسی که دارای اموال فراوان است از اوّل زکات آن را نداده است و دیدی که نبش قبر می کنند و کفن مردگان را می فروشند و دیدی که هرج و مرج زیاد می شود (امنیّت از مردم گرفته می شود) و دیدی که مردم شبانه سر سفرة شراب می نیشنند و صبح مست برمی خیزند و به فکر مردم نیستند و دیدی که با حیوانات معاملة‌ جنسی انجام می دهند (با آنها آمیزش می کنند) و دیدی که حیوانات بعضی، بعضی دیگر را می درند و دیدی که مردی برای نماز می رود و در برگشتن لباس ندارد (لباس او را می برند) و دیدی که قلبهای مردم سخت شده است و اشکشان جاری نمی شود (و یاد خدا بر آنها گران می آید) و دیدی که مردم در خوردن مال حرام با یکدیگر رقابت می کنند و دیدی که نمازگزار برای خوش آیند و خودنمایی به مردم نماز می خواند و دیدی که فقیه احکام دین را برای رسیدن به دنیا می آموزد (نه خدا) و دیدی که مردم طرفدار آن کسی هستند که قدرت در دست اوست و دیدی که طالب مال حلال را سرزنش و دوستدار حرام را تمجید و تکریم می کنند و دیدی در حرمین (مکّه و مدینه) کارهای خلاف انجام می دهند و کسی جلوی آنها را نمی گیرد و دیدن آلات لهو و لعب را در حرمین به طور آشکار (مانند ساز و آواز، قمار و انواع گناهان دیگر) و دیدی به کسانی که حقّ را می گویند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند، به عنوان نصیحت گفته می شود این موضوع به شما مربوط نیست و بهتر است دست بردارید و دیدی که مردم با هماهنگی یکدیگر به مردم بد اقتدا می کنند (یا پیروی) و دیدی که راه خیر و سعادت خالی مانده است و کسی بدان راه نمی رود و دیدی که مردگان را به مسخره می گیرند و زندگی ابدی ندارند (از خدا) و دیدی که هر سال بدعتها و فتنه های تازه به وجود می آید که بدتر از سال قبل است و دیدی که در میان مردم و در محافل عمومی تنها نسبت به اغنیا احترام می شود و دیدی که در مقابل فقیر و کمک به او مردم می خندند و برای غیر خدا به او رحم می کنند و دیدی که مردم از آیات و نشانه های آسمانی وحشت و ترسی ندارند (مانند سرخی در آسمان و ستارة‌ دنباله‌دار در همین سال اخیر) و دیدی که مردم مانند بهائم سوار یکدیگر می شوند و کسی آنها را سرزنش نمی کند و دیدی که مردم در راه غیر رضای خداوند انفاق زیاد و در راه خدا انفاق کم می کنند و دیدی که فرزندان احترام پدر و مادر دارند (نزد فرزندانشان) و از افترا زدن به پدر و مادر خوشحال می شوند (پسران و دختران) و دیدی که زنها بر کشورها و بر تمام امور غلبه می یابند (نخست‌وزیر می شوند، پادشاه می شوند، وکیل مجلس می شوند) و کارهای بدون رضا و هوس زنان انجام نمی گیرد و دیدی که پسر به پدرش افترا می زند و به پدر و مادر نفرین می کند و انتظار مرگ آنها را می کشد و از این بابت خوشحال است (برای تقسیم ارث و غیره) و دیدی در هر روزی که بر مرد بگذرد و در آن روز مرتکب معصیتی مانند خوردن حرام و شرب مسکرات یا کم فروشی یا غشّ در معامله نشود، آن روز برای او روز سختی خواهد بود و دیدی که پادشاهان موادّ غذایی را در اختیار خود قرار می دهند و دیدی که خمس آل محمّد (سهم امام و سهم سادات) در راه باطل تقسیم می شود و با آن میخوارگی می کنند و دیدی که شراب را وسیلة درمان امراض قرار می دهند (بعضی از پزشکان گاه به بیماران خود توصیه می کنند که برای شفای پاره ای امراض از شراب استفاده کنند) و دیدی که همة مردم در ترک امر به معروف و نهی از منکر هماهنگی پیدا کرده اند و دیدی که پرچم نفاق و منافقان به اهتزاز درآمده است امّا از حق خبری نیست و دیدی که مؤذّن برای اذان و نمازگزار (نماز استیجاری) برای نماز خواندن مطالبة پول می کنند (یا نماز میّت و امثال آن) و دیدی که مساجد محلّ اجتماع، امّا بیشتر برنامه های غیبت و خوردن گوشت مردم است و در مساجد وصف شراب و شرابخوار را می کنند و دیدی که آدم مست برای مردم نماز می خواند (پیشنماز می شود) و هرگاه مشروب خورد مردم او را احترام می کنند و دیدی که اموال یتیم را می خورند ولی به صلاح و نیکی هم معروف هستند و دیدی که قضات برخلاف آنچه خداوند فرموده است قضاوت می کنند و دیدی که زمامداران به جهت طمع، خیانتکاران را امین خویش قرار می دهند و دیدی که حکّام اجتماع، میراث را به دست اهل فسق و فجور می دهند و آنها بر خدا جرأت پیدا می کنند و از این اموال می خورند و به هر نحو که بخواهند با آن عمل می کنند و دیدی که بر سر منبرها امر به تقوا می کنند امّا گوینده خود به آن عمل نمی کند و دیدی که مردم نماز را در وقت خودش نمی خوانند و آن را سبک می شمارند و دیدی که زکات و صدقات دیگر را به وساطت افراد می دهند امّا برای خدا نیست و قصد تقرّب به خداوند را ندارند و دیدی که همّ و هدف مردم پر کردن شکم و ارضای غرایز جنسی است و از هر راهی باشد مانعی ندارد و دیدی که دنیا رو به آنها آورده و دیدی که نشانه های حق و درستی کهنه شده است، ـ ای حمران! ـ پس برحذر باش و از پیشگاه خداوند بزرگ تقاضای رهایی کن و بدان که مردم گرفتار خشم خداوند هستند و به آنها مهلت داده شده در مقابل اوامری که به آنها شده است. پس، مواظب خویشتن باش و کوشش کن تا خداوند تو را برخلاف آنها ببیند و اگر در میان آنها باشی و عذاب خداوند نازل شود همانا به سوی رحمت واسعة الهی شتافته ای و اگر از آنها جدا شدی آنها گرفتار هستند و تو از جرأت بر خداوند در امان مانده ای. و بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را می دهد و همانا رحمت خداوند نزدیک به نیکوکاران است.ادامه دارد. پی نوشتها : 1. بحارالانوار، ج 52 / ص 254 ـ 260.2. این عبارت یا از باب تقیّه است یا جهت امتحان و آزمایش منصور؛ والا حجّت خداوند که تمام عالم هستی به امر خداوند متعال در دست اوست چگونه نیاز به دشمن خدا دارد؟3. در انگلستان عمل شنیع لواط قانونی اعلام شده و مسألة همجنس بازی فوق العاده شایع است و نیز در بعضی از کشورهای اروپایی دیگر ـ مانند فرانسه ـ عمل لواط شایع است و خودفروشان خودشان را عرضه می‌دارند. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:15 بعد از ظهر
آینده از دیدگاه روایات   آینده از دیدگاه اسلام (2) روایاتی را که در این زمینه از حضرت رسول نقل شده است می توان در سه گروه طبقه بندی نمود. گروه نخست روایاتی است که مربوط به جانشین بلافصل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) است. دسته دوم روایاتی است که در مورد تمامی اوصیاء از جانب حضرتش صادر گردیده است. و دسته سوم روایاتی مخصوص به آخرین وصی و مصلح اسلام و موعود بشر است که در تحت آن عناوین مختلفی می توان ایجاد نمود و احادیث را در تحت آن عناوین جزئی دسته بندی کرد.نکته ای که باید مقدمتاً بدانیم این است که در زمین? اثبات چه مسأله ای می خواهیم به روایات مراجعه کنیم و در چه مسأله ای این روایات باید تکیه گاه ما باشد و دربار? چه کسی این روایات را مطرح کنیم. مثلاً جوانی که در ذهنش موضوع طول عمر، مشکل سخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد، یا کسی که فکر می کند اصولاً اعتقاد به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه مشکلی از مسائل اجتماعی را حل می کند، آیا مناسب چنین افرادی هست که ما به طرح روایات بپردازیم؟ البته خیر؛ چون این گونه افراد اصولاً نمی خواهند که در این وادی وارد شوند. مشکل چنین افرادی در این مسائل نیست و اگر دو هزار روایت هم بر ایشان بخوانیم تازه به روایت هم اشکال می گیرند که چرا روایت، چیزی را که بر خلاف علم و عقل است مطرح کرده است.پس تکی? ما به روایات در چه چیز است، و قاعدتاً باید در چه مطالبی باشد؟ اگر ما تعیین امام را از طریق خدا و پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) می دانیم، در این صورت برای اینکه بپرسیم و بدانیم که مثلاً امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کیست، راهی جز اینکه به روایت مراجعه کنیم نداریم. اگر معیارمان در تعیین امام و وصی قول پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) است، در این صورت راه علمی برای بررسی این موضوع مراجعه کردن به قول پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) است، و اگر در مسأله وجود یک شخص ما بخواهیم تحقیق کنیم راه علمی آن، رجوع به کتب روایت و تاریخ می باشد، نه راه خلاف علمی آن.این را بدین خاطر می گویم که در گذشته گاهی اتفاق می افتاد که شخصی می گفت شما از راه علم ثابت کنید که امام زمان هست، و همین که کسی می خواست روایت بخواند می گفت: آقا روایت که علم نیست! از طریق علم ثابت کنید! خوب، یک چنین شخصی یک تصوری از علم در ذهنش بود و آن وقت می خواست از راه علم ثابت کند. البته ما هم از نظر مباحثه برای اینکه از طرح چنینی مطالبی جلوگیری کنیم می گفتیم: بسیار خوب، لطفاً شما هم از راه علمی ثابت کنید که فرزند پدرتان هستید! یا از راه علمی ثابت کنید که مثلاً شاه عباس یکی از سلاطین صفویه بوده است!البته راه علمی این موضوع تاریخ است و هر موضوعی در مقام استدلال باید راه مناسبش را جست که همین راه مناسب راه علمی برای حل آن معضل به خصوص است. بای اثبات اینکه آیا سبزوار یا سمنان جزء کدام یک از استان ها است این یک راه علمی خاص دارد که جایش در فیزیک و شیمی و ریاضیات نیست، بلکه به جغرافیا مربوط است، آن هم جغرافیای ایران و در مبحث مربوط به تقسیمات کشوری. پس اگر کسی در این مورد به سراغ کتب جغرافیا برود کار علمی کرده است، نه کار خلاف علم. همین طور در مورد تعیین امام دوازدهم (علیه السلام) نیز اگر کسی به کتب راویات شیعه مراجعه کند، اقدام او در این زمینه یک کار علمی به شمار می رود، نه کار خلاف علم. اصولاً روش علمی این کار همین است.بنابراین اگر امروز من کتاب روایت به عنوان مجموعه ای از احادیث اینجا آورده ام برای آن است که در این قسمت یک کار علمی بکنم نه یک کار آخوندی. و اینکه می گویم کار آخوندی برای آن است که گاهی بعضی ها با تعابیری از قبیل « آخوندی» و « شیخ بازی» طرف را هو می کنند و از میدان خارج می سازند و می گویند : اگر راست می گویی برو آزمایشگاه و از طریق علم ثابت کن! ولی خوب آزمایشگاه جای علم دیگری است . تازه در هر علمی آزمایشگاهی خاص خودش وجود دارد و آزمایشگاه و محل تحقیق و لابراتوار مسائل تاریخی کتب تاریخ است و این، راه علمی چنین تحقیقی می باشد، نه راه خلاف علمی آن.با ذکر این مقدمه وارد موضوع می شویم. گفتیم که دربار? حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کتاب های زیادی نوشته شده است و روایات متعددی از طریق شیعه و سنی نقل کرده اند. از جمله کتاب هایی که روایات را تقریباً جمع آوری و تبویب کرده است، کتاب « متنخب الاثر فی الامام الثانی عشر» تألیف آیت الله صافی گلپایگانی می باشد. در اینجا اول مصادر کتاب را می گویم و بعد فهرست مطالبش را به اختصار مطرح می کنم.مصادر کتاب عبارت است از: « صحیح بخاری»، « سنن ابی داود» و ... لازم به تذکر است که در این کتاب بیش از 60 مدرک از اهل سنت مورد استفاده قرار گرفته است. این کتاب مجموعاً شامل 10 فصل است و هر فصل مشتمل بر چندین باب و مولف هنگام تعیین عناوین فصول و ابواب در اول هر بابی گفته است که در آ« چه بحث هایی مطرح شده است. فهرست مطالب دو فصل اول کتاب بدین قرار است: فصل اول- شامل روایاتی است که دلالت می کند بر این که ائمه دوازده تن هستند. در این فصل 8 باب ذکر شده است.باب اول- در این که ائمه 12 تن هستند، شامل 271 حدیث از صحیح بخاری، صحیح ترمذی، صحیح مسلم و صحیح ابوداود و سایر کتب اهل سنت و شیعه. باب دوم- در اینکه تعداد ائمه به تعداد اسباط و نقبای بنی اسرائیل و حواریون حضرت عیسی است. در بنی اسرائیل 12 سبط و نقیب، در مسیحیت 12 حواری و در امت اسلامی 12 امام هست. چهل حدیث در این باب نقل شده است که هم از کتب اهل سنت است و هم از کتب شیعه.باب سوم- در اینکه ائمه 12 تن هستند که اولین آنها علی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. شامل 133 حدیث با ذکر مأخذ. حدیث های منقول در این باب از نوع روایتی است که از « ینابیع الموده قندوزی» نقل شده است:« قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم): یا علی انت وصی، حربک حربی و سلمک سلمی و انت الامام و ابو الائمة الاحدی عشر الذین هم المطهرون المعصومون، و منهم المهدی الذی یملا الارض قسطاً و عدلاً».رسول خدا فرمود: ای علی! تو وصی منی. جنگ تو جنگ من است و صلح تو صلح من. و تو امامی و پدر امامان یازده گانه؛ آنانی که مطهر و معصومند. و از آنان است آن مهدی که زمین را آکنده از قسط و عدل می کند.باب چهارم- در اینکه ائمه دوازده تن هستند که اولشان علی است و آخرشان مهدی؛ شامل 91 حدیث.باب پنجم- در اینکه ائمه دوازده نفر هستند که آخرینشان مهدی است؛ شامل 94 حدیث مانند این روایت:« قال النبی (صلی الله علیه و آله وسلم) ان الله تعالی اخذ میثاقی و میثاق اثنی عشر اماماً بعدی و هم حجج الله علی خلقه. الثانی عشر منهم القائم الذی یملأ به الارض قسطاً و عدلاً ».پیامبر فرمود: خدای تعالی میثاق گرفته برای من و دوازده امام بعد از من. و آنان حجت های خدا بر خلقش می باشند. دوازدهمین آنان آن قائمی است که توسط او زمین را پر از قسط و عدل می کند.باب ششم- در اینکه مهدی از اولاد فاطمه است، نه از اولاد همسران دیگر حضرت امیر (علیه السلام) شامل 192 حدیث. در این باب اولین حدیث از « مستدرک صحیحین» است، بعد از آ« از « ینابیع المودة» ، بعد « منتخب کنز العمال» و بعد هم از کتب شیعه و چند تا از تفاسیر شیعه. باب هفتم- در اینکه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اولاد امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (,) است؛ شامل 107حدیث.باب هشتم- در اینکه از اولاد امام حسین (علیه السلام) است؛ شامل 185 حدیث.باب نهم- در اینکه او یکی از ائمه نه گانه است که از اولاد امام حسین هستند؛ شامل 160 حدیث.باب دهم- در اینکه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نهمین فرزند امام حسین (علیه السلام) است شامل 148 حدیث.باب یازدهم- در اینکه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اولاد علی بن الحسین (علیه السلام) است، شامل 185 حدیث.باب دوازدهم – در اینکه او از اولاد حضرت باقر (علیه السلام) است، شامل 103 حدیث.باب سیزدهم- در اینکه حضرت از اولاد امام صادق (علیه السلام) است؛ شامل 103 حدیث.باب چهاردهم- در اینکه او ششمین فرزند امام صادق (علیه السلام) است، شامل 99 حدیث.باب پانزدهم- در اینکه او از صلب حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) است، شامل 101 حدیث.باب شانزدهم- در اینکه او از اولادحضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) است و پنجمین فرزند آن حضرت می باشد؛ شامل 98 حدیث.باب هفدهم – در اینکه او چهارمین فرزند حضرت رضا (علیه السلام) است؛ شامل 95 حدیث.باب هیجدهم – در اینکه حضرت از اولاد امام محمد تقی (علیه السلام) است و سومین فرزند آن حضرت می باشد؛ شامل 90 حدیث حدیث.باب نوزدهم – در اینکه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اولاد ابی الحسن علی بن محمد بن علی الهادی (علیه السلام) است، شامل 90 حدیث.باب بیستم – در اینکه او فرزند حضرت عسکری (علیه السلام) است؛ شامل 146 حدیث.باب بیست و یکم – در اینکه نام پدر او، حسن (علیه السلام) است؛ شامل 147 حدیث.باب بیست و دوم – در اینکه حضرت فرزند « سیدة الاماء و خیر تهن » است. یعنی مادرش کنیز است و کنیز بزرگواری است. شامل 9 حدیث.باب بیست و سوم – شامل دو حدیث دارای تعابیری کبنی بر اینکه هر گاه سه اسم محمد وعلی و حسن پشت سر هم بیاید چهارمش حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. یعنی حضرت امام محمد تقی (علیه السلام) و امام علی النقی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام). این روایت هم از قول رسول خدا است که فرمود:« اذا توالت اربعه اسماء من الائمة من ولدی، محمد و علی و الحسن فرابعها هو القائم الما مول المنتظر ».پس اگر کسی نامش محمد بن الحسن باشد کافی نیست و لازم است پدر پدرش علی و جد پدرش محمد باشد.باب بیست و چهارم – در اینکه حضرت امام دوازدهم است و درعین حال آخرین امام است، یعنی بعد از او دیگر امامی نیست و امام سیزدهم نداریم و او خاتم ائمه است؛ شامل 136 حدیث.باب بیست و پنجم – در اینکه او زمین را پر از عدل و داد می کند؛ شامل 123 حدیث. باب بیست و هفتم – در اینکه غیبتی طولانی برای حضرت هست تا وقتی که خداوند اذان بدهد، شامل 91 حدیث.باب بیست و هشتم – در علت غیبت حضرت، شامل 7 حدیث.باب بیست و نهم – در فوائد وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نحو? استفاده مردم از او در غیبت و تصرف حضرت در امور و کارها؛ شامل 7 حدیث.باب سی ام – در طول عمر حضرت؛ شامل 318 حدیث.باب سی و یکم – در اینکه حضرت « شاب المنظر » است؛ یعنی قیاف? جوان دارد؛ شامل 8 حدیث.باب سی و دوم – در پنهان بودن ولادت حضرت، شامل 14 حدیث.باب سی و سوم – اینکه در گردن حضرت بیعت هیچکس نیست؛ شامل 33 حدیث.باب سی و چهارم – در اینکه حضرت دشمنان خدا را می کشد و زمین را از شرک پاک می کند و ... ؛ شامل 19 حدیث.سایر ابواب این فصل شامل خصوصیاتی است که مربوط می شود به جزئیات برنام? حضرت که ما فعلاً در مقام اثبات آن نیستیم.ادامه دارد. منبع: گفتارهایی پیرامون امام زمان علیه السلامسید حسن افتخارزاده
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:14 بعد از ظهر
امام مهدی علیه السلام در آیینه ی روایات شریفه موضوع امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از موضوعاتی است که روایات بسیاری درباره آن در اختیار ماست به گونه‌ای که درباره مراحل مختلف زندگی آن حضرت همچون ولادت، دوران کودکی، غیبت صغری و کبری، علائم ظهور و روزگار ظهور و حکومت جهانی، به طور جداگانه احادیثی از پیشوایان دینی موجود است. چنانکه درباره خصوصیات ظاهری و اخلاقی آن بزرگوار، ویژگی‌های دوران غیبت او و فضیلت و پاداش منتظران ظهورش مجموعه ارزشمندی از روایات داریم و جالب اینکه بسیاری از این روایات هم در کتاب‌های شیعه و هم در آثار اهل سنّت نقل شده است. برخی از این احادیث «متواتر»1 است.گفتنی است که یکی از ویژگی‌های قابل توجه امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن است که همه معصومان(علیهم السلام) درباره آن حضرت سخنان نغزی ایراد فرموده‌اند که مجموعه‌ای از معارف آگاهی بخش را فراهم کرده است و از اهمیت فوق العاده قیام و انقلاب آن پرچمدار عدالت حکایت می‌کند. مناسب است در اینجا از هر یک از آن پیشوایان بزرگ روایتی را نقل کنیم:  پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:  خوشا به حال آن که مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ببیند و خوشا حال آن که او را دوست بدارد و خوشا حال کسی که امامت او را باور داشته باشد.2 امام علی(علیه السلام) فرمود:  «منتظر فرج ]آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)‌[ باشید و از رحمت خدا ناامید نگردید به راستی که محبوبترین کارها نزد خداوند بزرگ، انتظار فرج است.»3 در لوح فاطمه زهرا(علیها السلام) 4آمده است:  «... سپس به خاطر رحمت بر جهانیان سلسله اوصیاء را به وجود فرزند امام حسن‌عسکری(علیه السلام) تکمیل خواهم کرد؛ کسی که کمال موسی و شکوه عیسی و صبر ایوب را داراست...».5امام حسن مجتبی(علیه السلام) در ضمن روایتی، پس از بیان برخی از مشکلات زمان بعد از رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «خداوند در آخر الزمان مردی را برمی انگیزد... و او را به وسیله فرشتگان خود پشتیبانی می‌کند و یارانش را حفظ می‌کند... و او را بر تمامی ساکنان زمین چیره می‌سازد... او زمین را از عدالت و روشنایی و دلیل آشکار پر می‌سازد... خوشا حال آن که روزگار او را ببیند و سخن او را بشنود.»6 امام حسین(علیه السلام) فرمود:  «... خداوند به وسیله او ]امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) [ زمین را زنده می‌کند پس از آن که مرده باشد و به وسیله او آئین حق را بر تمامی دین‌ها پیروز گرداند هر چند مشرکان را خوش نیاید. برای او غیبتی است که گروهی در آن از دین باز می‌گردند و گروهی دیگر بر دین استوار می‌مانند... همانا آن که در غیبت او بر اذیت‌ها و تکذیب‌ها شکیبایی کند؛ مانند کسی است که پیش روی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) با شمشیر جهاد کرده باشد.»7 امام سجاد(علیه السلام) فرمود:  «کسی که در دوران غیبت قائم ما بر دوستی ما ثابت قدم باشد خداوند پاداش هزار شهید از شهدای بدر و احد به او عنایت فرماید.»8 امام باقر(علیه السلام) فرمود:  «زمانی بر مردم می‌آید که امامشان غایب شود پس خوشا حال آن‌ها که در آن زمان بر امر ]ولایت [ما ثابت بمانند...»9 امام صادق(علیه السلام) فرمود:  «برای قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دو غیبت است یکی از آنها کوتاه مدت و دیگری بلند مدت است.»10 امام کاظم(علیه السلام) فرمود:  «امام ]مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) [ از دیدگان مردم پنهان می‌شود ولی یاد او از دل‌های مؤمنان فراموش نمی‌شود.»11 امام رضا(علیه السلام) فرمود:  «وقتی ]امام مهدی [قیام کند مین به نور ]وجود[ او روشن گردد و آن بزرگوار، ترازوی عدالت را در میان مردم قرار دهد؛ پس کسی به دیگری ستم نخواهد کرد.»12 امام جواد(علیه السلام) فرمود:  «قائم ما آن کسی است که ]مردم[ باید در زمان غیبت، انتظار ظهور او را داشته باشند و چون قیام کرد به فرمان او گردن نهند.»13 امام هادی(علیه السلام) فرمود:  «امام پس از من فرزندم حسن و پس از او فرزندش «قائم» است آن که زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ستم و جور شده باشد.»14 امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمود:  «سپاس خدای را که مرا از دنیا نبرد تا آن که جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیه ترین مردم به رسول خداست...».15 پی نوشت ها: 1. متواتر به روایاتی گفته می‌شود که تعداد راویان آن به حدّی زیاد است که توافق آنها بر دروغ، ممکن نیست. و این چنین روایات، در درجه بالای اعتبار است.2. بحارالانوار، ج 52، ص 309.3. همان، ص 123.4. در روایت براى تهنیت ولادت امام?مذکور آمده که جابر انصارى می‌گوید: در زمان رسول خدا حسین(علیه السلام) نزد حضرت فاطمه(علیها السلام) رفتم. در دست ایشان لوح (صفحه) سبز رنگى دیدم و در آن نوشته اى نورانى مانند آفتاب دیدم. گفتم، این لوح چیست؟ فرمود: «این لوح را خداوند به رسولش هدیه کرده و در آن اسم پدر و شوهر و دو فرزندم و نامهاى جانشینان فرزندانم ثبت شده. رسول خدا آن را به من عطا فرموده تا بدان مسرور گردم».5. کمال الدین، ج 1، باب 28، ح 1، ص 569.6. احتجاج، ج 2، ص 70.7. کمال الدین، ج 1، باب 30، ح 3، ص 584.8. همان، ج 1، باب 31، ص 592.9. همان، ج 1، باب 32، ح 15، ص 602.10. الغیبة نعمانى، باب 10، فصل 4، ح 5، ص 176.11. همان، باب 34، ح 6، ص 57.12. همان، باب 35، ح 5، ص 60.13. همان، باب 36، ح 1، ص 70.14. الغیبة نعمانى، ، باب 37، ح 10، ص 79.15. همان، باب 37، ح 7، ص 118. منبع: نگین آفرینش
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:12 بعد از ظهر
حضرت امام رضا (علیه السلام) و نشانه های ظهور حسن بن محبوب از وجود مقدّس حضرت ثامن الائمّه علی بن موسی الرّضا (علیه السلام) حدیثی بیان کرده که ذیلاً به نظر خوانندگان عزیز می رسد:انّه قال لابدّ من فتنه صمّاء صیلم یسقط فیها کلّ بطانه و ولیجه وذلک عند فقدان الشّیعه الثالث من ولدی یبکی علیه اهل السّماء و اهل الارض و کم من مؤمن متأسّف حرّان حزین عند فقد الماء المعین کانّی بهم اسرّما یکونون وقد نودوا نداءً یسمعه من بعد کما یسمعه من قرب یکون رحمه للمؤمنین و عذاباً للکافرین فقلت وایّ نداء هو (قال علیه السلام) ینادون رجب ثلاثه اصوات من السّماء صوتاً‌منها الا لعنه الله علی الّظالمین و الصّوت الثّانی ازفت الآزفه یا معشر المؤمنین والصّوت الثّالث یرون بدناً‌ بارزاً نحو عین الشّمس هذا امیرالمؤمنین قدکرّ فی هلاک الظّالمین (وفی روایه الحمیری) والصّوت بدن یری فی قرن الشّمس یقول انّ‌ الله بعث فلاناً فاسمعوا واطیعوا وقالا جمیعاً فعند ذلک یأتی النّاس الفرج و تودّ النّاس لو کانوا احیاءً ویشفی الله صدور قومٍ مؤمنین.(1) امام (علیه السلام) فرمودند: ناچار باید فتنه ای سخت و بزرگ و بلایی و بنیان کن دامن مردم را بگیرد که تمام سدهای دوستی و رابطه های خویشاوندی و اعتمادهای قومی و دسوتی درهم کوبیده شود (پناهگاهی نباشد) و این سختیها و بلاها در وقتی است که شیعه سومین فرزندم را از دست بدهند (یعنی امام حسن عسکری وفات کند و حضرت مهدی (علیه السلام) غایب باشد). پنهان بودن او چندنان سنگین است که ساکنان آسمانها و نیز اهل زمین بر او و از فراق او گریه می کنند و چه بسیار افراد با ایمان که در این زمان در آتش هجران می سوزند و به آب گوارا (ماء معین) دست نمی یابند. گویی می بینم سرور و خوشحالی آنان را که در نتیجة شنیدن یک صدا به آنها دست می دهد. شنیدن این صدا برای آنهایی که نزدیک یا دورند یکسان است (همه می شنوند) و آن ندا رحمت است برای اهل ایمان و عذاب است برای کافران. عرض کردم: آن ندا چیست؟ فرمودند: سه صدا در ماه مبارک رجب شنیده می شود البتّه از آسمان:اوّل. آگاه باشید که ستمگران از رحمت خداوند دور و معلون‌اند.دوّم. «ازفت الآزفه یا معشر المؤمنین» (نزدیک شد نزدیک شونده ای گروه مؤمنان!).سوّم. بدنی را در خورشید می بینند. گویندة‌ آسمانی فریاد می زند: این است امیرالمؤمنین که به دنیا برگشته است برای هلاک کردن ستمگران (این بدن، وجود مقدّس حضرت المیرالمؤمنین (علیه السلام) است).روایت حمیری می گوید: صوت سوّم از آسمان گوینده ای می گوید: ای مردم! خداوند فلان بن فلان (یعنی حجه بن الحسن العسکری) را مأمور فرموده است بر شما، واجب است او را اطاعت کنید. در این موقع برای همة مردم فرج می شود و آنهایی که از این دنیا رفته اند آرزو می کنند ای کاش زنده بودند. و خداوند دلهای مؤمنان را شفا می دهد. امام رضا (علیه السلام) و اجتماع شیعه در ظهور والله لو انّ قائمنا قام یجمع الله الیه شیعته من جمیع البلدان.به خدا سوگند اگر مهدی ما قیام کند خداوند تمام شیعیانش را از سرتاسر جهان در اطراف او جمع می کند.اباصلت می گوید: به حضرت علی بن موسی الرّضا (علیه السلام) عرض کردم نشانة قائم چیست؟ فرمودند:ما علامه قائمکم قال علامته ان یکون شیخ السّن شابّ المنظر حتّی انّ‌ النّاظر لیحسبه ابن اربعین سنه او ما دونها و انّ من علاماته ان لایهرم بمرور اللّیالی والایّام حتّی یأئیه اجله.(2) یکی از علائم قائم ما این است که بزرگ سن و جوان منظر است به طوری که بیننده خیال می کند او چهل سال یا کمتر دارد و تا فرارسیدن مرگ اثر پیری در او ظاهر نخواهد شد.این است معنی خلیفه الله و فرمانروای عالم هستی که تمام قوانین و سنن طبیعی این جهان محکوم ارادة او هستند.بزنطی از حضرت علی بن موسی الرّضا (علیه السلام) در باب نشانه های ظهور حضرت بقیّه‌الله روحی له الفداء نقل می کند که آن حضرت می فرمایند:قبل هذا الامر السّفیانیّ والیمانیّ والمروانیّ وشعیب بن صالح وکفّ یقول هذا وهذا.(3)  در مقدّمة قیام فرزندم حضرت مهدی (علیه السلام) پنج علامت دیده می شود: 1. خروج سفیانی2. قیام یمانی3. خروج مروانی4. شعیب بن صالح5. بیرون آمدن دستی از آسمان به طوری که افراد آن را به یکدیگر نشان بدهند. پی نوشتها : 1. غیبت طوسی، ص 268.2. اثباه الهداه، ج 7 / ص 398.3. مکیال المکارم، ج 2 / ص 186. منبع: نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:11 بعد از ظهر
سخنان معصومین پیرامون امام مهدى عجل اللّه فرجه) رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم: «لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم واحدٌ، لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّى یبعث رجلاً من ولدى اسمه کاسمى.»(من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 177)از عمر دنیا جز یک روز باقى نماند، خداوند آن روز را طولانى کند تا این که یکى از فرزندان من ظهور کند که هم نام است.رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:«المهدى من عترتى من ولد فاطمه.»(سنن ابن ماجه، ح 4278)مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه(س) است.رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:«...سیخرج من صلب هذا فتىً یملأ الارض قسطاً و عدلاً....».(سیوطى، العرف الوردى فى اخبار المهدى، ص 219)عبداللّه بن عمر نقل مى‏کند که روزى رسولخدا(ص) دست على(علیه السلام) را گرفته فرمود: از نسل این، جوانى ظهور خواهد کرد که زمین را پر از عدل و داد مى‏کند...رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:«یحلّ بامّتى فى آخرالزمان بلاء شدیدٌ من سلطانهم لم یسمع بلاءٌ اشدّ منه حتّى لایجد الرجل ملجأ فیبعث اللّه رجلاً من عترتى اهل بیتى....»(الصواعق المحرقه، ج 2، ص 473)بر امت من بلایى سخت از جانب حاکمانشان متوجه خواهد شد که سخت‏تر از آن شنیده نشده باشد تا بدانجا که پناهگاهى براى انسان یافت نشود، پس در این هنگام یکى از خاندان من ظهور خواهد کرد.رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:«تعیش امّتى فى زمانه عیشاً لم تعشه قبل ذلک فى زمان قطّ.»(التشریف بالمتن، ص 322)امّت من در زمان مهدى(ع) به گونه‏اى زندگى خواهند کرد که ما قبل آن در هیچ زمانى به آن صورت زندگى نکرده باشند.رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:«علامة المهدى ان یکون شدیداً على العمّال، جواداً بالمال، رحیماً بالمساکین .»(موسوعة احادیث الامام المهدى، ج 1، ص 246)نشانه حضرت مهدى(ع) آن است که نسبت به کارگزاران سخت گیر، نسبت به مال بخشنده و نسبت به بینوایان مهربان است.رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:«لاتذهب الدنیا حتّى یقوم بامر امّتى رجل من ولد الحسین، یملأها عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً.»(بحارالانوار، ج 51، ص 66)دنیا به آخر نمى‏رسد تا آن که مردى از فرزندان حسین(ع) امر امّت مرا به دست مى‏گیرد و جهان را پر از عدل و داد مى‏کند، آن گونه که پر از ستم و جور شده باشد.رسولخدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:«منّا مهدىّ هذه الامّه، له هیبة موسى و بهاء عیسى، و حکم داود و صبر ایّوب.»(بحارالانوار، ج 32، ص 303)مهدى این امت از ماست که هیبت موسى و شکوه و درخشندگى عیسى و حکم داود و شکیبایى ایوب را دارا مى‏باشد. امام على علیه السلام: «لایثبت على امامته الّا من قوى یقینه و صحّت معرفته.»(منتخب الاثر، ص 251)بر اعتقاد به امامت او (مهدى (ع)) ثابت نمى‏ماند مگر آن که یقینش قوى و شناختش درست باشد. امام سجاد علیه السلام: «من ثبت على ولایتنا فى غیبة قائمنا اعطاه اللّه اجر الف شهیدٍ مثل شهداء بدر و احد.»(بحارالانوار، ج 52، ص 152)کسى که در دوران قائم ما بر ولایت ما ثابت بماند، خداوند پاداش هزار شهید همچون شهداى بدر و احد به او عطا مى‏کند. امام باقر علیه السلام: «اذا ظهر القائم یسوّى بین النّاس حتى لاترى محتاجاً الى الزکاة.»(بحارالانوار، ج 52، ص 390)در زمان ظهور، حضرت مهدى(ع) به طورى بین مردم مساوات و عدالت برقرار مى‏کند که هیچ محتاج به زکاتى را نمى‏بینى. پاسدار اسلام شماره 320
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:11 بعد از ظهر
امام باقر علیه‏السلام اینگونه عصر ظهورراتوصیف می کند امام پنجم علیه‏السلام در مورد استقامت و استوارى یاران حضرت مهدى علیه‏السلام به آیه‏اى از قرآن استناد کرد و در تفسیر آیه «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوىِ خود را بر ضد شما برمى‏انگیزیم [تا شما را سخت درهم کوبند و براى به دست آوردن مجرمان [خانه‏ها را جستجو مى‏کنند و این وعده‏اى است قطعى.» فرمود: «این بندگان پیکارجو و مقاوم که به طرفدارى از حق به پا مى‏خیزند، همان حضرت قائم و یاران وفادار او هستند.» منتظران مژده باد امام باقر علیه‏السلام در گفتارى امیدآفرین و نشاط‏بخش به منتظران حقیقى آن حضرت مژده مى‏دهد که «یأْتِى عَلَى النّاسِ زَمانٌ یغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبى لِلثّابِتِینَ عَلى اَمْرِنا فِى ذلِک الزَّمانِ اِنَّ اَدْنى ما یکونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ ینادِیهُمُ الْبارِى‏ءُ عَزَّ وَجَلَّ عِبادِى آمَنْتُمْ بِسِرّى وَصَدَّقْتُمْ بِغَیبى فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّى؛ بر مردم زمانى مى‏آید که امامشان از منظر آنان غایب مى‏شود. خوشا به حال آنان‏که در آن زمان در امر [ولایت] ما اهل بیت ثابت‏قدم و استوار بمانند! کمترین پاداشى که به آنان مى‏رسد، این است که خداى متعال خطابشان مى‏کند و مى‏فرماید: بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. پس بر شما مژده باد که بهترین پاداش من در انتظارتان است.»آن‏گاه امام باقر علیه‏السلام ادامه داد: «خداوند متعال به خاطر ارج‏گذارى از چنین منتظران راستینى به آنان مى‏فرماید: شما مردان و زنان، بندگان حقیقى من هستید. رفتار نیک و شایسته‏تان را مى‏پذیرم و از کردار ناپسندتان عفو مى‏کنم و به خاطر شما سایر گنهکاران را مى‏آمرزم و بندگانم را به خاطر شما با باران رحمت خود سیراب و از آنان بلا را دفع مى‏کنم. اى عزیزترین بندگان من! اگر شما نبودید، عذاب دردناک خود را به مردم نافرمان نازل مى‏کردم.» یاران وفادار پیشواى پنجم علیه‏السلام در توصیف یاران حضرت مهدى علیه‏السلام که در زمان غیبت، خود را براى شرکت در قیام جهانى آن حضرت آماده مى‏کنند، به ابو خالد کابلى فرمود: «من به گروهى مى‏نگرم که در آستانه ظهور از طرف مشرق زمین به پا مى‏خیزند. آنان به دنبال طلب حق و ایجاد حکومت الهى تلاش مى‏کنند. بارها از متولیان حکومت اجراء حق را خواستار مى‏شوند، امّا با بى‏اعتنایى مسئولین مواجه مى‏شوند. وقتى که وضع را چنین ببینند، شمشیرهاى خود را به دوش مى‏نهند و با اقتدار و قاطعیت تمام در انجام خواسته‏شان اصرار مى‏ورزند تا اینکه سردمداران حکومت نمى‏پذیرند و آن حق طلبانِ ثابت قدم، ناگزیر به قیام و انقلاب مى‏گردند و کسى نمى‏تواند جلوگیرشان شود. این حق‏جویان وقتى که حکومت را به دست گرفتند، آن را به غیر از صاحب الامر علیه‏السلام به کس دیگرى نمى‏سپارند. کشته‏هاى اینها همه از شهیدان راه حق محسوب مى‏شوند.»در اینجا امام باقر علیه‏السلام به ابو خالد کابلى جمله‏اى زیبا فرمود که مى‏تواند نصب العین همه منتظران لحظات ظهور باشد.آن حضرت فرمود: «اَما اِنِّى لَوْ اَدْرَکتُ ذلِک لاَءَسْتَبْقَیتُ نَفْسى لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ؛ مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را براى فداکارى در رکاب حضرت صاحب الامر علیه‏السلام تقدیم مى‏دارم.»امام پنجم علیه‏السلام در مورد استقامت و استوارى یاران حضرت مهدى علیه‏السلام به آیه‏اى از قرآن استناد کرد و در تفسیر آیه «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوْلهُما بَعَثْنا عَلَیکمَ عِبادا لَنا اُولى بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَکانَ وَعْدا مَفْعُولاً»؛ «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوىِ خود را بر ضد شما برمى‏انگیزیم [تا شما را سخت درهم کوبند و براى به دست آوردن مجرمان [خانه‏ها را جستجو مى‏کنند و این وعده‏اى است قطعى.» فرمود: «این بندگان پیکارجو و مقاوم که به طرفدارى از حق به پا مى‏خیزند، همان حضرت قائم و یاران وفادار او هستند.» چشم به راه ظهور از منظر امام باقر علیه‏السلام در عصر غیبت، چشم به راه ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام بودن و انتظار حکومت آل محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را کشیدن از عبادات شایسته و برتر محسوب مى‏شود. آن گرامى به نقل از وجود مقدس رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ انْتِظارُ الْفَرَجِ؛ انتظار [پیروزى و] فرج [آل محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] از برترین عبادات محسوب مى‏شود.» جهان در آستانه ظهور در آستانه ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام اوضاع جهان به بدترین وضع خود مى‏رسد و ظلم و ناعدالتى، تبعیض، تضییع حقوق دیگران به بدترین وضع خود تبدیل شده و مردم از هر کس و حکومتى ناامید گردیده، به دنبال روزنه امید و نداى عدالتى مى‏گردند که آنان را از آن منجلاب ستم و از چنگال زورمداران و مستکبران نجات بخشد. مردم چنان از دست دروغگویان فتنه‏انگیز و فرصت طلب به تنگ مى‏آیند که شب و روز آرزوى قیام منادى عدالت را در سر مى‏پرورانند. حضرت امام باقر علیه‏السلام فضاى تاریک جهان قبل از ظهور را این‏گونه بیان مى‏کند: «لا یقُومُ الْقائِمُ اِلاّ عَلى خَوْفٍ شَدیدٍ مِنَ النّاسِ وَزَلازِلَ وَفِتْنَةٍ وَبَلاءٍ یصیبُ النّاسَ وَطاعُونٍ قَبْلَ ذلِک وَسَیفٍ قاطِعٍ بَینَ الْعَرَبِ وَاخْتِلافٍ شَدیدٍ بَینَ النّاسِ وَتشْتیتٍ فى دینِهِمْ وَتَغْییرٍ فى حالِهِمْ حَتّى یتَمَنَّى الْمُتَمَنّى الْمَوْتَ صَباحا وَمَساءً مِنْ عِظَمِ ما یرى مِنْ کلْبِ النّاسِ وَاَکلِ بَعْضِهِمْ بَعْضا؛ حضرت قائم علیه‏السلام قیام نمى‏کند، مگر در حال ترس شدید مردم و زلزله‏ها و فتنه و بلایى که بر مردم فرا رسد و قبل از آن، گرفتار طاعون مى‏شوند. آن‏گاه شمشیر برنده میان اعراب حاکم مى‏شود و اختلاف میان مردم و تفرقه در دین و دگرگونى احوالشان به اوج مى‏رسد؛ به‏گونه‏اى که هر کس بر اثر مشاهده درنده‏خویى و گزندگى‏اى که در میان برخى از مردم نسبت به بعضى دیگر به وجود مى‏آید، صبح و شام آرزوى مرگ مى‏کند.» امام آن‏گاه افزود: «وقتى که یأس و ناامیدى تمام مردم را فرا گرفت و دیگر از هر جهت خود را در بن‏بست احساس کردند، امام غائب علیه‏السلام قیام مى‏کند.» اقتدار حضرت مهدى علیه‏السلام براى اجراء عدالت و گسترش مساوات در جامعه اسلامى لازم است که موانع عدالت را از میان برداشت و راه آن را هموار کرد؛ زیرا اصحاب زر و زور و تزویر و کسانى که از درهم ریختگى جامعه در راه ترویج فساد و انحراف بهره مى‏برند، هرگز از عدالت و برنامه‏هاى عادلانه راضى نخواهند بود و با توسل به هر شیوه‏اى در مسیر احقاق حقوق مردم سنگ‏اندازى خواهند کرد. بنابراین، یکى از مهم‏ترین ویژگیهاى زمامداران عادل قاطعیت و صلابت در مقابله با دشمنان داخلى و خارجى است. امام زمان علیه‏السلام نیز با اقتدار کامل مخالفین اسلام و دشمنان عدالت را سرکوب خواهد کرد. امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید: «لَیسَ شَأْنُهُ اِلاّ بِالسَّیفِ؛ آن حضرت [در سرکوب دشمنان قسم خورده‏اش[ فقط شمشیر را مى‏شناسد.»او در قاطعیت همانند جدّش رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله عمل خواهد کرد و به خیانتکاران، کافران و عوامل داخلى دشمن اجازه هیچ‏گونه توطئه‏اى نخواهد داد.حضرت باقر علیه‏السلام درباره شباهت حضرت مهدى علیه‏السلام به پیامبران الهى مطالبى فرموده و درباره تشابه حضرت خاتم الاوصیاء به حضرت پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده است: «وَاَمّا مِنْ مُحَمَّدٍ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فَالْقِیامُ بِالسَّیفِ وَتَبْیینُ آثارِهِ ثُمَّ یضَعُ سَیفَهُ عَلى عاتِقِهِ ثَمانِیةَ اَشْهُرٍ فَلا یزالُ یقْتُلُ اَعْداءَ اللّهِ حَتّى یرْضَى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ؛ و امّا [شباهت حضرت مهدى علیه‏السلام ] به پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قیام با شمشیر است [که دشمنان لجوج را از میان برمى‏دارد] و آثار آن حضرت را آشکار مى‏کند. آن‏گاه هشت ماه به صورت مسلّح و آماده به سر مى‏برد و همواره با دشمنان خدا مبارزه مى‏کند تا اینکه خداوند راضى شود.» بانوان در دولت مهدوى بدون تردید بانوانِ شایسته و متعهد در دولت آن حضرت جایگاه ارزشمندى دارند. نقش زن در آن زمان همانند زنان صدر اسلام، فراخور حال آنان و نسبت به موقعیت ویژه‏شان خواهد بود؛ یعنى همان رسالتى که یک زن مسلمان طبق آیین اسلام به دوش گرفته است، در عصر ظهور نیز به آن پاى‏بند خواهد بود. آنچه از روایات برمى‏آید، آن است که عده‏اى از کارگزاران آن حضرت از بانوان ارجمند هستند. جابر بن یزید جعفى از یاران نزدیک امام محمد باقر علیه‏السلام به نقل از آن حضرت فرمود: «وَیجِى‏ءُ وَاللّهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فیهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً یجْتَمِعُونَ بِمَکةَ عَلى غَیرِ میعادٍ؛ به خدا سوگند! 313 نفر یاران مهدى علیه‏السلام مى‏آیند که پنجاه نفر از آنان زن مى‏باشند و بدون هیچ‏گونه وعده قبلى در شهر مکه گرد هم جمع مى‏شوند.»روایت دیگرى در این زمینه از ام سلمه، همسر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از طریق اهل سنت نقل شده است که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در آن گفتار با اشاره به عصر ظهور و اجتماع یاران حضرت مهدى علیه‏السلام در اطراف آن حضرت مى‏فرماید: «یعُوذُ عائِذٌ فِى الْحَرَمِ فَیجْتَمِعُ النّاسُ اِلَیهِ کالطَیرِ الْوارِدِ الْمُتَفَرِّقَةِ حَتّى یجْتَمِعَ اِلَیهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَاَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فِیهِ نِسْوَةٌ...؛ [در زمان ظهور[ پناه‏خواهى به حرم خداوند در مکه پناهنده مى‏شود. مردم همانند کبوتران از هر سو به جانب ا و رو مى‏آورند تا اینکه سیصد و چهارده نفر که عده‏اى از آنان زن هستند، دور او را مى‏گیرند.» و ادامه داد: «و از همان‏جا خروج مى‏کنند و بر تمام ستمگران و اعوان و انصارشان پیروز مى‏گردند و عدل را آن‏چنان در روى زمین برقرار مى‏سازند که زندگان آرزو مى‏کنند که اى کاش مرده‏هایشان نیز از طعم آن عدالت مى‏چشیدند!» مخالفین دولت مهدوى سران جبهه باطل معمولاً افرادى خودخواه، متکبر، صاحب صفات ناپسند انسانى هستند که در مقابل حق خودنمایى مى‏کنند. آنان چنان در منجلاب فساد و گناه غوطه‏ورند که انسانهاى حق‏طلب و جلوه‏هاى فضیلت را خطرناک‏ترین دشمنان خویش قلمداد مى‏کنند. به همین جهت، تمام تلاشهاى خود را براى نابودى آیین حق و رهبران الهى به کار مى‏گیرند. امّا خداوند طبق سنت پایدار خود همواره حق را پیروز گردانیده و دشمنانش را مأیوس و مغلوب کرده است.قرآن مى‏فرماید: «یرِیدُونَ أَن یطْفِئُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَ هِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلآَّ أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کرِهَ الْکـفِرُونَ»؛ «[مخالفین حق [مى‏خواهند نور خدا را با دهانهاى خود خاموش کنند، ولى خدا جز این نمى‏خواهد که نورش را کامل کند؛ هر چند کافران را خوش نیاید.»در عصر ظهور، تلاشهاى زیادى صورت مى‏گیرد تا از استقرار حکومت قائم آل محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله جلوگیرى شود، امّا آن حضرت به لطف و مدد الهى، تمام موانع را از میان برمى‏دارد. سفیانى یکى از دشمنان سرسخت حضرت مهدى علیه‏السلام است.امیر مؤمنان على علیه‏السلام در مورد جنایات وى به کوفیان فرمود: «بدا به حال کوفه! سفیانى چه جنایاتى در آنجا انجام مى‏دهد! به حریم شما تجاوز مى‏کند، کودکان را سر مى‏برد و ناموس شما را هتک مى‏کند.»امام باقر علیه‏السلام درباره ویژگیهاى این دشمن سرسخت حضرت مهدى علیه‏السلام فرمود: «اگر سفیانى را مشاهده کنى، در واقع پلیدترین مردم را دیده‏اى. وى داراى رنگى بور و سرخ و کبود است. هرگز سر به بندگى خدا فرو نیاورده و مکه و مدینه را ندیده است.»امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید: «گویا من سفیانى (سرکرده دشمنان حضرت امام عصر علیه‏السلام) را مى‏بینم که در زمینهاى سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده، ندا مى‏دهد که هر کس سر یک تن از شیعیان على علیه‏السلام را بیاورد، هزار درهم پاداش اوست. در این هنگام، همسایه به همسایه دیگر حمله مى‏کند و مى‏گوید: این شخص از شیعیان است. او را مى‏کشد و هزار درهم جایزه مى‏گیرد.»شیصبانى نیز یکى دیگر از سران جبهه باطل در عصر ظهور است. او از دشمنان کینه‏توز اهل بیت علیهم‏السلام و حضرت مهدى علیه‏السلام مى‏باشد. ریشه‏اش به بنى‏عباس مى‏رسد و شخصى بدکردار، شیطان صفت و گمنام است. امام باقر علیه‏السلام به جابر جعفى فرمود: «سفیانى خروج نمى‏کند، مگر آنکه قبل از او شیصبانى در سرزمین عراق خروج مى‏کند. او همانند جوشیدن آب از زمین، یکباره پیدا مى‏شود و فرستادگان شما را به قتل مى‏رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفیانى و ظهور قائم علیه‏السلام باشید.»دجّال نیز فتنه‏گرى کذّاب و فریبنده است که موجى از آشوب و فتنه به پا مى‏کند و بسیارى را با دسیسه‏هاى شیطانى‏اش مى‏فریبد. چشم راست او ناپیداست و نام اصلى‏اش صیف بن عائد است. او ادّعاى خدایى مى‏کند. در سحر و جادو، زبردست و در فریب مردم، مهارت عجیبى دارد. شیطان صفتان به اطراف او گرد مى‏آیند.امّا طبق مشیت الهى و سنت تغییرناپذیرش همچنان که در طول تاریخ همواره به اثبات رسیده است، اهل باطل همچون کف روى آب نابود شدنى هستند و حضرت مهدى علیه‏السلام نیز با غلبه بر سران کفر و فتنه و نفاق طومار زندگانى دشمنان فضیلت و کمال را درهم مى‏پیچد و بساط عدل و داد و انسانیت را در روى زمین مى‏گسترد. پی‌نوشتها: 1. کمال الدین، ج 1، ص 330.2. همان.3. غیبت نعمانى، ص 273.4. اسراء/5.5. تفسیر عیاشى، ج 2، ص 281.6. بحارالانوار، ج 52، ص 125.7. همان، ص 230.8. همان، ص 354.9. کمال الدین، ص 329.10. بحار الانوار، ج 52، ص 222.11. معجم احادیث المهدى علیه‏السلام، ج 1، ص 501؛ المعجم الاوسط، ج 5، ص 334.12. توبه/32.13. یوم الخلاص، ص 93.14. بحارالانوار، ج 52، ص 354.15. بحار الانوار، ج 52، ص 215.16. غیبت نعمانى، ص 302.  منبع: تبیان
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:10 بعد از ظهر
امام زمان علیه السلام در سخنان امام باقر علیه السلام امام باقر علیه السلام در سوم صفر سال (57 ه‍.ق) در مدینه متولد شد و نسبش از هر دو سو، علوی و فاطمی است؛ زیرا پدرش، امام سجاد علیه السلام، پسر امام حسین علیه السلام و مادرش، ام‌عبدالله، دختر امام حسن مجتبی علیه السلام بود. [1] امام باقر علیه السلام، حدود چهار سال از دوران امامت جدش، امام حسین علیه السلام و حدود 37 سال از دوران امامت پدر بزرگوارش را درک کرد، آن حضرت در حادثة عاشورا حضور داشته، در این‌باره می‌فرماید: «من چهار ساله بودم که جدم ، امام حسین علیه السلام را کشتند و شهادت وی و آن‌چه در آن وقت به ما رسید به یاد دارم.» [2] امام محمد بن علی بن الحسین علیه السلام با کنیة ابوجعفر و لقب‌های هادی، شاکر، امین، صابر و شبیه، به دلیل شباهت به پیامبر صلی الله علیه و آله [3] معروف بود و مشهورترین لقب وی، باقر بود؛ چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله به روایت جابر، او را باقرالعلوم نام نهاد و در این‌باره فرمود: «او علم را به تمام و کمال می‌شکافد.» [4] در ادعیه و زیارات نیز، لقب آن حضرت را به صورت «باقر‌العلم بعد النبی و باقر علم النبیین» می‌خوانیم، امام باقر علیه السلام، سرانجام در (سال 114ه‍.ق)‍ در شهر مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، کنار پدر و جدش امام حسن علیه السلام به خاک سپرده شد.  امام باقر علیه السلام و خلفای غاصب دوران  دوران بیست سالة امامت امام باقر علیه السلام با خلافت پنج خلیفة اموی هم‌زمان بود، بخش نخست امامت آن حضرت در دورة چهار خلیفه: ولید بن عبدالملک (86 ـ 96)، سلیمان بن عبدالملک (96 ـ 99)، عمر بن عبدالعزیز (99 ـ 101) و یزید بن عبدالملک (101 ـ 105) بود، آن‌گاه خلافت بیست‌سالة هشام آغاز شد ـ که توانمند‌ترین خلیفة اموی بود ـ امام علیه السلام در این دوران، سیاست تقیه را پیش گرفت و از درگیری مستقیم با خلیفه دوری نمود؛ ولی زمینة شکل‌گیری حرکت فکری و اعتقادی را میان متفکران جامعه و بزرگان علم، ادب و دانشمندان پی‌ریزی می‌کرد، امام باقر علیه السلام به وسیلة تقیه، تشیع را از حوادث هولناک به ساحل نجات رهنمون شد، آن‌گونه که می‌فرماید: «تقیه از دین من و پدران من است هر که تقیه نکند، دین ندارد.» [5] آن حضرت در سایة تقیه به بازسازی و گسترش تشیع پرداخت.  شاگردان و تربیت‌شدگان امام باقر علیه السلام  در منابع تاریخی و رجالی، شاگردان امام باقر علیه السلام تا 467 نفر نام برده شده‌اند بحران‌های فکری زمان ـ که گروهی اهل غلو شده بودند، و دسته‌ای عقاید انحرافی مرجئه و خوارج را پی می‌گرفتند ـ امام باقر علیه السلام را بر آن داشت تا با نهضتی فرهنگی با آنان برخورد کند که بهترین شیوة تربیت نیرو‌های کار‌آمد بود. از ممتازترین شاگردان امام، زراره بود که از متکلمان و محدثان زمان گشت و محفل گستردة مریدان را در کوفه هدایت می‌کرد، [6] برادرش حمران هم که امام وعدة بهشت بدو داد و در حق وی فرمود: «حمران، شیعة ما در این دنیا و آن دنیا است.» [7] دیگری، حمزة بن محمد بن عبدالله الطیار است که گرچه مدتی با امام باقر علیه السلام مخالفت می‌کرد؛ ولی پس از تردید فراوان و بررسی مدعیان گوناگون، امامت امام را پذیرفت و پیرو امام گشت. [8] سایر شاگردان، عبارتند از: معروف بن خربوذ، ابو بصیر الاسدی، برید بن معاویه و محمد بن مسلم بن ریاح الطایفی که مانند زراره بود؛ امام صادق علیه السلام دربارة این شاگردان فرمود: «بشارت ده انسان‌های خالص را به بهشت، برید بن معاویه العجلی و ابوبصیر لیث بن البختری المرادی و محمد بن مسلم و زراره، چهار نفر نجبا و نیکانی که امین‌های خدا بر حلال و حرام اویند و اگر آنان نبودند آثار و دستاورد‌های نبوت از بین می‌رفت و نابود می‌شد.» [9] از دیگر شاگردان امام ـ که مقام والایی داشت ـ ابوحمزة الثمالی بود، دیگری، شاعر نامدار، کمیت بن زید الاسدی بود که مجموعة اشعار وی ـ که اختصاص به ستایش اهل بیت علیهم السلام دارد ـ معروف به هاشمیات است، کمیت در شعر معروف به «میمیه» به جنایت‌های امویان و واقعة کربلا اشاره کرد و آن را در مدینه برای امام باقر علیه السلام خواند که مشمول محبت و تشویق امام قرار گرفت؛ البته بعدها والیان اموی عبدالملک، وی را اذیت و آزار کردند. [10]  امام زمان علیه السلام در سخن امام باقر علیه السلام  ابراهیم بن عمر کناسی می‌گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که می‌فرمود: «همانا برای صاحب این امر، دو غیبت خواهد بود و قائم، قیام می کند در حالی که بیعت کسی برگردنش نیست.» [11] ابوبصیر هم از امام باقر علیه السلام نقل می‌کند که حضرت فرمود: «بعد از حسین علیه السلام، نُه امام می‌آیند، نهم از آنان، قائم ایشان است.» [12] جابر جعفی از امام باقر علیه السلام نقل نموده که فرمود: «زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن زمان، امامشان غایب خواهد شد؛ پس خوشا به حال کسانی که بر امر ما ثابت باشند؛ همانا کم‌ترین پاداش ایشان، آن است که خداوند خطاب به آنان می‌فرماید: بندگان من! به سرّ من ایمان آوردید و غیبت حجت مرا تصدیق نمودید؛ پس به بهترین پاداش از سوی من بر شما بشارت باد! بندگان من شمایید از شما می‌پذیرم و شما را عفو می‌نمایم و به وسیلة شما، رحمت و باران را بر بندگانم نازل می‌کنم و برای شما است که از بندگان بلا و عذاب را دور می‌کنم… .» [13]  ظهور امام زمان علیه السلام  امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «گویی قائم علیه السلام را … می‌بینیم که میان رکن و مقام ایستاده، جبرییل در پیشگاهش بانگ می‌زند: بیعت برای خدا! پس زمین را پُر از عدل کند، چنان‌که از ظلم و جور پر شده است.» [14]  مدت حکومت امام زمان علیه السلام  امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «قائم 309 سال حکومت می‌کند، همان مقدار که اصحاب کهف در غارشان ماندند، زمین را پر از عدل و قسط می‌کند، چنان‌که از ستم پر شده باشد؛ پس خداوند برای او، شرق و غرب زمین را می‌گشاید و به شیوة سلیمان بن داوود سلوک نماید، آفتاب و ماه را صدا می‌کند، پاسخ او را می‌دهند و زمین برای او در نوردیده شود و به او وحی می‌رسد؛ پس به امر الهی به وحی عمل می‌کند.» [15]  شیوة حکومت امام زمان علیه السلام  امام باقر علیه السلام دربارة شیوة حکومت حضرت مهدی علیه السلام می‌فرماید: «حضرت قائم علیه السلام به امر جدید و قضاوتی تازه ـ که شدید است ـ به پا خواهد خاست.» [16] در جای دیگر از حضرت باقر علیه السلام آمده است: «همان‌گونه که پیغمبر دعوت فرمودند و اسلام غریبانه آغاز شد، حضرت مهدی علیه السلام همان‌گونه عمل می‌کند.» [17]  سفارش‌های امام باقر علیه السلام به منتظران ظهور 1. شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «هر کس با شناخت امامش بمیرد، پیش افتادن این امر (ظهور) یا به عقب افتادن آن به او ضرری نرساند؛ کسی که به معرفت امامش بمیرد مانند کسی است که با حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف در خیمه‌اش باشد.» [18]  2. صبر در دوران غیبت  امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «ای مؤمنان! در به جا آوردن امور واجب خود، تحمل داشته باشید و در برابر دشمنانتان پایداری ورزید، هم‌دیگر را به شکیبایی سفارش نماید و با امام منتظر خود، پیوند و رابطة ناگسستنی داشته باشید.» [19]  3. زمان ظهور را تعیین نکردن  فضیل از امام باقر علیه السلام پرسید: آیا برای این امر ]ظهور[ وقتی معین است؟ حضرت امام باقر علیه السلام سه بار فرمودند: «آنان که وقتی برای ظهور تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند.» [20]  پی نوشتها : [1] . الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص158و وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج3، ص314. [2] . تاریخ یعقوبی، ابن واضح، ج2، ص320. [3] . کشف الغمه، اربلی، ج2، ص329. [4] . تاریخ یعقوبی، ابن واضح، ج2، ص320 و اصول کافی، کلینی، ج1، ص537. [5] . اصول کافی، کلینی، ج4، ص643. [6] . رجال کشی، ص133. [7] . همان، ص161 [8] . همان، ص276. [9] . همان، ص238. [10] . الاغانی، ابوالفرج اصفهانی تحقیق عبدالستار احمد فراج، ج16، ص330. [11] . الغیبة، نعمانی، ص113. [12] . الغیبة، شیخ طوسی، ص92. [13] . کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج1، ص330، ح15. [14] . بحارالانوار، مجلسی، ج52، ص290. [15] . همان. [16] . الغیبة، نعمانی، ص122. [17] . همان، ص173. [18] . همان، ص17، باب 26. [19] . همان، ص330، باب25. [20] . الغیبة، طوسی، ص425.  مجله امان محمد رضا نصوری
دسته ها :
پنج شنبه بیستم 12 1388 7:10 بعد از ظهر
مهدى علیه السلام در روایاتشیعه و اهل تسنن مؤلف کتاب گران سنگ انیس الاعلام مرحوم جدید الاسلام که یکى از کشیشان مسیحى بوده و از اطلاعات گسترده اى برخوردار بوده است و پس از تحقیقات بسیارحقیقت ناب و هدایت راستین را در مکتب تشیع یافته و بدان مى گرود; مى نویسد: در میان تمام اقوام و ملل یکتاپرست جهان دو موضوع مورد اتفاق و تایید همگان است و هیچ کس در آنها خدشه نکرده است: نخست مسئله توحید و وحدانیت پروردگار هستى و دیگر موعود نجات بخش.در پى این گفتار برآن شدیم تا برخى از احادیث شعیه و سنى پیرامون مهدى آل محمد علیهم السلام را که در آنها به نام مبارک آن حضرت تصریح شده است، حکایت کنیم تا جلابخش جان افسردگان گردد و کافر پیشه گان را حجت و برهان. مهدى در روایات اهل تسنن در مورد امام مهدى در کتب اهل سنّت روایات زیادى وجود دارد که ما در این جا از برخى کتب معتبر آنان روایاتى را از نظر مى گذرانیم. 1ـ عن عبداللّه بن عباس قال: قال رسول اللّه [صلّى اللّه علیه وآله] إن خلفائی وأوصیائی وحجج اللّه على الخلق بعدی أثنا عشر، أوّلهم أخی وآخرهم ولدی قیل: یا رسول اللّه ومن أخوک؟ قال: علیّ بن أبی طالب قیل: فمن ولدک؟ قال: المهدیّ الذی یملؤها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً. والّذی بعثنی بالحقّ بشیراً لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّى یخرج فیه ولدى المهدیّ فینزل روح اللّه عیسى بن مریم فیصلّى خلفه، وتشرق الأرض بنور ربّها ویبلغ سلطانه المشرق والمغرب(1).رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمودند:جانشینان من و اوصیاء من و حجّت هاى خدا بر مخلوقات خدا بعد از من دوازده نفر مى باشند اوّلین آنها برادرم و آخرین آنها فرزندم مى باشد پرسیدند: اى رسول خدا برادرت کیست؟ حضرت فرمودند: على بن ابى طالب ]علیه السلام [سئوال شد فرزندت کیست؟ فرمودند: مهدى است که زمین را از قسط و عدل پر مى کند بعد از آنکه از جور و ظلم پر شده باشد. قسم به خدائى که مرا از روى حق و براى مژده دادن مردم برانگیخت اگر از عمر دنیا به جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن یک روز را آنقدر طولانى مى کند تا اینکه در آن فرزندم مهدى ظهور کند و سپس روح اللّه عیسى بن مریم پائین مى آید و پس پشت سر او نماز مى خواند و زمین به نور پروردگارش روشن مى شود و سلطنت او مشرق و مغرب دنیا را فرا مى گیرد.2ـ عن حذیفة رضی اللّه عنه قال: قال رسول اللّه [صلّى اللّه علیه وآله]المهدیّ رجل من ولدی، وجهه کالکوکب الدرّی(2).رسول خدا فرمودند: مهدى ـ علیه السلام ـ یکى از فرزندان من است، صورت او مانند ستاره اى درخشان مى باشد.3ـ عن حذیفة قال قال رسول اللّه [صلّى اللّه علیه وآله وسلّم]: یلتفت المهدیّ وقد نزل عیسى بن مریم، کأنّما یقطر من شعره الماء، فیقول المهدیّ تقدّم صلّ بالنّاس. فیقول عیسى: اما أقیمت الصلاة لک. فیصلّى خلف رجل من ولدی،(3).رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمودند: مهدى ـ علیه السلام ـ مى بیند که حضرت عیسى بن مریم از آسمان نازل مى شود گویى آب از موهاى سر او مى چکد پس مهدى ـ علیه السلام ـ به او مى فرماید جلو بیا و با مردم نماز جماعت بخوان (یعنى امام جماعت باش) پس حضرت عیسى به او عرض مى کند آیا نماز براى تو برپا نشده است؟ پس او به امامت فرزندم مهدى نماز مى خواند.4ـ باسناده عن أبی سعید الخدری قال: خشینا أن یکون بعد نبیّنا حدث فَأَلْنا نبی اللّهِ صلّى اللّه علیه وسلّم فقال: انّ فی أُمّتی المهدیَّ یخرجُ یعیش خمساً أو سبعاً أو تسعاً ـ زیدٌ الشاک ـ قال. قلنا وما ذاک؟ قال: سنین قال. فیجیء إلیه رجل فیقول یا مهدی: اعطنی اعطنی قال: فیحثى له فی ثوبه ما استطاع أن یحمله(4).ابو سعید خدرى مى گوید: ترسیدیم که بعد از پیامبر اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ حادثه اى رخ دهد پس از آن حضرت سؤال کردیم فرمود: همانا در امّت من مهدى ـ علیه السلام ـ خروج مى کند زندگى مى کند پنج سال یا هفت سال یا نه سال (تردید از زید است) گفت: پس گفتیم چه وقت این اتفاق مى افتد حضرت فرمودند سالهایى بعد; فرمودند: پس مى آید نزد او مردى و مى گوید اى مهدى به من عطایى کن! پس در لباس او آن قدر مى ریزد که نمى تواند آنها را حمل کند و ببرد.5ـ عن أُمّ سلمة قالت: سمعت رسول اللّه [صلّى اللّه علیه وآله] یقول:«المهدیُّ من عترتی من ولد فاطمة»(5).اُمّ سلمه گفت از پیامبر اکرم شنیدم که فرمود: مهدى از عترت من است از فرزندان فاطمه ـ سلام اللّه علیها ـ .6ـ ابى سعید الخدرى ـ رضى اللّه عنه ـ قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله المهدىُّ منّى، أجلى الجبهة، أقنى الأنف یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلما، یملک سبع سنین»(6) مهدى ـ ارواحنا فداه ـ از من است پیشانى بلند دارد و بینى کشیده، زمین را از قسط و عدل پر مى کند بعد از آنکه از جور و ظلم پر شود و هفت سال حکومت مى کند. مهدى در روایات شیعه درمنابع و مصادر روایى و حدیثى شیعه همچون کتاب ارزشمند کافى، کتاب الغیبة طوسى و نعمانى و . . . روایات بسیارى وجود دارد که امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ در موقعیتها و مناسبتهاى گوناگونى در مورد حضرت مهدى ـ علیه السلام ـ سخنانى بیان فرموده اند و این نشانگر اهمیّت و حساسیت این مطلب از دیدگاه آنان است.و اگر در برخى روایات به طور سربسته این مطلب بیان شده است این بخاطر شرایط و محدودیت هاى آن زمان مى باشد بگونه اى که به عدّه اى از آن بزرگواران اجازه نمى دادند تا این اصل عقیدتى، اجتماعى و دینى را بصورت روشن ترى بیان کنند.در این باره به شاخه گلى از بوستان گفتار رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ و دیگر معصومان ـ علیهم السلامـ اشاره مى کنیم: پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ 1ـ قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله: المهدی ـ علیه السلام ـ من ولدی اسمه اسمی وکنیته کنیتی أشبه النّاس بی خلقاً وخلقاً تکون له غیبة وحیرة تضل فیه الأُمم ثمّ یقبل کالشهاب الثاقب فیملأها عدلاً وقسطاً کما ملئت ظلماً وجورا(7).رسول خدا فرمودند: مهدى ـ علیه السلام ـ از فرزندان من است اسمش اسم من است و کنیه اش کنیه ى من، از نظر اخلاق و خلقت از همه مردم به من شبیه تر است. براى او غیبت و حیرتى است که امّتهایى در آن دوران گمراه مى شوند سپس ظاهر مى شود همچون شهابى که روشنایى مى دهد و بسرعت حرکت مى کند و زمین را از عدل و قسط پر مى کند بعد از آن که از ظلم و جور پر شده باشد .2ـ و عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله: طوبى لمن أدرک قائم أهل بیتی وهو مقتد به قبل قیامه یأتمّ به وبأئمة الهدى من قبله ویبرئ الى اللّه من عدوّهم أُولئک رفقایی وأکرم أُمّتی علیّ(8).پیغمبر اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمود: خوشا بحال کسى که قائم اهل بیت مرا درک کند و به او اقتدا کند قبل از قیامش، پیرو او و تابع ائمه ى هدایت قبل از او باشد و از دشمنان ایشان به سوى خدا پناه آورد ایشان رفیقان من هستند و گرامیترین افراد امّت، نزد من مى باشند. حضرت امیر مؤمنان على (علیه السلام) حضرت مولى الموحدین على بن ابى طالب (علیه الصلاة والسلام) ضمن خطبه اى در ستایش پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمودند:1ـ فنحن أنوار السموات والأرض وسفن النجاة وفینا مکنون العلم وإلینا مصیر الأُمور وبمهدّینا تقطع الحجج فهو خاتم الأئمة ومنقذ الأُمّة ومنتهى النور وغامض السرّ، فلیهنأ من استمسک بعروتنا وحشر على محبّتنا(9).ما نورهاى آسمان و زمین و کشتیهاى نجات هستیم. دانش، در ما نهان است و ما گنجینه ى آنیم و سرانجام کارها بسوى ماست و مهدى ما، آخرین حجّت است. او آخرین امام معصوم، نجات بخش امّتها، آخرین نور رسالت و امامت و معمّاى پیچیده ى آفرینش است. گوارا باد آنان را که به رشته محبّت و ولایت ما چنگ زده و با محبّت ما محشورند.نیز حضرت جواد ـ علیه السلام ـ از پدران گرامیشان آورده است که امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود: 2ـ «للقائم منّا غیبة أمدها طویل کأنّی بالشیعة یجولون جولان النعم فی غیبته. یطلبون المرعى فلا یجدونه ألا فمن ثبت منهم على دینه ولم یقس قلبه لطول أمد إمامه فهو معی فی درجتی یوم القیامة»(10).براى قائم ما غیبتى بسیار طولانى است و من شیعیان را مى نگرم که در غیبت او بسان گلّه بدون شبان سرگردان دنبال چراگاهند و نمى یابند. آگاه باشید که هر کس از اینان بر دین خویش استوار باشد و بخاطر غیبت طولانى آن حضرت قلبش سخت نگردد چنین کسى با من است و در قیامت در درجه ى من. حضرت فاطمه سلام اللّه علیها عن جابر بن عبداللّه الانصارى قال دخلت على فاطمة ـ علیها السلام ـ وبین یدیها لوح فیه أسماء الأوصیاء من ولدها فعددت أثنى عشر آخرهم القائم ـ علیه السلام ـ ثلاثة منهم محمد وثلاثة منهم علیّ(11).جابربن عبدالله انصارى مى گوید: خدمت حضرت فاطمه ـ علیها السلام ـ رسیدم، در دستان آن حضرت لوحى را دیدم که نام تنى چند از فرزندانش را که از جانشینان پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ بودند در آن دیدم، شمردم دوازده نفر بودند و آخرین آنها قائم ـ علیه السلام ـ بود، سه نفر از آنها محمد و سه نفر على در آنها دیده مى شد. امام حسن مجتبى علیه السلام امام حسن مجبتى ـ علیه السلام ـ فرمودند: «. . . أما علمتم انّه ما منّا أحد الا ویقع فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه إلاّ القائم الذی یصلّى روح اللّه عیسى بن مریم خلفه، فإنّ اللّه عزّ وجلّ یخفى ولادته ویغیب شخصه لئلاّ یکون لأحد فی عنقه بیعة إذا خرج ذاک التاسع من ولد أخی الحسین ابن سیّدة الاماء یطیل اللّه عمره فی غیبته، ثمّ یظهره بقدرته فی صورة شابٍّ ابن دون أربعین سنة، ذلک لیعلم انّ اللّه على کل شیء قدیر»(12).مردم! آیا نمى دانستید که هر کدام از ما خاندان وحى و رسالت مجبور به بیعت با حکمران طغیانگر زمان خود مى شویم مگر قائم ـ ارواحنا فداه ـ که حضرت عیسى بن مریم روح اللّه به او اقتدا مى کند و نماز مى خواند چرا که خداوند ولادت او را مخفى و شخص او را نهان مى دارد تا هنگامى که به دستور او ظهور کند بیعت قدرتمدارى را به گردن نداشته باشد او نهمین امام معصوم از نسل برادرم حسین ـ علیه السلام ـ است و فرزند بهترین کنیزان. خداوند در غیبت او عمر او را طولانى مى کند و سپس به قدرت خویش او را در چهره ى جوانى کمتر از چهل سال ظاهر مى سازد تا همگان بدانند که خداوند بر هر کارى تواناست. امام حسین علیه السلام حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ فرمود:1ـ لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللّه عزّ وجلّ ذلک الیوم حتّى یخرج رجل من ولدى یملأها عدلاً وقسطاً کما ملئت جوراً وظلمًا، کذلک سمعت رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله یقول(13).اگر از عمر این جهان تنها یک روز باقى مانده باشد خداوند آن روز را طولانى مى سازد تا مردى از فرزندان من ظهور کند و جهان را همانگونه که از ظلم و جور لبریز گشته است از عدالت پر سازد. این واقعیت را همین گونه پیامبر خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمود.و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمودند:2ـ لو قام المهدی لأنکره الناس، لأنّه یرجع إلیهم شابّاً وهم یحسبونه شیخاً کبیراً(14).اگر مهدى ـ علیه السلام ـ قیام کند مردم او را انکار مى کنند و نمى شناسند زیرا آن حضرت در اوج جوانى ظهور مى کند و حال آنکه آنها مى پندارند که او پیر و کهنسال است. حضرت سجّاد علیه السلام بعد از شهادت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ در شام حضرت سجّاد ـ علیه السلام ـ در روز جمعه اى که یکى از سردمداران یزید خطبه ى شوم خود را مى خواند، امام سجاد ـ علیه السلام ـ در آنجا بپا خواست و او را با تندى خطاب کرد و بعد مطالبى ایراد نمود; از آن جمله فرمود:1ـ «أیّها الناس! أعطینا ستّاً وفضّلنا بسبع، أعطینا العلم والحلم والسماحة والفصاحة والشجاعة والمحبّة فی قلوب المؤمنین وفضّلنا بأنّ منّا النبیّ المختار ومنّا الصدّیق ومنّا الطیّار ومنّا أسد اللّه وأسد رسوله ومنّا سبطی هذه الأُمّة ومنّا مهدیُّ هذه الأُمّة . . .»هان اى مردم! خدا به ما شش ویژگى عطا فرموده و با شش امتیاز ما را بر همگان فضیلت و برترى بخشیده است خدا به ما نعمت گران بهاى دانش، بردبارى، سخاوت، فصاحت و شجاعت عنایت فرمود; و بذر مهر و محبّت ما را بر دلها و قلبهاى باایمان افشانده است. و نیز ما را به هفت ویژگى برترى و فضیلت بخشیده است پیامبر برگزیده ى خدا از ماست و صدّیق امّت امیر مؤمنان و جعفر طیّار و حمزه شیر خدا و پیامبر و دو نواده ى گرانمایه ى پیامبر حسن و حسین ـ علیها السلام ـ و مهدىّ این امّت از ماست.و نیز آن حضرت فرمودند:2ـ القائم منّا تخفى ولادته على النّاس حتّى یقولوا: لم یولد بعد، لیخرج حین یخرج ولیس لأحد فی عنقه بیعة(16).قائم که از ماست ولادت او بر مردم مخفى مى ماند به گونه اى که مردم مى گویند: او هنوز بدنیا نیامده است تا بدینگونه ظهور کند و به هنگامه ى ظهور، بیعت هیچ کس را بر عهده نداشته باشد.  امام محمّد باقر علیه السلام ابو جارود از امام باقر ـ علیه السلام ـ آورده است که روزى به من فرمود:1ـ «یا أبا جارود! إذا دار الفلک وقال الناس: مات القائم أو هلک، بأیِّ واد سلک وقال الطالب: انّى یکون ذلک وقد بلیت عظامه فعند ذلک فأرجوه، فإذا سمعتم به فأتوه ولو حبواً على الثلج»(17).یعنى اى ابا جارود اگر روزگار به گونه اى بود که مردم گفتند: «قائم آل محمّد ـ علیهم السلام ـ از دنیا رفته یا به شهادت رسیده و یا سرنوشت او روشن نیست و دیگرى گفت که از کجا چنین خبرى خواهد بود . . . در همان اوج حیرت و ناامیدى و تردید مردم، تو به ظهور او امیدوار باش و هنگامى که خبر ظهور او را شنیدى به هر صورت ممکن، حتى خزیدن بر روى برف بسوى او بشتاب».و همچنین بانوى دانش پژوهى به نام «امّ هانى» مى گوید: بامدادى بر حضرت باقر ـ علیه السلام ـ وارد شدم و گفتم:2ـ «یا سیدی! آیة فی کتاب اللّه عزّ وجلّ عرضت بقلبى فاقلقتنی واسهرتنی قال: فاسألی یا أُمّ هانی قالت: قلت قول اللّه عزّ وجلّ: (فلا أقسم بالخنّس الجوار الکنّس) قال: نِعْمَ المسألة سألتینی یا أُمّ هانی! هذا مولود فی آخر الزمان، هو المهدی من هذه العترة تکون له حیرة وغیبة یضلّ فیها أقوام ویهتدی فیها أقوام، فیاطوبى لکِ ان أدرکتیه ویاطوبى لمن أدرکه»(18).سرورم! آیه اى از قرآن شریف ذهن و فکرم را بخود مشغول داشته و خوابم را ربوده است فرمود: کدام آیه ام هانى، بپرس! گفتم: این آیه ى شریفه (فلا أُقسم بالخنس الجوار الکنّس)فرمود: خوب مسأله اى پرسیدى اى ام هانى این مولودى است در آخر الزمان او مهدى عترت پیغمبر است براى او غیبت و حیرتى است که گروهى در آن گمراه مى گردند و گروههایى راه حق و هدایت را مى یابند. خوشا بحالت اگر او و زمان او را درک کنى . . . و خوشا بحال آنانکه او را درک کنند. امام جعفر صادق علیه السلام از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمودند:من أقرّ بجمیع الأئمّة ـ علیهم السلام ـ وجحد المهدی کان کمن أقرّ بجمیع الأنبیاء وجحد محمّداً ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ نبوّته. فقیل له: یابن رسول اللّه فمن المهدی من ولدک؟ قال ـ علیه السلام ـ : الخامس من ولد السابع یغیب عنکم شخصه ولا یحلّ لکم تسمیته».هر کس به همه ى امامان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ایمان آورد و مهدى آنان را نپذیرد بسان کسى است که به همه ى پیامبران خدا ایمان آورد امّا رسالت آخرین آنان محمّد ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ را انکار کرده باشد. از آن حضرت سؤال شد: اى فرزند رسول خدا! مهدى ـ علیه السلام ـ کیست آیا از فرزندان شماست. فرمودند: پنجمین امام از نسل پسرم «موسى» است او از نظرها غایب مى گردد و آوردن صریح نام مقدسش براى شما روا نیست.  امام موسى کاظم علیه السلام یونس بن عبدالرحمن آورده است که بر امام هفتم علیه السلام وارد شدم و گفتم: یابن رسول اللّه! أنت القائم بالحق؟ فقال ـ علیه السلام ـ «أنا القائم بالحق ولکنّ القائم الذی یطهّر الأرض من أعداء اللّه ویملأها عدلاً کما ملئت جوراً هو الخامس من ولدی، له غیبة یطل أَمَدُها خوفاً على نفسه، یرتدّ فیها أقوام ویثبت فیها آخرون . . . طوبى لشیعتنا المتمسکین بحبلنا ـ وفی نسخة: بحبّنا ـ فی غیبة قائمنا، الثابتین على موالاتنا والبراءة من أعدائنا أُولئک منّا ونحن منهم، قد رضوا بنا أئمّة ورضینا بهم شیعة وطوبى لهم هم ـ واللّه ـ معنا فی درجتنا یوم القیامة(20).سرورم آیا شما قائم به حق هستید فرمود: آرى من قائم به حق هستم امّا آن قائمى که زمین را از دشمنان خدا پاک مى سازد و آن را همانگونه که هنگامه ى ظهورش از ستم و بیداد لبریز است از عدل و داد سرشار و مالامال مى سازد، او پنجمین امام از نسل من است. او به فرمان خدا و براى حفظ جان خویش، غیبتى طولانى خواهد داشت به گونه اى که گروههایى راه ارتداد در پیش مى گیرند و گروهى در دین خدا و اعتقاد به امامت ثابت قدم مى مانند. آنگاه فرمود: خوشا به حال شیعیان ما آنانکه در عصر غیبت قائم ما به ریسمان ولایت و محبّت اهل بیت چنگ زده و بر دوستى ما پایدار بوده و به بیزارى از دشمنان ما استوارند; آنان از ما هستند و ما از آنان، آنان به امامت ما خشنودند و ما به پیروى آنان از اهل بیت پیامبر خویش. راستى که خوشا به حال آنان! بخداى سوگند که آنان در روز رستاخیز با ما و در درجه ى ما خواهند بود. امام على بن موسى الرضا علیه السلام هنگامى که دعبل خزاعى آن شاعر اندیشمند اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بر حضرت رضا ـ علیه السلام ـ وارد شد و قصیده ى معروف خویش را خواند تا به این شعر رسید که:خروج امام لا محالة خارج * * *یقوم على اسم اللّه والبرکاتِیمیّز فینا کلّ حق وباطل * * *ویجزى على النعماء والنقماتِقیام شکوهمند امام راستین از خاندان رسالت که بى تردید ظهور خواهد نمود در پرتو نام بلند خدا و برکات او در بین ما حق و باطل را از هم جدا مى کند و بر نعمت ها و کردارهاى شایسته و نیز بیدادها و ناهنجاریها کیفر در خور خود را خواهد داد.امام رضا ـ علیه السلام ـ به شدّت گریست و فرمود:«یا خزاعی! نطق روح القدس على لسانک بهذین البیتین . . . فهل تدری من هذا الامام؟ ومتى یقوم؟ فقال: لا یا مولای! . . . إلاّ أنّی سمعتُ بخروج امام منکم یطهّر الأرض من الفساد ویملأها عدلاً کما ملئت جوراً.» فقال الامام ـ علیه السلام ـ : یا دعبل الامام بعدی: محمّد ابنی وبعد محمّد ابنه علی وبعد علی ابنه الحسن وبعد الحسن ابنه الحجّة القائم المنتظر فی غ مطالعات شیعه شناسی
دسته ها :
سه شنبه هجدهم 12 1388 10:44 بعد از ظهر
X